علم غیب پیامبر و پیشگیری از غصب خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
رفتار و اقدامات [[پیامبر اسلام(ص)]] با دیگران، براساس علم ظاهری صورت می‌گرفت. [[ابوبکر]] و [[عمر]] از مسلمانان صدر [[اسلام]] بودند. هرچند پیامبر از آینده ایشان آگاه بود اما با موانع سیاسی، اجتماعی مواجه بود و نمی‌توانست [[قصاص]] قبل از جنایت کند. در مقابل با روشنگری و بیان مواضع خود در قبال افرادی مثل [[امام علی(ع)]]، مردم را آگاه می نمود.
==علم غیب انبیاء و ائمه==
==علم غیب انبیاء و ائمه==
===علم و علم غیب===
===علم و علم غیب===
علامه طباطبایی درباره علم غیب ائمه نوشته است؛ طبق آنچه از برهان‌های عقلی و دلایل نقلی برمی‌آید، علم انبیاء و ائمه بردو قسم است:
[[علامه طباطبایی]] درباره علم غیب ائمه نوشته است؛ طبق آنچه از برهان‌های عقلی و دلایل نقلی برمی‌آید، علم انبیاء و ائمه بردو قسم است:
* علم غیب: اینکه به اذن خداوند در هر شرایطی به حقایق جهان واقف هستند، اعم از آنها که تحت حس قرار دارند، یا آنها که بیرون از دایره حس می‌باشند مانند موجودات آسمانی، حوادث گذشته و وقایع آینده.
* علم غیب: اینکه به اذن [[خداوند]] در هر شرایطی به حقایق جهان واقف هستند، اعم از آنها که تحت حس قرار دارند، یا آنها که بیرون از دایره حس می‌باشند مانند موجودات آسمانی، حوادث گذشته و وقایع آینده.
* علم عادی: پیامبر(ص) به نص قرآن، انسانی است همانند سایر افراد و اعمالی که در مسیر زندگی انجام می‌دهد مانند سایر افراد در مجرای اختیار و بر اساس علم عادی قرار دارد و آنچه را شایسته می‌بیند انجام می‌دهد.<ref>علامه طباطبایی، تفسیرالمیزان، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۸، ص۱۹۴.</ref>
* علم عادی: [[پیامبر(ص)]] به نص [[قرآن]]، انسانی است همانند سایر افراد و اعمالی که در مسیر زندگی انجام می‌دهد مانند سایر افراد در مجرای اختیار و بر اساس علم عادی قرار دارد و آنچه را شایسته می‌بیند انجام می‌دهد.<ref>علامه طباطبایی، تفسیرالمیزان، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۸، ص۱۹۴.</ref>


===تفاوت اقتضائات علم و علم غیب===
===تفاوت اقتضائات علم و علم غیب===
خط ۲۰: خط ۲۳:


===اقدامات ابوبکر و عمر در زمان رسول خدا===
===اقدامات ابوبکر و عمر در زمان رسول خدا===
طبق اسناد معتبر تاریخی عمر و ابوبکر از جمله مسلمانان صدر اسلام و جزء اولین کسانی بودند که به رسالت پیامبر(ص) ایمان آوردند. در بعضی مواقع هم به اسلام و مسلمان خدمت کردند. ایشان جزء اصحاب پیامبر(ص) به حساب می‌آمدند و پیامبر(ص) در این مورد هم مثل سایر موارد عمل به ظاهر می‌نمود. در عصر پیامبر، عمر و ابوبکر دشمن پیامبر نشده بودند و به عنوان یک مسلمان در کنار پیامبر(ص) بودند.
طبق اسناد معتبر تاریخی [[عمر]] و [[ابوبکر]] از جمله مسلمانان صدر [[اسلام]] و جزء اولین کسانی بودند که به رسالت پیامبر(ص) ایمان آوردند. در بعضی مواقع هم به اسلام و مسلمان خدمت کردند. ایشان جزء اصحاب پیامبر(ص) به حساب می‌آمدند و پیامبر(ص) در این مورد هم مثل سایر موارد عمل به ظاهر می‌نمود. در عصر پیامبر، عمر و ابوبکر دشمن پیامبر نشده بودند و به عنوان یک مسلمان در کنار پیامبر(ص) بودند.
===عدم قصاص قبل از جنایت===
===عدم قصاص قبل از جنایت===
با این اوصاف ممکن نیست پیامبر(ص) کسی را قبل از وقوع جرمش محکوم نماید چرا که قصاص قبل از جنایت شرعاً حرام است. پیامبر(ص) خیلی از چیزها را می‌دانست ولی اغلب بروز نمی‌داد چون مأمور به این کار نبود. اگر پیامبر(ص) با عمر و ابوبکر برخورد بدی می‌کرد و آنها را از خود می‌راند یا حتی آنها را می‌کشت باید قاتلین امام علی(ع) و امام حسین(ع) را که برخی از آنها از صحابه بودند مانند عمر بن سعد، در کودکی حکم اعدامش را صادر می‌کرد و تمام بنی امیه را به قتل می‌رساند!
با این اوصاف ممکن نیست پیامبر(ص) کسی را قبل از وقوع جرمش محکوم نماید چرا که قصاص قبل از جنایت شرعاً [[حرام]] است. پیامبر(ص) خیلی از چیزها را می‌دانست ولی اغلب بروز نمی‌داد چون مأمور به این کار نبود. اگر پیامبر(ص) با عمر و ابوبکر برخورد بدی می‌کرد و آنها را از خود می‌راند یا حتی آنها را می‌کشت باید قاتلین [[امام علی(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] را که برخی از آنها از صحابه بودند مانند عمر بن سعد، در کودکی حکم اعدامش را صادر می‌کرد و تمام [[بنی امیه]] را به قتل می‌رساند!


===موانع اجتماعی و سیاسی===
===موانع اجتماعی و سیاسی===
خط ۳۰: خط ۳۳:
از نظر اخلاقی و شرعی نیز این کار امکان‌پذیر نبود چون اگر پیامبر(ص) به عنوان اسوه اخلاق و رحمت برای جهانیان، کسی را که ادعای مسلمانی دارد و نماز و روزه می‌گیرد از خود براند یا برخورد کند این کار با اخلاق پیامبری که مأمور به صبر و حسن اخلاق حتی در مقابل کافران، یهود و منافقین است منافات دارد.
از نظر اخلاقی و شرعی نیز این کار امکان‌پذیر نبود چون اگر پیامبر(ص) به عنوان اسوه اخلاق و رحمت برای جهانیان، کسی را که ادعای مسلمانی دارد و نماز و روزه می‌گیرد از خود براند یا برخورد کند این کار با اخلاق پیامبری که مأمور به صبر و حسن اخلاق حتی در مقابل کافران، یهود و منافقین است منافات دارد.


==روشنگری حق و باطل==
==روشنگری و آگاه کردن مردم==
اگر چه پیامبر(ص) با این افراد برخورد جدی نداشت اما پیامبر(ص) بطور غیرمستقیم عدم صلاحیت این افراد را در عمل نشان داد. در مقابل جبهه علی(ع) را به مناسبت‌های مختلف تقویت کرد. فضایل و امتیازات علی(ع) را به رخ آنان کشید. مورادی از این روشنگری ها چنین است:
اگر چه پیامبر(ص) با این افراد برخورد جدی نداشت اما پیامبر(ص) بطور غیرمستقیم عدم صلاحیت این افراد را در عمل نشان داد. در مقابل جبهه علی(ع) را به مناسبت‌های مختلف تقویت کرد. فضایل و امتیازات علی(ع) را به رخ آنان کشید. مورادی از این روشنگری ها چنین است:
* هنگام نزول سوره برائت، پیامبر(ص) ابلاغ این پیام بزرگ را به ابوبکر سپرد. سپس علی(ع) را به دنبال وی فرستاد و گفت نامه را از او بگیر و به سوی مکه برو و پیامبر مرا برسان. این واقعه را عالمان اهل سنت نقل کرده‌اند که به فضیلت و بزرگی اما علی(ع) را اثبات و عدم کفایت را می‌رساند.
* هنگام نزول [[سوره برائت]]، پیامبر(ص) ابلاغ این پیام بزرگ را به ابوبکر سپرد. سپس علی(ع) را به دنبال وی فرستاد و گفت نامه را از او بگیر و به سوی [[مکه]] برو و پیامبر مرا برسان. این واقعه را عالمان [[اهل سنت]] نقل کرده‌اند که به فضیلت و بزرگی اما علی(ع) را اثبات و عدم کفایت را می‌رساند.


* ابوبکر و عمر و ابوعبیده نزد پیامبر بودند که پیامبر(ص) به علی(ع) تکیه داده بود، پیامبر با دست خود به شانه علی(ع) زد و فرمود: ای علی تو اولین کسی هستی که ایمان آوردی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی.<ref>کنزالعمال، مکتبه التراث الاسلامی، بیروت، حدیث ۲۹.</ref>
* ابوبکر و عمر و ابوعبیده نزد پیامبر بودند که پیامبر(ص) به علی(ع) تکیه داده بود، پیامبر با دست خود به شانه علی(ع) زد و فرمود: ای علی تو اولین کسی هستی که ایمان آوردی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی.<ref>کنزالعمال، مکتبه التراث الاسلامی، بیروت، حدیث ۲۹.</ref>


* پیامبر در روزهای آخر عمرش دستور داد که دوست مرا فرا خوانید. عایشه و حفصه، ابوبکر و عمر را فراخواندند ولی پیامبر به آنها توجهی نکرد تا اینکه ام‌سلمه علی(ع) را فرا خواند و پیامبر با علی(ع) به صحبت نشست و آن دو (عمر و ابوبکر) از منزل خارج شدند. پیامبر(ص) دستور دادند که کسی نماز را اقامه بکند وقتی دید ابوبکر آماده نماز شد پیامبر(ص) با وجود تب شدید او را کنار زد و خودش نشسته نماز را اقامه کرد.<ref>مناقب ابن شهر آشوب، مؤسسه انتشارات علامه قم، ج۱، ص۲۳۶.</ref>
* پیامبر در روزهای آخر عمرش دستور داد که دوست مرا فرا خوانید. [[عایشه]] و [[حفصه]]، ابوبکر و عمر را فراخواندند ولی پیامبر به آنها توجهی نکرد تا اینکه [[ام‌سلمه]] علی(ع) را فرا خواند و پیامبر با علی(ع) به صحبت نشست و آن دو (عمر و ابوبکر) از منزل خارج شدند. پیامبر(ص) دستور دادند که کسی نماز را اقامه بکند وقتی دید ابوبکر آماده نماز شد پیامبر(ص) با وجود تب شدید او را کنار زد و خودش نشسته نماز را اقامه کرد.<ref>مناقب ابن شهر آشوب، مؤسسه انتشارات علامه قم، ج۱، ص۲۳۶.</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
خط ۴۵: خط ۴۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =تاریخ
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۲ =سیره نبوی
|شاخه فرعی۳ =
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۶۱: خط ۶۴:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =الف
  | کیفیت =
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
۱۱٬۸۷۷

ویرایش