قهر و غلبه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
۱. القاهر: اسم «قاهر» در قرآن کریم دو بار آمده است و در هر دو مورد وصف خدای تبارک و تعالی قرار گرفته است، چنان‌که می‌فرماید:
۱. القاهر: اسم «قاهر» در قرآن کریم دو بار آمده است و در هر دو مورد وصف خدای تبارک و تعالی قرار گرفته است، چنان‌که می‌فرماید:


{{قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَکیمُ الْخَبِیرُ}}<ref>انعام / ۱۸.</ref>
{{قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَکیمُ الْخَبِیرُ}}<ref>انعام / ۱۸.</ref>(اوست غالب و بالای (برتر از) بندگانش و اوست فرزانه و آگاه).


(اوست غالب و بالای (برتر از) بندگانش و اوست فرزانه و آگاه).
و باز می‌فرماید: {{قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکم حَفَظَه}}<ref>انعام / ۶۱.</ref>(اوست غالب و برتر از بندگانش، نگهبانانی بر شما گمارد).


و باز می‌فرماید: {{قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْکم حَفَظَه}}<ref>انعام / ۶۱.</ref>
(اوست غالب و برتر از بندگانش، نگهبانانی بر شما گمارد).
معنای «قاهر» به‌طور مختصر مورد بررسی قرار می‌گیرد.


۲. القهار: لفظ «قهار» در قرآن کریم شش مورد آمده است و در همهٔ این موارد، وصف خدا قرار گرفته و پیوسته با اسم «الواحد» همراه می‌باشد. چنان‌که می‌فرماید:
۲. القهار: لفظ «قهار» در قرآن کریم شش مورد آمده است و در همهٔ این موارد، وصف خدا قرار گرفته و پیوسته با اسم «الواحد» همراه می‌باشد. چنان‌که می‌فرماید:


{{قرآن|... أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>یوسف / ۳۹.</ref>
{{قرآن|... أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>یوسف / ۳۹.</ref>(آیا خدایان پراکنده خوب است، یا خدای یگانه غالب).
 
(آیا خدایان پراکنده خوب است، یا خدای یگانه غالب).
 
{{قرآن|... قُلِ اللّهُ خَالِقُ کلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}.<ref>رعد / ۱۶.</ref>


(بگو خدا آفریدگار همه چیز است و اوست یگانه و غالب). <ref>همدانی، سید حسین، شرح اسماء حسنی، ص۸۶.</ref>
{{قرآن|... قُلِ اللّهُ خَالِقُ کلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}.<ref>رعد / ۱۶.</ref>(بگو خدا آفریدگار همه چیز است و اوست یگانه و غالب). <ref>همدانی، سید حسین، شرح اسماء حسنی، ص۸۶.</ref>


{{قرآن|... وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>ابراهیم / ۴۸.</ref>
{{قرآن|... وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ}}<ref>ابراهیم / ۴۸.</ref>(آن‌ها در پیشگاه خداوند یکتای قهار آشکار می‌شوند).
 
(آن‌ها در پیشگاه خداوند یکتای قهار آشکار می‌شوند).


«ابن فارس» دربارهٔ معنای «قهر» که قاهر و قهار از آن گرفته شده است، می‌گوید: این کلمه بر پیروزی و برتری دلالت می‌کند و قاهر به معنای غالب است.
«ابن فارس» دربارهٔ معنای «قهر» که قاهر و قهار از آن گرفته شده است، می‌گوید: این کلمه بر پیروزی و برتری دلالت می‌کند و قاهر به معنای غالب است.


«راغب» می‌گوید: «قهر» به معنای غلبه و ذلیل کردن طرف مقابل است، چنان‌که می‌فرماید:
«راغب» می‌گوید: «قهر» به معنای غلبه و ذلیل کردن طرف مقابل است، چنان‌که می‌فرماید:{{قرآن|فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ}}.<ref>ضحی / ۹.</ref> (امّا یتیم را ذلیل مکن).
 
{{قرآن|فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ}}.<ref>ضحی / ۹.</ref>


(امّا یتیم را ذلیل مکن). ولی ظاهر این است که «ذلت» معنای مستقیم «قهر» نیست، بلکه از لوازم آن می‌باشد، زیرا لازمهٔ غلبه بر کسی، ذلیل و سرکوب کردن اوست که ملازم با ذلت است.
ولی ظاهر این است که «ذلت» معنای مستقیم «قهر» نیست، بلکه از لوازم آن می‌باشد، زیرا لازمهٔ غلبه بر کسی، ذلیل و سرکوب کردن اوست که ملازم با ذلت است.


«صدوق» می‌گوید: قدیر و قاهر دو معنای نزدیک به هم دارند و آن این که اشیاء در مقابل آن دو سرپیچی نمی‌کنند و پذیرای ارادهٔ او می‌باشند.<ref>صدوق، توحید، ص۱۹۸.</ref>
«صدوق» می‌گوید: قدیر و قاهر دو معنای نزدیک به هم دارند و آن این که اشیاء در مقابل آن دو سرپیچی نمی‌کنند و پذیرای ارادهٔ او می‌باشند.<ref>صدوق، توحید، ص۱۹۸.</ref>


«علامه طباطبایی قدس سره» می‌گوید: قهر، نوعی از غلبه است و آن این که چیزی بر چیزی پیروز گردد و او را به پیروی از اثر خود مجبور سازد، اثری که با طبع او سازگار نیست، مانند غلبه آب بر آتش، که آن را خاموش می‌سازد.
علامه طباطبایی می‌گوید: قهر، نوعی از غلبه است و آن این که چیزی بر چیزی پیروز گردد و او را به پیروی از اثر خود مجبور سازد، اثری که با طبع او سازگار نیست، مانند غلبه آب بر آتش، که آن را خاموش می‌سازد.


اسم «قاهر» همان گونه که بر دیگران صدق می‌کند بر خدا نیز صدق می‌کند؛ ولی با این تفاوت که در غیر خداوند قاهر و مقهور ازنظر وجودی در رتبه واحدی قرار دارند؛ مثلاً آب و آتش هر دو موجود طبیعی است، در حالی که قاهریت خدا بر جهان با بندگان، از این مقوله نیست. قاهریت او برتری و احاطه اوست، درست است خدا بر بندگانش غالب است، لکن چون از نظر وجودی برتر است، از این جهت در قرآن کریم لفظ قاهر با جمله «فوق عباده» همراه می‌باشد و عنایت دارد که این مطلب با به کار بردن کلمهٔ «فوق عباده» بیان کند تا برساند نه تنها خدا قاهر بر بندگان است، بلکه بالا و برتر از آن‌ها است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش، چاپ پنجم، ج۷، ص۳۳ و ۳۴.</ref> البته در این‌جا برخی از حنابله این‌طور استنباط می‌کنند که خداوند از نظر حسی و جسمی، در جهتی فوق بندگان قرار گرفته است که جای بسی تعجب و شگفت می‌باشد. به خاطر این که علت قاهریت خدا، به خاطر برتری وجودی اوست.<ref>آل عمران / ۵۵.</ref> و فوق در این‌جا، فوق حسی نیست، بلکه فوق معنوی است و {{قرآن|... وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>اعراف / ۱۲۷.</ref> «ما برتر از آنان و غالبیم».
اسم «قاهر» همان گونه که بر دیگران صدق می‌کند بر خدا نیز صدق می‌کند؛ ولی با این تفاوت که در غیر خداوند قاهر و مقهور ازنظر وجودی در رتبه واحدی قرار دارند؛ مثلاً آب و آتش هر دو موجود طبیعی است، در حالی که قاهریت خدا بر جهان با بندگان، از این مقوله نیست. قاهریت او برتری و احاطه اوست، درست است خدا بر بندگانش غالب است، لکن چون از نظر وجودی برتر است، از این جهت در قرآن کریم لفظ قاهر با جمله «فوق عباده» همراه می‌باشد و عنایت دارد که این مطلب با به کار بردن کلمهٔ «فوق عباده» بیان کند تا برساند نه تنها خدا قاهر بر بندگان است، بلکه بالا و برتر از آن‌ها است.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۷۴ش، چاپ پنجم، ج۷، ص۳۳ و ۳۴.</ref> البته در این‌جا برخی از حنابله این‌طور استنباط می‌کنند که خداوند از نظر حسی و جسمی، در جهتی فوق بندگان قرار گرفته است که جای بسی تعجب و شگفت می‌باشد. به خاطر این که علت قاهریت خدا، به خاطر برتری وجودی اوست.<ref>آل عمران / ۵۵.</ref> و فوق در این‌جا، فوق حسی نیست، بلکه فوق معنوی است و {{قرآن|... وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ}}<ref>اعراف / ۱۲۷.</ref> «ما برتر از آنان و غالبیم».
خط ۶۲: خط ۴۹:


== تفاوت غلبه و قهر ==
== تفاوت غلبه و قهر ==
با توجه به بیان علامه طباطبایی، قدس سره که در متن آمده است، غلبه اعم از قهر می‌باشد و موارد کاربرد آن گسترده‌تر است. به بیان دیگر بین قهر و غلبه، عام و خاصّ مطلق وجود دارد و معنای غلبه اعمّ از قهر می‌باشد.
با توجه به بیان علامه طباطبایی، که در متن آمده است، غلبه اعم از قهر می‌باشد و موارد کاربرد آن گسترده‌تر است. به بیان دیگر بین قهر و غلبه، عام و خاصّ مطلق وجود دارد و معنای غلبه اعمّ از قهر می‌باشد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
۱۵٬۱۴۷

ویرایش