دعای بخشیده شدن حق‌الناس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (ابرابزار)
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:


{{سوال}}
{{سوال}}
آیا حدیث‌هایی که در آن گفته می‌شود برای بخشیده شدن حق الناس می‌توان دعایی بعد از اقامه (اقامه بعد از اذان) نماز واجب و قبل از تکبیره الاحرام خواند و همچنین ۱۲ بار سوره توحید را بعد از نماز یومیه خواند و دعایی خواند تا حق الناس بخشیده شود درست است؟
آیا حدیث‌هایی که در آن گفته می‌شود برای بخشیده شدن حق‌الناس می‌توان دعا کرد یا سوره مشخصی از قرآن را چندین بار پس از نمازهای روزانه قرائت کرد تا حق الناس بخشیده شود، درست است؟ آیا چنین دعاهایی وجود دارند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه با مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات مکاتبه نموده‌اید صمیمانه تشکر می‌کنیم.
{{پاسخ}}
'''دعای بخشیده شدن حق‌الناس''' در فرهنگ اسلامی وجود ندارد. روایات و احادیثی که در این مورد نقل شده است، ممکن است از لحاظ سندی درست نباشند بنابراین قابل اعتماد نیستند. آندسته از روایات که سند آن درست است؛ محتوای آن به معنی جبران خسارت دیگران و یا جبران [[حق‌الناس]] نمی‌باشد و نهایتا ناظر به بخشوده شدن گناه فرد است. برای جبران حق‌الناس فقط دو راه وجود دارد؛ رضایت گرفتن از صاحب حق یا بخشیده شدن از طرف صاحب حق. علاوه بر رضایت صاحب حق باید به درگاه الهی نیز توبه نمود. به این دلیل که در تضییع حقوق دیگران، با دستورات الهی نیز مخالفت شده است و فرد گناهکار است.
==حقیقت حق‌الناس==
تقسیم حقوق به [[حق‌الله]] و [[حق‌الناس]] تقسیم دقیقی نیست. بلکه باید گفت دو حق وجود دارد: حق‌الله و حق‌الله همراه با حق‌الناس. گاهی انسان فقط به مخالفت با دستورات الهی می پردازد و این فقط حق‌الله است و رضایت مردم در آن دخالتی ندارد. مانند [[نماز]]، [[روزه]] و غیره. گاهی علاوه بر حق‌الله بودن، حق مردم نیز ضایع می‌شود، به طور مثال سرقت، کار حرامی است و دزد با دستور الهی مخالفت کرده و گنهکار است. خداوند می‌تواند او را مؤاخذه کند و برای بخشوده شدن بایستی توبه کند. اما علاوه بر اینکه با دستور خدا مخالفت کرده، حقی نیز از صاحب مال ضایع کرده است و توبه‌اش علاوه بر بخشیدن خدا، رضایت گرفتن از صاحب مال نیز هست. هیچ عبادتی نمی‌تواند جایگزین رضایت صاحب مال باشد و فقط باید با پس دادن مال یا با بخشیدن صاحب مال، رضایت او را جلب کند.


پاسخ اجمالی
==جبران حق‌الناس با دعا==
روایاتی در مورد بخشیده شدن حق‌الناس ذکر شده است. این روایات بر فرض صحت و درستی به معنی جبران خسارت دیگران و یا جبران حق‌الناس نمی باشد و فقط ناظر به بخشوده شدن گناه فرد است. پس ممکن است با انجام [[دعا]] حق‌الله جبران شود اما حق الناس باقی می‌ماند و جز با راضی کردن صاحب حق، بخشوده نخواهد شد. برخی از این روایات اعتبار سندی ندارند.


چون در پایمال کردن حقوق افراد با دستور خدا هم مخالفت کرده است، در حقیقت حق الله را هم زیرپا گذاشته و گناه‌کار است و باید هم حق مردم را دهد و هم به درگاه الهی توبه کند و روایات مورد نظر بر فرض معتبر بودن ناظر به بخشوده شدن گناه الهی فرد است و حق الناس در گردنش باقی می‌ماند و جز با راضی کردن صاحب حق، بخشوده نخواهد شد.
==بخشودگی حق الناس با کارهای مستحبی==
[[شیخ صدوق]] در روایتی از [[امیرالمؤمنین]]، دعایی نقل کرده است که باعث پاک شدن همه گناهان انسان می شود به طوری که فرد قبل از [[مرگ]] هیچ گناهی ندارد و اینکه حق‌الناس هیچ‌کس بر عهده‌اش نخواهد بود.<ref>ابن بابویه، محمد، معانی الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، باب معنی المخبیات، ص۱۳۹، حدیث۱.</ref>


پاسخ تفصیلی
با توجه به اینکه در حق‌الناس باید حق مردم پرداخت شود یا آنها با رضایت خاطر از حق خود بگذرند، اینگونه روایات بر فرض پذیرفته شدن و معتبر بودن، بدان معناست که کسی که با پایمال کردن حق مردم از دستور خدا سرپیچی کرده و مرتکب گناه شده است، بعد از رضایت گرفتن از مردم و جبران خسارت‌های وارده، با خواندن و انجام این دست از دعاها، به درگاه الهی توبه کرده و گناهش بخشوده می‌شود و هرگز به این معنا نیست که حق‌الناس را ندهد و فقط این دعاها را بخواند و گمان کند حق مردم پرداخت شده است.


مقدمه
بنابر [[فقه شیعه]] در حق‌الناس باید دو کار انجام شود: رضایت از صاحب حق و [[توبه کردن]] به درگاه خدا. انجام دادن اعمال مستحبی از جمله مضمون روایت شیخ صدوق در جلب رضایت خداوند مؤثر است و باعث پذیرفته شدن توبه فرد می شود.


تقسیم حقوق به حق الله و حق الناس تقسیم دقیقی نیست و بلکه باید گفت دو حق وجود دارد: اول: حق الله؛ دوم: حق الله همراه با حق الناس؛ یعنی انسانی که دستور الهی را مخالفت می‌کند، گاهی این دستور فقط حق الله است و رضایت مردم در آن دخالتی ندارد مانند نماز، روزه و و گاهی علاوه بر حق الله بودن، حق مردم نیز ضایع می‌شود مثلاً دزدی کار حرامی است و دزد با دستور الهی مخالفت کرده و از این منظر گنه کار است و خداوند می‌تواند او را مؤاخذه کند و برای بخشوده شدن بایستی توبه کند؛ اما علاوه بر اینکه با دستور خدا مخالفت کرده، حقی نیز از صاحب مال ضایع کرده است و توبه‌اش علاوه بر بخشیدن خدا، رضایت گرفتن از صاحب مال نیز هست و هیچ عبادتی نمی‌تواند جایگزین رضایت صاحب مال باشد و فقط باید با پس دادن مال یا با بخشیدن صاحب مال، رضایت او را جلب کند.
==سند حدیث==
سند حدیثی که شیخ صدوق از [[امام علی]] نقل کرده و در آن سفارش به دعا و خواندن [[سوره توحید]] نموده است، این افراد وجود دارند:
* افراد مورد قبول در سلسله سند: محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن حسن صفار، ابراهیم بن هاشم قمی، احمد بن محمد بن عیسی، علی بن حکم الانباری و أصبغ بن نباته. این افراد مورد اعتماد و ثقه هستند و روایات‌شان مورد قبول است.<ref>نرم‌افزار أسناد شیخ صدوق.</ref>
* افراد مردود: دو نفر از راویان این حدیث ثقه نیستند و روایات‌شان قابل استناد نیست:
# حکم بن زبیر نخعی مجهول است.<ref>مرتضی، بسام، زبده المقال من معجم الرجال، بیروت، دار المحجه البیضاء، چاپ اول، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref>
# سعد بن طریف الاسکاف: نجاشی درباره وی نوشته است؛ روایات وی گاهی پذیرفته می‌شود و گاهی رد می‌شود، وی از أصبغ بن نباته نقل می‌کند و از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] نیز نقل می‌کند.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۸.</ref> [[شیخ طوسی]] وی را صحیح الحدیث می‌داند.<ref>طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.</ref> علامه حلی وی را ناووسی مذهب دانسته که در امامت امام صادق وقف کرد.<ref>حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامه الحلی، قم، الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۲۶۶.</ref> با توجه به سخن نجاشی که وی از امام باقر و امام صادق روایت می‌کند، به نظر می‌رسد وی أصبغ بن نباته که از یاران امیر مؤمنان بوده است را ندیده باشد یا اینکه زیاد عمر کرده باشد.


بخشودگی حق الناس با کارهای مستحبی
به هر حال سند حدیث به خاطر مجهول بودن حکم بن زبیر قابل استناد نیست.


شیخ صدوق در روایتی آورده است که أمیر المؤمنین فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ قَدْ خَلَصَ مِنَ الذُّنُوبِ کَمَا یَخْلُصُ الذَّهَبُ الَّذِی لَا کَدَرَ فِیهِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ یُطَالِبُهُ بِمَظْلِمَه فَلْیَقْرَأْ فِی دُبُرِ الصَّلَاه الْخَمْسِ نِسْبَه اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اثْنَتَیْ عَشْرَه مَرَّه ثُمَّ یَبْسُطُ یَدَیْهِ وَ یَقُولُ»؛ «هر کس بخواهد وقتی از دنیا می‌رود در حالی بمیرد که از گناهان پاک شده باشد همچون طلا که از ذرّات ناخالصی پاک و ناب می‌شود و هیچ کدورتی در آن نمی‌ماند و هیچ‌کس از او طلب داد و مظلمه‌ای نکند، پس باید که در پی نمازهای پنجگانه دوازده بار شناسنامه خدا را یعنی سوره قل هو اللَّه را بخواند، سپس دست‌هایش را بگشاید و این دعا را بخواند:
== جستارهای وابسته ==


«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُبَارَکِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ وَ سُلْطَانِکَ الْقَدِیمِ یَا وَاهِبَ الْعَطَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَی یَا فَکَّاکَ الرِّقَابِ مِنَ النَّارِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ أَخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا آمِناً وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّه سَالِماً وَ اجْعَلْ دُعَائِی أَوَّلَهُ فَلَاحاً وَ أَوْسَطَهُ نَجَاحاً وَ آخِرَهُ صَلَاحاً إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ»؛ «بار خدایا به حقّ اسم تو آن اسم مخفی و پوشیده که پاک و پاکیزه و پر برکت است، و بحقّ اسم أعظمت و بحقّ پادشاهی تو که قدیم است! ای بخشنده عطاها! ای آزاد ساز و رها سازنده اسیران! ای آنکه نفوس خلایق را از آتش دوزخ آزاد می‌کنی. از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی! از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل او درود فرستی. و نفس مرا از آتش دوزخ آزاد سازی. و مرا در حالی از این دنیا ببری که با ایمان باشم، و با سلامتی داخل در بهشت گردانی، و اوّل دعای مرا فلاح و رستگاری، و وسط آن را پیروزی و سعادت، و آخر دعایم را صلاح قرار دهی، بدرستی که تو خود بر غیب و پنهان کاملاً دانا و آگاهی».
* [[حق الناس در رساله حقوق امام سجاد(ع)]]


سپس أمیر المؤمنین فرمود: «هَذَا مِنَ الْمَخْبِیَّاتِ مِمَّا عَلَّمَنِی رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعَلِّمَهُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ»<ref>ابن بابویه، محمد، معانی الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، باب معنی المخبیات، ص۱۳۹، حدیث۱.</ref>؛ «این دعا از جمله ادعیه‌ای است که پنهان نگاه داشته شده و همگان را بدان آگاهی نیست و از جمله چیزهائی است که رسول خدا بمن آموخت و بمن دستور فرمود که آن را به حسن و حسین تعلیم کنم».
== منابع ==
 
{{پانویس|۲}}
با توجه به اینکه این در حق الناس باید حق مردم پرداخت شود یا آنها با رضایت خاطر از حق خود بگذرند، اینگونه روایات بر فرض پذیرفته شدن و معتبر بودن، بدان معناست که کسی که با پایمال کردن حق مردم از دست. ر خدا سرپیچی کرده است و مرتکب گناه شده است، بعد از رضایت گرفتن از مردم و جبران خسارت‌های وارده، با خواندن دوازده مرتبه سوره توحید و خواندن این دعا، به درگاه الهی توبه کرده و گناهش بخشوده می‌شود و هر گز به این معنا نیست که حق الناس را ندهد و فقط این دعا را بخواند.
{{شاخه
 
  | شاخه اصلی =حدیث
سند حدیث
  | شاخه فرعی۱ =فقه الحدیث
 
  | شاخه فرعی۲ =دلالت حدیث
در سند این حدیث، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن حسن صفار، ابراهیم بن هاشم قمی، احمد بن محمد بن عیسی، علی بن حکم الانباری و اصبغ بن نباته مورد اعتماد و ثقه و روایات‌شان مورد قبول است.<ref>نرم‌افزار اسناد شیخ صدوق.</ref> اما دو نفر از راویان این حدیث ثقه نیستند و روایات‌شان قابل استناد نیست:
  | شاخه فرعی۳ =
 
}}
حکم بن زبیر نخعی: وی مجهول است.<ref>مرتضی، بسام، زبده المقال من معجم الرجال، بیروت، دار المحجه البیضاء، چاپ اول، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۳۹۱.</ref>
{{تکمیل مقاله
 
  | شناسه =شد
سعد بن طریف الاسکاف: نجاشی می‌نویسد: روایات وی گاهی پذیرفته می‌شود و گاهی رد می‌شود، وی از اصبغ بن نباته نقل می‌کند و از امام باقر و امام صادق نیز نقل می‌کند.<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۸.</ref> شیخ طوسی وی را صحیح الحدیث می‌داند.<ref>طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.</ref> علامه حلی وی را ناووسی مذهب دانسته که در امامت امام صادق وقف کرد.<ref>حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامه الحلی، قم، الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۲۶۶.</ref> با توجه به سخن نجاشی که وی از امام باقر و امام صادق روایت می‌کند، به نظر می‌رسد وی اصبغ بن نباته را که از یاران امیر مؤمنان بوده است را ندیده باشد یا اینکه زیاد عمر کرده باشد.
  | تیترها =شد
 
  | ویرایش =شد
به هر حال سند حدیث به خاطر مجهول بودن حکم بن زبیر قابل استناد نیست، اما بر فرض قبول روایت به این معناست که در حق الناس باید دو کار انجام شود: رضایت از صاحب حق و توبه کردن به درگاه خدا و انجام دادن اعمال مستحبی از جمله مضمون این روایت.
  | لینک‌دهی =شد
 
  | ناوبری =
حدیث اخلاقی:
  | نمایه =
 
  | تغییر مسیر =
صفوان جمّال گوید: از امام صادق درباره قول خدای تعالی در داستان حضرت خضر پرسیدم که می‌فرماید:
  | ارجاعات =
 
  | بازبینی =
«و وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَیْنِ فِی الْمَدینَه وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما» (کهف/ ۸۲) «و امّا آن دیوار متعلّق به دو کودک یتیم در شهر بود و در زیر آن دیوار گنجی برای آنان نهفته بود».
  | تکمیل =
 
  | اولویت =
فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لَا فِضَّه وَ إِنَّمَا کَانَ أَرْبَعَ کَلِمَاتٍ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا مَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ یَضْحَکْ سِنُّهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْحِسَابِ لَمْ یَفْرَحْ قَلْبُهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ»<ref>حر عاملی، محمد، تفصیل وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل البیت، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱۵، أَبْوَابُ جِهَادِ النَّفْسِ وَ مَا یُنَاسِبُه، حدیث ۲۰۲۷۷.</ref>
  | کیفیت =
 
}}
حضرت فرمود: به راستی که آن گنج، طلا و نقره نبود بلکه آن گنج چهار کلمه حکمت‌آمیز بود:
{{پایان متن}}
* هیچ معبودی جز من نیست.
*
* کسی که مرگ را باور داشته باشد در عمر خود نمی‌خندد.
*
* کسی که حساب را باور داشته باشد دلش شادمان نخواهد بود.
*
* کسی که قضا و قدر الهی را باور کند جز از خدا از هیچ چیز نمی‌ترسد.
*
* == منابع ==
* {{پانویس|۲}}
* {{شاخه
| شاخه اصلی =
| شاخه فرعی۱ =
| شاخه فرعی۲ =
| شاخه فرعی۳ =
* }}
* {{تکمیل مقاله
| شناسه =
| تیترها =
| ویرایش =
| لینک‌دهی =
| ناوبری =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =
| بازبینی =
| تکمیل =
| اولویت =
| کیفیت =
* }}
* {{پایان متن}}
۱۱٬۸۷۷

ویرایش