تناقض اختیار خدا با سایر صفات الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۵۲: خط ۵۲:
علم الهی در دو مرتبه مطرح می‌شود:
علم الهی در دو مرتبه مطرح می‌شود:


'''علم ذاتی خداوند''':
===علم ذاتی خداوند===


علم ذاتی خدا، علم حضوری او به موجودات است، قبل از ایجاد، به نحو اجمال در عین کشف تفصیلی!<ref>طباطبایی؛ محمد حسین، نهایه الحکمه (تعلیقات فیاضی)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ هـ ق، ج۴، ص۱۱۲۵.</ref> یعنی علم الهی در مرتبه ذات، بسیط محض است و این گونه نیست که مثلاً تمام اشیاء در علم الهی با تشخصات ماهوی وجود داشته باشند؛ بلکه وجود آن‌ها حقیقتی است واحد و دارای مراتب و عالی‌ترین مرتبه وجود، یعنی همان وجود خداوند است.
علم ذاتی خدا، علم حضوری او به موجودات است، قبل از ایجاد، به نحو اجمال در عین کشف تفصیلی!<ref>طباطبایی؛ محمد حسین، نهایه الحکمه (تعلیقات فیاضی)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ هـ ق، ج۴، ص۱۱۲۵.</ref> یعنی علم الهی در مرتبه ذات، بسیط محض است و این گونه نیست که مثلاً تمام اشیاء در علم الهی با تشخصات ماهوی وجود داشته باشند؛ بلکه وجود آن‌ها حقیقتی است واحد و دارای مراتب و عالی‌ترین مرتبه وجود، یعنی همان وجود خداوند است.
خط ۶۲: خط ۶۲:
حال از آنجا که قدرت، از صفات ذات است، با علم ذاتی الهی هیچگونه تعارضی ندارد؛ بلکه عین یکدیگرند! اینگونه نیست که خداوند، علمی جدا از ذات داشته باشد، آنگاه تصمیم بگیرد و سپس اراده کند و آنگاه قدرت او فعلی را محقق سازد! بنابراین در این‌جا این فرض اصلاً مطرح نمی‌شود که متعلق قدرت خداوند، خلاف علم او باشد! زیرا در مرتبه ذات، اصلاً هیچ کثرتی وجود ندارد تا موجب تعارض شود و کسی بخواهد با استفاده از اصل امتناع اجتماع متناقضین، منکر وجود خداوند شود!
حال از آنجا که قدرت، از صفات ذات است، با علم ذاتی الهی هیچگونه تعارضی ندارد؛ بلکه عین یکدیگرند! اینگونه نیست که خداوند، علمی جدا از ذات داشته باشد، آنگاه تصمیم بگیرد و سپس اراده کند و آنگاه قدرت او فعلی را محقق سازد! بنابراین در این‌جا این فرض اصلاً مطرح نمی‌شود که متعلق قدرت خداوند، خلاف علم او باشد! زیرا در مرتبه ذات، اصلاً هیچ کثرتی وجود ندارد تا موجب تعارض شود و کسی بخواهد با استفاده از اصل امتناع اجتماع متناقضین، منکر وجود خداوند شود!


'''علم فعلی خداوند''':
===علم فعلی خداوند===


علم فعلی، همان علم خداوند به موجودات، پس از ایجاد است؛ به عبارت دیگر، علم به موجودات است در مقام فعل، که البته علمی تفصیلی و حضوری است، ولی عین ذات نیست؛ زیرا فرض این است که علم در مقام فعل است و فعل هم خارج از ذات است؛ یعنی واقعیت موجودات در عین اینکه فعل خداوند است، علم خداوند نیز هست! درست مانند صورت‌های ذهنی انسان که هم علم انسانند و در نفس او حاضرند و هم فعل انسان و معلول او هستند!<ref>سبحانی؛ جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ هـ ق، ص۱۰۰.</ref>
علم فعلی، همان علم خداوند به موجودات، پس از ایجاد است؛ به عبارت دیگر، علم به موجودات است در مقام فعل، که البته علمی تفصیلی و حضوری است، ولی عین ذات نیست؛ زیرا فرض این است که علم در مقام فعل است و فعل هم خارج از ذات است؛ یعنی واقعیت موجودات در عین اینکه فعل خداوند است، علم خداوند نیز هست! درست مانند صورت‌های ذهنی انسان که هم علم انسانند و در نفس او حاضرند و هم فعل انسان و معلول او هستند!<ref>سبحانی؛ جعفر، محاضرات فی الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ هـ ق، ص۱۰۰.</ref>
۷٬۲۲۸

ویرایش