جایگاه روحانیت در اسلام و در میان مسلمین از نظر شهید بهشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo}} {{شروع متن}} {{سوال}} علت انتشار کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت در سال ۱۳۴۱ش چه بوده است؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} {{درگاه|حوزه و روحانیت}} سید محمد بهشتى در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسى...» ایجاد کرد)
 
 
(۲۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
علت انتشار کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت در سال ۱۳۴۱ش چه بوده است؟
نظر شهید بهشتی راجع به روحانیت چه بوده است؟ آیا او طبقه‌ای به‌عنوان روحانیت را نفی کرده است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
سید محمد بهشتى در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسى را مطرح مى‌کند که آیا اسلام طبقه روحانیت دارد که طبقه‌ای اختصاصی است و نگهبانى از دین وظیفه اختصاصى آنهاست و براى انجام آن مزایاى مالى و غیرمالى خاص مقرر شده است. پاسخ بهشتى به این سؤال منفى است؛ زیرا در اسلام کسب علم و معارف در انحصار طبقه خاصى نیست و براى روحانیت هیچ‌گونه امتیاز طبقاتى مقرر نشده است. از نظر او در اسلام سمت خاصی به نام روحانیت، نظیر آنچه در ادیان دیگر است، وجود ندارد. بهشتى با طرح وجوب کفایى تحقیق در رشته‌هاى مختلف علوم دینی در شرایط غیبت، ضرورت وجود روحانیت را اثبات می‌کند.
'''جایگاه روحانیت در اسلام و در میان مسلمین از نظر شهید بهشتی''' جایگاهی ناشی از آراسته‌بودن یک شخص به فضیلت علم و [[تقوا]] و مجهز بودن برای انجام یک سلسله وظایف اجتماعی دینی است. این جایگاه از نظر او جایگاه رسمی و دارای امتیازات مادی نیست.


او در ادامه از روحانیت شکل گرفته در تاریخ مسلمانان انتقاد شدیدى کرده و از روحانیت منزه و پاک که در هر دوره اى نیز وجود داشته تمجید و دفاع مى کند و تإکید مى نماید که در عصر ما نیز باید روحانیان واقعى از کسانى که صرفا لباس روحانیت دارند باز شناخته شوند.32 بهشتى از این که در دوره کنونى صرفا لباس, علامت روحانیت شده ناراضى است33 و معتقد است ساختار اجتماعى ما نیز عملا به نحوى رفتار مى کند که فرصت سوء استفاده از لباس روحانیت را فراهم مىآورد.34
از نظر بهشتی، در اسلام کسب علم در انحصار طبقه خاصی نیست. از نظر او در [[اسلام]] سمت خاصی به نام روحانیت وجود ندارد. البته، بهشتى با طرح [[وجوب کفایى]] تحقیق در رشته‌هاى مختلف علوم دینی در شرایط [[مفهوم غیبت امام زمان(ع)|غیبت]]، ضرورت وجود روحانیت را اثبات می‌کند.


وى حساسیت زیادى به بهره گیرى از لباس روحانیت در شرایط جامعه ایران از خود نشان مى دهد و توضیح مى دهد که انتخاب چنین پوسشى عادتى بیش نبوده و هیچ گاه نباید بیش از آنچه است تلقى شود.35 او در نتیجه گیرى مقاله خود چهار نکته را به شرح ذیل مورد توجه قرار مى دهد:
بهشتی معتقد است که روحانیت در میان مسلمانان عملاً دچار انحرافاتی شده است. انحرافاتی که مورد قبول اسلام نیست. اما اذعان می‌کند که روحانیت رایج میان مسلمانان هرگز به اندازه دستگاه روحانیت بسیاری از ادیان و مذاهب دیگر دچار انحطاط و فساد و امتیازطلبی‌های طبقاتی نشده است. بهشتی معتقد است که انحرافات موجود در روحانیت نتوانسته تأثیر عمیق بر کارکرد این نهاد بگذارد. او برای رفع کاستی‌های این نهاد راهکارهایی ارائه می‌دهد؛ از جمله، تحقیق و [[اجتهاد]] در مسائل دیگر اسلامی مربوط به اصول عقاید، [[اخلاق]]، تاریخ، [[تفسیر قرآن|تفسیر]].


1 - برطبق تعالیم اسلام, روحانیت جنبه سمت و مقامى ندارد که در سایه آن روحانیون امتیازات مادى کسب کنند یا حرفه اى نظیر حرفه هاى دیگر که یک دسته آن را پیشه و وسیله امرار معاش خود قرار دهند. روحانیت اسلام به معناى آراسته بودن به فضیلت علم و تقوا و مجهز بودن براى انجام یک سلسله وظایف اجتماعى دینى و واجبات کفایى است بىآن که علم و تقوا سرمایه دنیاطلبى گردد.
== جایگاه و بستر بحث ==
از نظر بهشتی، بر اساس تعالیم اسلامی، روحانیت جنبه رسمی ندارد که در سایه آن روحانیون امتیازات مادی کسب کنند. از نظر او روحانیت اسلام به معنای آراسته‌بودن یک شخص به فضیلت علم و [[تقوا]] و مجهز بودن برای انجام یک سلسله وظایف اجتماعی دینی است. جایگاهی که به‌عنوان یک واجب باید به آن نگریسته شود کفایی است و لزوم وجود آن حتمی و تعیین‌کننده است.<ref>درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۳۰۱.</ref>


2 - باید اعتراف کرد که روحانیت در میان مسلمانان عملا دچار انحرافاتى شده و به رنگ و شکل خاصى درآمده و آلودگى ها و نواقصى در آن راه یافته است که مورد قبول اسلام نیست, ولى در عین حال باید انصاف داد که روحانیت رایج میان اکثریت مسلمانان هرگز به اندازه دستگاه روحانیت بسیارى از ادیان و مذاهب دیگر دچار انحطاط و فساد و امتیازطلبى هاى طبقاتى نشده است.
سید محمد حسینی بهشتی (۱۳۰۷–۱۳۶۰ش)، مشهور به [[شهید بهشتی]]، از چهره‌های مشهور نهضت اسلامی و از رهبران انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ش<ref>درباره او ن.ک: حداد عادل، غلامعلی، «بهشتی، محمد»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۸۲۶–۸۲۹.</ref> در مقاله‌ای با عنوان «روحانیت در اسلام و در میان مسلمین» به اظهارنظر درباره روحانیت و جایگاه آن در اسلام پرداخته است. این مقاله در [[بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب)|کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت]] منتشر شده است.<ref>مطهری، مرتضی و دیگران، بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۷ش، ص۱۷۸–۲۲۲.</ref> کتاب بحثی درباره مرجعیت و روحانیت یکی از آثار سیاسی مهم دهه چهل شمسی و حاوی نظرات مهم درباره موضوعات درونی سازمان مذهبی شیعه، یعنی [[مرجعیت]] و روحانیت، قلمداد شده است.<ref>درخشه، جلال، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۸۰ش، ص۲۹۷.</ref>


3 - براى مردم مسلمان در هر عصر وسیله باز شناختن نیک از بد و درست از نادرست فراهم بوده و دانشمندان بزرگ و پرهیزکار منزه از این آلودگى ها در گوشه و کنار مى زیسته اند. به علاوه مراجعه ساده به کتاب ها و حتى رساله هاى عملى که براى استفاده عموم نوشته مى شود مى تواند به مقدار زیادى راهنماى مردم در این مورد باشد; به این ترتیب فسادى که در روحانیت مسلمانان راه یافته, همیشه به عنوان فساد شناخته شده و عناصر فاسدى که در این دستگاه راه یافته اند هرگز نتوانسته اند آیات و روایاتى را که مشت آنها را باز مى کند از دسترس مردم بیرون ببرند یا تحریف کنند یا زبان و قلم دانشمندان منزهى را که با این فساد مبارزه مى کرده اند, از کار انداخته, راه را براى سلطه طبقاتى خود کاملا هموار سازند.
== از سازمان روحانیت تا لباس روحانیت ==
بهشتی در مقاله خود، ضمن توضیح سازمان روحانیت در سایر ادیان، این سؤال اساسی را مطرح می‌کند که آیا اسلام طبقه روحانیت دارد؛ طبقه‌ای که نگهبانی از دین وظیفه اختصاصی آن باشد و برای انجام آن مزایای مالی و غیرمالی خاص مقرر شده باشد. پاسخ بهشتی به این سؤال منفی است؛ زیرا در اسلام کسب علم و معارف در انحصار طبقه خاصی نیست و برای روحانیت هیچ‌گونه امتیاز طبقاتی مقرر نشده است. از نظر او در اسلام سمت خاصی به نام روحانیت، نظیر آنچه در ادیان دیگر است، وجود ندارد. البته، بهشتى با طرح [[وجوب کفایى]] تحقیق در رشته‌هاى مختلف علوم دینی در شرایط غیبت، ضرورت وجود روحانیت را اثبات می‌کند<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref>


4 - بى اطلاعى, بى توجهى و سهل انگارى توده مسلمانان و اوهام و پندارهاى بى اساس که بر فکر و عمل آنان مسلط بوده, مشکل اساسى عصر ما در امر روحانیت و امور مشابه آنهاست.36
بهشتی در ادامه از روحانیت شکل‌گرفته در تاریخ مسلمانان انتقاد شدیدی می‌کند و از روحانیت منزه و پاک، که در هر دوره‌ای نیز وجود داشته، تمجید و دفاع می‌کند. او تأکید می‌کند که در عصر جدید نیز باید روحانیان واقعی از کسانی که صرفاً [[لباس روحانیت]] دارند باز شناخته شوند. بهشتی از این که در دوره کنونی صرفاً لباس، علامت روحانیت شده ناراضی است و معتقد است ساختار اجتماعی ما نیز عملاً به‌نحوی رفتار می‌کند که فرصت سوء استفاده از لباس روحانیت را فراهم می‌آورد. بهشتی حساسیت زیادی به بهره‌گیری از لباس روحانیت در جامعه ایرانی از خود نشان می‌دهد و توضیح می‌دهد که انتخاب چنین پوششی عادتی بیش نبوده و هیچ‌گاه نباید بیش از آنچه که ارزش دارد به آن توجه شود و جای مسائل اساسی در خصوصیات یک دانشمند اسلامی را بگیرد.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۱.</ref>


بهشتى ضمن اذعان به نا به سامانى هاى موجود در سازمان روحانیت, اضافه مى کند که در شرایط حاضر براى فهم صحیح دین و بارور کردن و تبلیغ اسلام, نیازمندىهاى متعددى وجود دارد که باید براى رفع آن اقدام کرد. این نیازمندىها براى مواجه شدن با مقتضیات موجود از دیدگاه وى بدین شرح است: 1 - اجتهاد در فقه و علوم وابسته به آن براى فتوا و مرجعیت تقلید; 2 - تحقیق و اجتهاد در مسائل دیگر اسلامى مربوط به اصول عقاید, اخلاق, تاریخ و تفسیر و نظایر اینها; 3 - تدریس علوم مذکور در درجات مختلف ابتدایى (مقدمات), متوسطه (سطح) و عالى (خارج) براى خواستاران این علوم.37
== کاستی‌ها و راهکارهای رفع آنها ==
بهشتی معتقد است که روحانیت در میان مسلمانان عملاً دچار انحرافاتی شده و به رنگ و شکل خاصی درآمده و آلودگی‌ها و نواقصی در آن راه یافته است. آلودگی‌هایی که مورد قبول [[اسلام]] نیست. اما اذعان می‌کند که روحانیت رایج میان مسلمانان هرگز به اندازه دستگاه روحانیت بسیاری از ادیان و مذاهب دیگر دچار انحطاط و فساد و امتیازطلبی‌های طبقاتی نشده است.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۱.</ref>
 
همچنین، بهشتی معتقد است که انحرافات موجود در روحانیت نتوانسته تأثیر عمیق بر کارکرد این نهاد بگذارد. زیرا برای مردم مسلمان در هر عصر وسیله باز شناختن درست از نادرست فراهم بوده و دانشمندان پرهیزکار همیشه در جوامع اسلامی می‌زیسته‌اند. همچنین، از نظر او مراجعه به کتاب‌های دینی و [[رساله‌های عملیه]] می‌تواند به مقدار زیادی راهنمای مردم در شناخت فساد باشد. به این ترتیب فسادی که در روحانیت مسلمانان راه یافته، همیشه به‌عنوان فساد شناخته‌شده تحت کنترل بوده و عناصر فاسدی که در این دستگاه راه یافته‌اند نتوانسته‌اند [[آیات]] و روایاتی که راهگشا بوده‌اند را تحریف کنند و راه را برای سلطه طبقاتی خود هموار سازند.<ref>درخشه، «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت»، ص۳۰۲.</ref>
 
بهشتی ضمن اذعان به نا‌به‌سامانی‌های موجود در سازمان روحانیت، اضافه می‌کند که در شرایط حاضر برای رفع کاستی‌ها در ساحت فهم صحیح دین و تبلیغ اسلامی راهکارهایی وجود دارد؛ از جمله:
 
* اجتهاد در [[فقه]] و علوم وابسته به آن برای فتوا و مرجعیت تقلید؛
* تحقیق و [[اجتهاد]] در مسائل دیگر اسلامی مربوط به [[اصول عقاید]]، اخلاق، تاریخ، [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و...؛
* تدریس علوم مذکور در درجات مختلف ابتدایی (مقدمات)، متوسطه (سطح) و عالی (خارج) برای خواستاران این علوم.
 
== جستارهای وابسته ==
 
* [[بحثی درباره مرجعیت و روحانیت (کتاب)]]
* [[مشکل اساسی در سازمان روحانیت از نظر شهید مطهری]]


وى در پایان بر مراقبت هاى عمومى بر جریان امور اجتماعى, مذهبى و امر به معروف و نهى از منکر تإکید مى ورزد.38
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۳۵: خط ۴۹:
  {{تکمیل مقاله
  {{تکمیل مقاله


| شناسه =
| شناسه =شد
| تیترها =
| تیترها =شد
| ویرایش =
| ویرایش =شد
| لینک‌دهی =
| لینک‌دهی =
| ناوبری =
| ناوبری =
| نمایه =
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| تغییر مسیر =شد
| ارجاعات =
| ارجاعات =
| بازبینی =
| بازبینی =
| تکمیل =
| تکمیل =
| اولویت =
| اولویت =ج
| کیفیت =
| کیفیت =ب
  }}
  }}


  {{پایان متن}}
  {{پایان متن}}
۶٬۸۱۴

ویرایش