محکم و متشابه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۶۲۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۰
تکمیل و بارگزاری
(بارگزاری اولیه)
 
(تکمیل و بارگزاری)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
==تعريف محكم و متشابه==
محکم به معنای استوار و مانع هرگونه اخلال و تباهی است. در مقابل متشابه به معنای همانند است، به گونه‌ای که این همانندی موجب ایجاد اشتباه میان حق و باطل شود. وجود آیات محکم و متشابه به تصریح در [[قرآن]] آمده است و آیات محکم «ام الکتاب» نامیده شده‌اند. متشابهات در یک تقسیم بندی کلی به تشابه اصلی و عرضی تقسیم می شوند. تشابه اصلی، آیاتی است که در مورد افعال و ذات خداوند از عبارات دارای مجاز، کنایه و استعاره، استفاده شده و نیازمند به تأویل و تفسیر می‌باشد مانند آیات دست و صورت داشتن خدا. تشابه عرضی، آیاتی است که در ابتدا مفهوم آن مشخص بوده است اما با گسترش مسائل و فرقه‌های کلامی، شبهات در مورد این آیات ایجاد شده است و این آیات نیز نیازمند توجیه و تفسیر شده‌اند.
محكم - در مقابل متشابه - به معناي استوار و خلل ناپذير، از ريشه‏ي «حَكَمَ حَكْماً» به معناي «مَنَعَ مَنعاً» است و معناي بازداشتن و جلوگيري از هرگونه اخلال‏گري و تباهي را مي‏رساند.  


راغب اصفهاني مي‏گويد: حَكَم در اصل به معناي منع نمودن و جلوگيري به كار رفته است، البته جلوگيري از افساد به جهت اصلاح.  
برای وجود آیات متشابه در قرآن دلائلی نظیر نارسایی الفاظ در رساندن معانی بلند، نارسایی افکار انسان در رابطه با ماوراء الطبیعه و جهان دیگر، دعوت از صاحبان عقل و اندیشه برای تأمل و تفکر در قرآن و ارجاع مردم به [[راسخان در علم]] که [[پیامبر(ص)]] و [[اهل بیت(ع)]] هستند، ذکر شده است.


بنابراين، به هر گفتاري كه رسا و شبهه ناپذير باشد و مورد كج فهمي قرار نگيرد، مستحكم و خلل ناپذيرباشد،}}<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۱.</ref> محكم مي‏گويند.  
==معنای لغوی و اصطلاحی==
===محکمات===
«محكم» به معناي استوار و خلل ناپذير، از ريشه‏ «حَكَمَ حَكْماً» به معناي «مَنَعَ مَنعاً» است و معناي بازداشتن و جلوگيري از هرگونه اخلال‏گري و تباهي را مي‏‌رساند. راغب اصفهاني مي‏‌گويد: حَكَم در اصل به معناي منع نمودن و جلوگيري به كار رفته است، البته جلوگيري از افساد.


آيات محكم، آياتي است كه مفهوم آن به قدري روشن باشد كه جاي گفت و گو و بحث در معناي آن وجود نداشته باشد؛ مثل آيات {{قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ<ref>. اخلاص / ۱ .</ref> بگو: خداوند، يكتا و يگانه است، {{قرآن|فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>. شوري / ۱۱ .</ref> او آفريننده آسمانها و زمين است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفت هايى از چهارپايان آفريد؛ و شما را به اين وسيله [= بوسيله همسران‏]زياد مى كند؛ هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست‏!، {{قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلَهَ إِلا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>. انعام / ۱۰۲ .</ref> اين است پروردگار شما! هيچ معبودى جز او نيست‏؛ آفريدگار همه چيز است‏؛ او را بپرستيد و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است‏. و...
بنابراين، به هر گفتاري كه رسا و شبهه ناپذير باشد و مورد كج فهمي قرار نگيرد، و مستحكم و خلل ناپذيرباشد، محكم مي‏‌گويند. <ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۱.</ref>


آيات محكمات در قرآن «ام الكتاب»}}<ref>. آل عمران / ۷ .</ref> ناميده شده است. ام‏الكتاب يعني ريشه، مرجع و مفسّر آيات متشابه.<ref>مکارم شيرازي ، ناصر ؛ تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲.</ref>
===متشابهات===
متشابه از ريشه‏ي «شُبْه» (اسم مصدر)، به معناي «مثل و همانند» يا «شَبَه» (مصدر)، به معناي «همانند بودن» است، به گونه اي كه در اين همانندي، حقيقت پنهان گرديده و حق و باطل به هم آميخته، و مايه‏‌ي اشتباه شود.


متشابه از ريشه‏ي «شُبْه» (اسم مصدر)، به معناي «مثل و همانند» يا «شَبَه» (مصدر)، به معناي «همانند بودن» است، به گونه اي كه اين همانندي، مايه‏ي شبهه گردد. زيرا حقيقت پنهان گرديده و حق و باطل به هم آميخته ،مايه‏ي اشتباه است. از اين رو گفتار يا يك كردار حق‏گونه به صورت باطل جلوه‏گر شده است و همچنين بالعکس.  
راغب اصفهاني درباره‏‌ي آیات متشابه در [[قرآن]] می‌فرماید: متشابهات قرآن آن است كه تفسيرش مشكل مي‏‌باشد، زيرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چيز ديگري شبيه است.<ref>. راغب اصفهاني ، مفردات الفاظ القرآن ، بيروت ، دارالصاميه ، اول ، ۱۴۱۶ ه ق ، ص۴۴۳ .</ref> پس كلام حق (قرآن كريم) هرگاه نمودي جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گويند.<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۳.</ref>


راغب اصفهاني درباره‏ي متشابه در قرآن مي‏گويد: متشابهات قرآن آن است كه تفسيرش مشكل مي‏باشد، زيرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چيز ديگري شبيه است.<ref>. راغب اصفهاني ، مفردات الفاظ القرآن ، بيروت ، دارالصاميه ، اول ، ۱۴۱۶ ه ق ، ص۴۴۳ .</ref> پس كلام حق (قرآن كريم) هرگاه نمودي جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گويند.<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۷۳.</ref>
==محکمات در قرآن==
آيات محكم، آياتي است كه مفهوم آن به قدري روشن باشد كه جاي گفت و گو و بحث در معناي آن وجود نداشته باشد؛ مثل آيه {{قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ|ترجمه=بگو: خداوند، يكتا و يگانه است|سوره=اخلاص|آیه=۱}}. این آیات در قرآن به «ام الكتاب»<ref>سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> ناميده شده است. ام‏ الكتاب يعني ريشه، مرجع و مفسّر آيات متشابه.<ref>مکارم شيرازي ، ناصر ؛ تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲.</ref>


==وجود آيات متشابه در قرآن==
==متشابهات در قرآن==
طبق آيه‏‌ {{قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ...|ترجمه=او كسى است كه اين كتاب [آسمانى‏] را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن‏، آيات (محكم‏) [= صريح و روشن‏] است‏؛ كه اساس اين كتاب مى‏باشد؛ [و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.] و قسمتى از آن‏، (متشابه‏) است ...|سوره=آل عمراه|آیه=۷}} وجود متشابهات در قرآن در مقابل محکمات تصریح شده است. تشابه در قرآن در دو قسم تشابه اصلي و عرضي تقسیم بندی شده است.


طبق آيه‏ي شريفه {{قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ...<ref>. آل عمران / ۷ .</ref> او كسى است كه اين كتاب [آسمانى‏] را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن‏، آيات (محكم‏) [= صريح و روشن‏] است‏؛ كه اساس اين كتاب مى‏باشد؛ [و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مى‏گردد.] و قسمتى از آن‏، (متشابه‏) است ...
===تشابه اصلي===
تشابه اصلي آن است كه به جهت كوتاهي لفظ و بلندي معنا به وجود آمده است. برای نمونه آیاتی که در مورد خداوند و افعال او به صورت مجاز، کنایه یا استعاره به کار رفته است. براي نمونه آيه‏ {{قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ|ترجمه=اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد؛ بلكه خداوند آنها را كشت‏! و اين تو نبودى [اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها] انداختى‏؛ بلكه خدا انداخت‏! و خدا مى‏خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبى كند؛ خداوند شنوا و داناست‏|سوره=انفال|آیه=۱۷}}


بخشي از آيات قرآن،محكم و بخشي ديگر متشابه مي‏باشد ،پس بي‏ترديد آيات متشابه در قرآن وجود دارد.  
این آیه در واقع، اشاره به قدرت ناچيز انسان و فاعلیت نهایی خداوند در تمامی اعمال انسان است، که با اذن و [[اراده خداوند]] است که انسان می تواند افعالی انجام دهد.


حال كه معناي محكم و متشابه روشن شد و قرآن كريم نيز به وجود آيات متشابه تصريح نموده است، به اقسام تشابه در قرآن اشاره مي‏كنيم:
===تشابه عَرَضي===
تشابه عَرَضي در آن دسته از آيات است كه در آغاز متشابه نبوده است. ولي پس از به وجود آمدن مسائل [[كلام]]ي و رايج شدن برخي مطالب فلسفي، بسياري از آيات نیازمند به تفسیر و تأویل شدند.


==۱ - تشابه اصلي==
به عنوان مثال، در آيه‏ {{قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ|ترجمه=روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود و آنها را به سجود فرا خوانند، ولى نتوانند|سوره=قلم|آیه=۴۲}} كه كلمه‏ «سَاقٍ» در آن به كار رفته است و استعمال لفظ «سَاقٍ» در متعارف عرب، كنايه از شدت و وخامت امر است. «كشف ساق» كنايه از آمادگي كامل براي انجام كار است، يعني دامن به كمر زدن. زيرا لازمه‏ آن، كشف ساق پا است. اين آيه طبق استعمال متعارف عرب، دلالت بر آن دارد كه روز قيامت اوضاع شدت يافته، رو به وخامت مي‏‌گذارد و كفار در سختي قرار مي‏‌گيرند.<ref>اكتشاف، ج۴، ص۵۹۲.</ref>


تشابه در آيات قرآن، دو گونه است: تشابه اصلي و عرضي.
[[اشاعره]] و [[اهل تجسم]] این آیه را به ظاهر لفظ معنی کرده‌اند و گفته‏‌اند: «مقصود، ساق پاي خدا است كه در آن روز برهنه شود و كفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.»<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۸۵.</ref>


تشابه اصلي آن است كه به جهت كوتاهي لفظ و بلندي معنا به وجود آمده است. از يک سو الفاظ و كلمات موضوعه در زبان عرب، بيش‏تر براي افاده‏ي معاني كوتاه و سطحي ساخته شده و گنجايش و كشش معاني گسترده و عميق را ندارد. و از سوي ديگر قرآن ملتزم بود از واژه‏هاي عرب و شيوه‏هاي كلامي آنان استفاده كند {{قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>زخرف/ ۳.</ref> كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم‏، شايد شما [آن را] درك كنيد! از اين رو براي معاني والا به ناچار راه كنايه و مجاز و استعاره را پيمود و اين خود، بر عرب غريب مي‏نمود، براي نمونه آيه‏ي {{قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>انفال/ ۱۷.</ref>؛ اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد؛ بلكه خداوند آنها را كشت‏! و اين تو نبودى [اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها] انداختى‏؛ بلكه خدا انداخت‏! و خدا مى‏خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبى كند؛ خداوند شنوا و داناست‏.
==فلسفه‏ وجود آيات متشابه در قرآن كريم==
دلایلی که برای وجود آیات متشابه در قرآن ذکر شده است در ذیل اشاره می گردد:


اشاره به قدرت ناچيز انسان در انجام افعال اختياري است. در مقابلِ عوامل مؤثر در به‏وجود آمدن آن، كه همگي با اذن الهي انجام مي‏گيرد. درك اين معنا براي عرب آن روز دشوار بود، بنابراين بوي جبر از آن استشمام مي‏گرديد.  
* الفاظ و عباراتي كه در گفت و گوهاي انسان‏ها به كار مي‏‌رود، تنها براي نيازمندي‏‌هاي روزمره به‏ وجود آمده و این قصور الفاظ و نارسایی در رساندن معانی ماوراء الطبیعه موجب می شود که قسمت قابل توجهي از متشابهات قرآن پدید بیاید و آن کلمه نیازمند تفسیر و تأویل باشد.<ref>تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲۳.</ref>


==۲ - تشابه عَرَضي==
*بسياري از حقايق قرآن، مربوط به جهان ديگر است كه از افق افكار انسان دور مي باشد و انسان قادر به درك عمق آن‏‌ها نيست. اين نارسايي افكار و بلند بودن افق آن معاني، سبب ديگري براي تشابه قسمتي از آيات است؛ مانند بعضي از آيات مربوط به قيامت و امثال آن.<ref>همان.</ref> [[علامه‏ طباطبايي‏]] مي‏‌فرمايد: «سراسر قرآن محكم است، ولي چون در نزول به نشئه‏ فكر بشر مي‏‌رسد، تشابه صورت مي‏‌گيرد. همان‏گونه كه باران پيش از فرود آمدن بر زمين، كف ندارد، ولي پس از فرود و حركت بر زمين در آن كف ايجاد مي‏شود؛ از آسمان معرفت نيز كفِ متشابه نازل نشده است بلکه با بارش آن بر درک ناقص بشري تشابه ايجاد شده است».<ref>جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۶.</ref>


تشابه عَرَضي در آن دسته از آيات است كه درآغازِ اسلام متشابه نبوده، مسلمانان با سلامت طبع و خلوص نيت با آن برخورد مي‏كردند. بدين لحاظ معنا و مراد آن را به خوبي درك نموده، هيچ گاه اين آيه شبهه‏اي ايجاد نمي‏كرد.  
*صاحبان عقل و علما، انديشه‏‌هاي خود را به كار گرفته و با دقت و تعقل به مقصود حقيقي خداوند پي برند و بدين وسيله مراتب فضل و برتري آنان، بر ساير مردم روشن شود و به مراتب عالي برسند.<ref>طوسي، التبيان، ج۲، ص۹؛ نهاوندي، نغمات الرحمن، ج۱، ص۲۰.</ref>


ولي پس از به وجود آمدن مسائل كلامي و رايج شدن برخي مطالب فلسفي كه جسته و گريخته به گونه‏اي ناپخته از يونان به اين ديار راه پيدا كرده بود، بر چهره‏ي بسياري از آيات هاله‏اي از غبار ابهام نمودار گشت. آياتي كه تا ديروز از محكمات بود، امروز بخاطر شبهاتي که مردم عوام توان شناخت آن و تشخيص آن از ح را نداشتند ،در زمره‏ي متشابهات درآمد.
*دلیل دیگر ارجاع مردم به سمت [[اهل بیت(ع)]] و [[پیامبر(ص)]] است كه روایات نيز آن را تأييد کرده است. بنابر این وجود اين گونه آيات در قرآن، نياز شديد مردم را به پيشوايان الهي (راسخان در علم) و پيامبر(ص) و اوصياي او روشن مي‏‌سازد و سبب مي‏‌شود كه مردم، به جهت نياز علمي به سراغ آنان بروند.<ref>تفسير نمونه، ج۲ ص۳۲۴ ؛ جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۸.</ref>
 
به عنوان مثال، در آيه‏ي شريفه‏ي {{قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ}}<ref>قلم/ ۴۲.</ref> [به خاطر بياوريد] روزى را كه ساق پاها [از وحشت‏] برهنه مى‏گردد و دعوت به سجود مى‏شوند، امّا نمى‏توانند [سجود كنند]. كه كلمه‏ي «سَاقٍ»در آن به كار رفته است؛ استعمال لفظ «سَاقٍ» در متعارف عرب، كنايه از شدت و وخامت امر است، چنان‏چه گفته‏اند: «و قامت الحرب علي ساق؛ جنگ بر پا ايستاد» يعني شدت گرفت. «كشف ساق» كنايه از آمادگي كامل براي انجام كار است، يعني دامن به كمر زدن. زيرا لازمه‏ي آن، كشف ساق پا است. اين آيه طبق استعمال متعارف، دلالت بر آن دارد كه روز قيامت اوضاع شدت يافته، رو به وخامت مي‏گذاردوكفار در حالت سختي قرار مي‏گيرند.<ref>اكتشاف، ج۴، ص۵۹۲.</ref> ولي اشاعره و اهل تجسم آن را به ظاهر لفظ گرفته ،گفته‏اند: «مقصود، ساق پاي خدا است كه در آن روزبرهنه شود و كفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.»<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص۲۸۵.</ref>
 
بنابراين اين آيه در اصل از محکمات بوده ولي عده اي باانحراف از مسير حق آن را تفسير به راي کردند و مردم عادي را در فهم آيه به شک انداختند.
 
==فلسفه‏ي وجود آيات متشابه در قرآن كريم==
 
با اين‏كه قرآن نور و روشنايي و سخن حق و آشكار است و براي هدايت عموم مردم آمده است، چرا آيات متشابه دارد و چرا محتواي بعضي از آيات آن چند وجه دارد كه موجب سوء استفاده‏ي فتنه انگيزان شود؟
 
ممكن است جهات زير، سرّ وجود آيات متشابه باشد:
 
۱ـ الفاظ و عباراتي كه در گفت و گوهاي انسان‏ها به كار مي‏رود، تنها براي نيازمندي‏هاي روزمره به‏وجود آمده و به همين دليل، به محض اين كه از دايره‏ي زندگي محدود مادي بشر خارج شويم و سخن درباره‏ي ماوراء الطبيعت، به ميان آيد، به روشني مي‏بينيم كه الفاظ ما قالب آن معاني نيست و ناچاريم كلماتي را به كار بريم كه از جهات مختلفي نارسايي دارد،همين نارسايي‏هاي كلمات، سرچشمه‏ي قسمت قابل توجهي از متشابهات قرآن است.<ref>تفسير نمونه، ج۲، ص۳۲۳.</ref>
 
۲ـ بسياري از حقايق، مربوط به جهان ديگر يا جهان ماوراي طبيعت است كه از افق افكار ما دور مي باشد و ما به حكم محدود بودن در زندان زمان و مكان، قادر به درك عمق آن‏ها نيستيم. اين نارسايي افكار ما و بلند بودن افق آن معاني، سبب ديگري براي تشابه قسمتي از آيات است؛ مانند بعضي از آيات مربوط به قيامت و امثال آن.<ref>همان.</ref>
 
علامه‏ي طباطبايي‏رحمه الله مي‏فرمايد: «سراسر قرآن محكم است، ولي چون در نزول به نشئه‏ي فكر بشر غير معصوم مي‏رسد، تشابه صورت مي‏گيرد. همان‏گونه كه باران پيش از فرود آمدن بر زمين، كف ندارد، ولي پس از فرود و حركت بر زمين در آن كف ايجاد مي‏شود؛ از آسمان معرفت نيز كفِ متشابه نازل نشده است بلکه با بارش آن بر درک ناقص بشري تشابه ايجاد شده است».<ref>جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۶.</ref>
 
۳ـ صاحبان عقل و علما، انديشه‏هاي خود را به كار گرفته و با تلاش و كوشش و دقت و استدلال به مقصود حقيقي خداوند پي برند و بدين وسيله مراتب فضل و برتري آنان، بر ساير مردم روشن شود و به مراتب عالي برسند.<ref>طوسي، التبيان، ج۲، ص۹؛ نهاوندي، نغمات الرحمن، ج۱، ص۲۰.</ref>
 
۴ـ سري ديگر كه اخبار اهلبيت(ع) نيز آن را تأييد کرده اند، اين است كه وجود اين گونه آيات در قرآن، نياز شديد مردم را به پيشوايان الهي (راسخان در علم) و پيامبرصلي الله عليه وآله و اوصياي او روشن مي‏سازد و سبب مي‏شود كه مردم، به جهت نياز علمي به سراغ آنان بروند و رهبري ايشان را به رسميت بشناسند و از علوم ديگر و راهنمايي‏هاي مختلف آنان نيز استفاده كنند.<ref>تفسير نمونه، ج۲ ص۳۲۴ ؛ جوادي آملي، قرآن در قرآن، ص۴۱۸.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
خط ۸۰: خط ۶۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی =  
  | بازبینی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
automoderated
۱٬۲۷۴

ویرایش