سؤال
با توجه به قرآن و روایات بهشت و جهنم هر کدام چند در دارد؟ دلیل ذکر این تعداد چیست و چرا شمار درهای بهشت بیشتر از جهنم گفته شده است؟

تعداد درهای بهشت بر اساس روایات اسلامی هشت و تعداد درهای جهنم بر اساس قرآن و روایات هفت در است. احتمال داده شده تعداد درهای بهشت و جهنم اشاره به عوامل گوناگونی باشد که انسان را به بهشت و جهنم می‌برد. علامه طباطبایی، مفسر شیعه مراد از هفت در جهنم را، هفت نوع عذاب در جهنم دانسته است.

درباره دلیل این که درهای بهشت بیشتر از تعداد درهای جهنم است، احتمال داده شده اشاره به بیشتر بودن راه‌های رسیدن به بهشت نسبت به راه‌های جهنم باشد.

تعداد درهای بهشت و جهنم

بر اساس آیه ۴۴ سوره حجر، تعداد درهای جهنم هفت در است.

از پیامبر(ص) روایت شده که فرمودند: «بهشت هشت در جهنم هفت در دارد».[۱] از امام علی(ع) نیز روایت شده که جهنم هفت در یعنی هفت طبقه دارد که روی یکدیگر قرار دارند.[۲] امام باقر(ع) نیز به تعداد درهای بهشت اشاره کرده‌اند: «بهشت هشت در دارد»[۳]

دلیل تعداد درها و دلیل تفاوت تعداد

در مورد دلیل تعداد درها و در مورد تفاوت تعداد درها نمی‌توان سخنی قطعی گفت زیرا این مساله و مسائل مشابه از مواردی است که عقل در مورد آن‌ها نظری قطعی نمی‌تواند بدهد.

اما ممکن است تعداد درهای بهشت و جهنم اشاره به عوامل گوناگونی باشد که انسان را به بهشت و جهنم می‌برد. هر نوع از گناهان و هر نوع از اعمال نیک دری محسوب می‌شود. علامه طباطبایی می‌فرماید: در این که جهنم هفت باب دارد به خاطر این است که عذاب جهنم هفت نوع است و هر نوعی هم متناسب با اشخاص مربوط به آن است. لازمه این مطلب این است که گناهانی که باعث ورود به جهنم می‌شوند هفت نوع باشند.[۴]

این که درهای بهشت بیشتر از تعداد درهای جهنم است ممکن است اشاره به این داشته باشد که هر چند راه‌های ورود به بدبختی و عذاب فراوان است، ولی درهای وصول به سعادت و خوشبختی از آن افزون‌تر است.[۵] و این که رحمت خدا بر غضب او پیشی گرفته است چنان که در دعا آمده است «يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ؛ ای آن که محبتت بر خشمت پیشی گرفته» (دعا جوشن کبیر)[۶]


مطالعه بیشتر

  • معاد در قرآن، حسین مظاهری، ص۲۰۹، چ هفتم، ناشر انتشارات شفق.
  • فروغ تجلی (حدیث معراج)، ص۱۰۹، ترجمه: سید امیر معصومی، چ اوّل، ۷۶، انتشارات حدیث.


منابع

  1. طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه المیزان، نشر بنیاد علمی و فکری علامه، ج۱۲، ص۲۵۹.
  2. طباطبایی، ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۱۹۱.
  3. خصال صدوق، ابواب ثمانیه، به نقل از تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۷۷.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، بیروت، ناشر مؤسسه الاعلمی، چاپ دوّم، ج۱۲، ص۱۷۰.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ نهم، نشر دار الکتب الاسلامیه، ج۱۱، ص۷۷–۷۸.
  6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۱۹.