حدیث خیر الامور اوسطها

نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۹ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا روایت خیر الامور اوسطها معتبر است؟

خَیْرُ الْاُمُورِ اَوْسَطُها یا خیر الامور اَوْساطُها، حدیثی به معنای «بهترین امور، میانه آن است»، که در منابع شیعه و اهل سنت ذکر شده است.[۱] این روایت را از نظر سندی معتبر ندانسته‌اند؛ زیرا روایت آن مرفوع یا مجهول است.[۲] در این روایت سفارش شده در مواردی که تردید یا تعارض وجود دارد به حد وسط کفایت شود؛ ولی در مواردی که تردید وجود ندارد، استناد کردن به این حدیث درست نیست.[۳]

روایاتی مشابه این روایت وجود دارد که مصداق «خیر الامور؛ بهترین کارها» را غیر از «راه میانه» معرفی کرده‌اند:

  • کاری که رضایت خدا را داشته باشد: «خَيْرُ الْأُمُورِ مَا كَانَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضًى‏؛ بهترين كارها آن است كه موجب رضاى خداوند عز و جل باشد».‏[۴]
  • کاری است که سرانجام بهتری داشته باشد: «خَيْرَ الْأُمُورِ خَيْرُهَا عَاقِبَةً؛ بهترين كارها آن است كه سرانجام بهتری داشته باشد».[۵]
  • کاری که روشنگر یقین باشد. خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ‏ الْيَقِينِ‏. بهترين كارها آنست كه بگشايد از يقين يعنى علامت يقين صاحب خود به أحوال مبدأ و معاد باشد مثل توكل و صبر و مانند آنها.[۶]
  • خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَسْفَرَ عَنِ الْحَقِّ؛[۷]
  • خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَدَّى إِلَى الْخَلَاصِ. بهترين كارها آنست كه بكشاند به خلاصى يعنى رستگارى از عذاب و عقاب اخروى.
  • کاری که از طمع خالی باشد. خَيْرُ الْأُمُورِ مَا عَرِيَ‏ عَنِ‏ الطَّمَعِ‏ بهترين كارها آنست كه برهنه باشد از طمع يعنى خالى باشد از طمع از مردم.[۸]
  • کاری که انسان را اصلاح کند. خَيْرُ الْأُمُورِ مَا أَصْلَحَكَ[۹]

منابع

  1. عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.
  2. برای نمونه نگاه کنید به عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء، بیروت دار الکتب العلمیه، چاپ سوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۹۱.
  3. سرخسی، شمس الدین، المبسوط، بیروت، دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع، ج۳، ص۱۶۵؛ کاشانی، أبی بکر، بدائع الصنائع، پاکستان، المکتبه الحبیبیه، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۳.
  4. ابن بابویه، محمد، الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۶۳۲.
  5. رک: صدوق، محمد، من لا یحضره الفقیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۴۰۲.
  6. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.
  7. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.
  8. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.
  9. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۳۷۶ش، ص۲۳۷.