سؤال

آیا روایت بخور مریم صحیح است؟ آیا واقعاً جنیان می‌تواند در انسان حلول کند و موجب بیماری شوند؟


این روایت از نظر سندی معتبر نیست و از نظر متنی نیز قابل استناد نیست زیرا جنیان نمی‌توانند در انسان حلول کنند.

متن حدیث

«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ: أَنَّهُ وَصَفَ بُخُورَ مَرْیَمَ لِأُمِّ وَلَدٍ لَهُ وَ ذَکَرَ أَنَّهُ نَافِعٌ لِکُلِّ شَیْءٍ مِنْ قِبَلِ الْأَرْوَاحِ مِنَ الْمَسِ وَ الْخَبَلِ وَ الْجُنُونِ وَ الْمَصْرُوعِ وَ الْمَأْخُوذِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ نَافِعٌ مُجَرَّبٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی قَالَ لِتَأْخُذْ لُبَاناً أَوْ سَنْدَرُوساً وَ بُزَاقَ الْفَمِ وَ کُورَ سَنْدَرِیٍّ و قُشُورَ الْحَنْظَلِ و مُرَّ مری [بَرِّیٍ‏] وَ کبریت [کِبْرِیتاً] أَبْیَضَ کَسَرْتَ دَاخِلَ الْمُقْلِ وَ سُعْدَ یَمَانِیٍّ وَ یکسر [یَکْثُرُ] فِیهِ مُرٌّ وَ شَعْرَ قُنْفُذٍ مَشْبُوثٍ بِقَطِرَانٍ شَامِیٍّ قَدْرَ ثَلَاثِ قَطَرَاتٍ تَجْمَعُ ذَلِکَ کُلَّهُ وَ یُصْنَعُ بُخُوراً فَإِنَّهُ جَیِّدٌ نَافِعٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی» ‏[۱]

{

امام باقر(ع) بخور مریم را برای ام ولدِ خود وصف کرد و فرمود: «بخور مریم برای هر آفت روحی از مسّ شیاطین، پریشانی مغز، دیوانگی، غش، جن‌زدگی و غیر آن به خواست خدا مفید و مُجَرَّب (آزمایش شده) است.» سپس فرمود: «لبان، سندروس، بزاق فم، کورسندی، پوست هندوانه ابی جهل، حزاء دشتی، کبریت سفید، کسره درون مقل و سعد یمانی، با مرّ فراوان و موی خارپشت آلوده به سه قطره قطران شامی بگیر و همه را مخلوط کن و بخوری بساز که به خواست خدا سودمند و خوب است.

سند در طب الائمه

حدیث بخور مریم در کتاب طب الائمه با دو واسطه از امام باقر(ع) نقل شده است.[۱] این روایت مرسل است (برخی از روایان ذکر نشده‌اند)؛ زیرا ابنا بسطام نویسنده کتاب طب الائمه، از عالمان قرن چهارم است و نمی‌تواند با دو واسطه از امام(ع) روایت نقل کند.

محمد بن جعفر بن مهران[۲] و احمد بن حَمّاد[۳] دو راوی ذکر شده در سلسله سند، ناشناخته‌اند و نامشان در کتاب‌های رجالی مُتقدّم نیامده است. با توجه به مرسل بودن حدیث و مجهول بودن راویان، این روایت ضعیف است.

شرح داروهای ذکر شده در حدیث

محمد باقر کمره‌ای عالم شیعه (درگذشت ۱۳۷۴ش) داروهای ذکر شده در روایت بخور مریم را شرح داده است:

«لبان»: یعنی کندر.

«سندروس»: چون کهربا است صمغی است گرم و خشک در درجه ۲- و قابض، خون را بند می‌آورد بخاصیت خود و مانند کهرباء برای خفقان خوبست و دودش برای بواسیر خوب است و در نسخه‌ای «و سندا» آمده و بعود هندی تفسیر شده است و آنچه من در کتب یافتم اینست که «سندهان» عود هندیست.

«بزاق الفم»: و در نسخه‌ای «بزاق القمر» که مقصود بصاق القمر است، ابن بیطار گفته: بصاق القمر که آن را رغوه القمر نامند و زبد القمر سنگی است مهتابی و جمعی پندارند که آن را بزاق القمر گویند برای آنکه در شب پر مهتاب بدست آید و بسا که در بلاد مغرب باشد سنگی است سفید و تابنده و از گرد آن به غشی بنوشانند، و بسا زن‌ها بجای تعویذ آن را بخود پوشند.

«کور سندی»: مقصود جوز هندی است که جوز بوّا باشد یا نارگیل که آن را هم جوز هندی نامند، یا جوز جندم که داروی معروفی است.

«مر مری یا بری»: ابن بیطار گفته: گیاهی است که از بن برگی رو بسفیدی دارد و ریشه‌ای پیازی و سفید و دراز. غافقی گفته: برگش همانند برگ سدابست و گفته‌اند سداب دشتی است، طبری گفته: در شکل و نیرو مانند سدابست، ابن درید گفته: تره‌ایست که برگش چون کرفس است، و ریشه دارد چون زردک.

در نسخه‌ای «مرّ ابریّا» آمده، مرّ صمغی است معروف نزد پزشک‌ها که خوردن و مالیدن و دود کردنش منافع بسیار دارد.

«کبریت [کِبْرِیتاً] أَبْیَضَ کَسَرْتَ دَاخِلَ الْمُقْلِ»: کبریت کسرت درون مقل یعنی از میان آن برگیر و در نسخه‌ایست که «بشکن آن را در درون مقل» یعنی کبریت را یا همه آنچه ذکر شده و آن بعید است.

«سُعْدَ یَمَانِیٍّ»: ابن بیطار گفته: سعد برگی دارد مانند تره جز اینکه از آن درازتر و باریکتر و سخت‌تر است و ساقی دارد به درازای یک ذراع (۵۰ سانت) یا بیشتر و ریشه‌اش مانند زیتونست، بلند دارد و گرد که درهم رفته‌اند، سیاه و خوشبو و اندکی تلخ، بهترین سعد آنست که سنگین و دَرهم و سفت باشد و به دشواری کوبیده شود و زبر و خوشبو باشد با اندکی تیزی.

«وَ یکسر [یَکْثُرُ] فِیهِ مُرٌّ»: مرّی در آن افزاید و در نسخه‌ای بشکند و آن روشن‌تر است.

«شَعْرَ قُنْفُذٍ»: گویا مقصود از موی خارپشت همان خار آنست.

«ِقَطِرَانٍ شَامِیٍّ»: فیروزآبادی گفته: قطران: شیره ابهل است و برخی پزشکان گفته: جوشیده از درختی است بنام «شربین» گرم و خشک در درجه ۴، گوشت سست را محکم کند و تن مرده را نگهدارد و خودش و به خصوص روغنش برای کچلی حتی کچلی چهارپایان و سگ‌ها و شتران خوبست و پشه را می‌کشد.[۴]

جن‌زدگی

هیچ آیه‌ای وجود ندارد که به جن زدگی و ورود جن در وجود انسان دلالت کند. تنها آیه ۸۲ سوره انبیاء {وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِک وَکنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ} و آیه ۳۷ سوره ص{وَالشَّیَاطِینَ کلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ} به تسخیر و تسلط انسان بر جن اشاره می‌کند.

اما اشاره روایات به جن زدگی را می‌توان تا حدودی پذیرفت، لکن نه به این معنا که در وجود انسان حلول کند و به تعبیری آن را مسخر خود کنند، بلکه به این معنا که برخی افراد فرصت طلب با استخدام اجنه سبب آزار و اذیت دیگران یا رسیدن به خواسته‌های نامشروع خود می‌شوند.

به‌طور نمونه از امام صادق(ع) درباره سحر سئوال شد که آن حضرت سحر را چند قسم می‌شمرند که یکی از آنها به خدمت گرفتن اولیاء شیاطین «جن» است.[۵] و نیز از آن حضرت روایت شده که هر کس سوره جن را بسیار بخواند، هرگز در زندگی دنیا، چشم زخم جن، جادو و سحر و مکر آنها به او نمی‌رسد.[۶]


منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ابنا بسطام، عبد الله و حسین، طبّ الأئمه علیهم السلام، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۱۱ ق، ص۱۱۲.
  2. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، چاپخانه شفق، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۸.
  3. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، چاپخانه شفق، چاپ اول، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۰۲.
  4. مجلسی، محمد باقر، آسمان و جهان (ترجمه کتاب السماء و العالم بحار الأنوارجلد ۵۴)، ترجمه: محمد باقر کمره‌ای، تهران، اسلامیه، چاپ اول، ۱۳۵۱ ش، ج‏۶، ص۱۲۷.
  5. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۹، ص، ۲۷۸ و ۲۹۷.
  6. بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق، سوره جن، ج۵، ص۵۰۵.