سؤال

برده‌داری از نگاه اسلام را توضیح دهید

موضع اسلام در زمانی که برده‌داری امری متعارف و عادی بنظر می‌رسید، تشویق به آزاد کردن برده و خوش‌رفتاری با آنان بود. اسلام سعی می‌کرد بردگی را به تدریج که در تمام جوامع امری معمول بود، از بین ببرد. در اسلام کفاره بسیاری از گناهان، آزاد کردن برده است و آزاد کردن برده، از فضیلت‌های بزرگ شمرده می‌شود. آیات قرآن به این امر اشاره کرده است و روایات‌های فراوانی در این‌باره آمده است.

آزادی انسان

اسلام با هر گونه عبودیت و بندگی محض جز در برابر خدا به مخالفت برخاسته و ارباب و صاحب اختیاری مطلق جز خدا را برای بندگان نمی‌شناسد.[۱] و حتی در آیه‌ای به صراحت ارباب بودن پیامبران را برای مردم و عبودیت بندگان الهی را در برابر آنان نفی می‌کند.[۲]

قرآن کریم با سرزنش عملکرد اهل کتاب می‌فرماید: «آنها (یهود و نصاری) دانشمندان و راهبان خویش را به جای خداوند ارباب و صاحب اختیار خود قرار دادند و همچنین مسیح فرزند مریم را؛ در حالی که دستور نداشتند جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار می‌دهند.»[۳]

بنابراین در اسلام اصل بر آزادی انسان‌ها و عدم سلطه کسی بر دیگری است. حضرت علی(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع) می‌فرماید: «بنده غیر خدا مباش، زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است».[۴] با این حال باید دید تعامل و برخورد اسلام با مسئله برده‌داری چگونه بوده و وجود برخی بردگان در خدمت مسلمانان چطور قابل توجیه است.

مقابله تدریجی اسلام با برده‌داری

اسلام در محیطی ظهور کرد که در آنجا مانند سایر سرزمین‌ها، برده‌گیری به گونه‌ای ستمگرانه شیوع داشت. تجارت برده امری متعارف و راه‌های برده‌گیری در میان عرب جاهلی همانند دیگر اقوام گوناگون بود. افراد گاه به دلیل عدم توانایی در پرداخت دین، ارتکاب جرم یا در جریان یورش‌ها و غارت‌ها به زور به بردگی کشیده می‌شدند. در چنین محیطی قوانین حکیمانه اسلام با سیاست تدریجی تحدید راه‌های برده‌گیری و حرکت به سوی لغو کامل آن عرضه گردید. آیات قرآن کریم از همان ابتدای نزول در مکه به تبیین احکام خاص درباره بردگان و تشویق و تحریض مسلمانان به آزاد سازی آنان اختصاص یافت. آیات ۱۱ تا ۱۳ از سوره بلد که از سوره‌های دوران مکه می‌باشد آزاد کردن یک برده را به عبور آدمی از گردنه‌های سخت تشبیه نموده است.

نخستین حرکت اسلام مسدود ساختن راه‌های برده‌گیری و انحصار آن به تنها موردی بود که در آن شرایط گاه گریزی از آن نبود و آن مورد مربوط به اسیران جنگی بود که البته با حفظ شرایط و مقررات خاص آن را پذیرفت.[۵] وظیفه اولیه مسلمانان در برخورد با اسیران جنگی آزاد ساختن آنان با اخذ تاوان یا حتی بدون آن بود. امّا چنانچه در مواردی آزادسازی اسرای جنگی بنا به مصالحی ممکن نبود، در آن صورت اسلام تحت شرایط خاصی به برده گرفتن آنان رضایت می‌داد؛ زیرا به جای آن که اسیران را در اردوگاه‌ها به کارهای اجباری وادارند یا در محیطی دور از اجتماع به نام زندان محبوس سازند، بهترین شیوه آن بود تا آنان را بین مسلمانان تقسیم نموده تا تحت ضوابط و مقررات معینی در کنار خانواده‌های مسلمانان زندگی کنند و به این نحو با اسلام هم بهتر آشنا شوند و هم به تدریج زمینه آزادی آنها و الحاق آنان به جامعه مسلمانان فراهم گردد. قهراً در شرایطی که امکان نگهداری شایسته و مراقبت و تربیت اسرای جنگی در مکانی به نام زندان وجود نداشت و از طرفی آزادسازی آنان نیز به مصلحت جامعه اسلامی نبود، تقسیم آنان بین خانواده‌ها با سفارش به رفتاری شایسته و انسانی با آنان در یک روندی که در نهایت به آزادی آنان می‌انجامید، بهترین گزینه ممکن به حساب می‌آمد. در روزگاری که در عربستان و دیگر مناطق جهان با وحشیانه‌ترین شیوه‌ها اسیران را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دادند، قرآن کریم مسلمانان را به لزوم رفتاری انسانی با اسیران امر فرمود، شکنجه اسیران را ممنوع کرد و از به فحشاء کشاندن زنان اسیر جلوگیری کند.[۶]

نیز اسلام با وضع قوانین مختلف مثل قانون استیلاد،[۷] مکاتبه[۸] و آزادسازی بندگان به عنوان کفاره برخی گناهان، و غیره، راه را برای آزاد ساختن تدریجی آنان هموار ساخت. از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت که از دیدگاه اسلام بنده یا آزاد بودن به عنوان ملاک نقصان یا برتری شمرده نمی‌شود. هر چند سعی اسلام آن بود تا به طرق مختلف بردگان را از راه‌های گوناگون از قید اسارت رهایی بخشد، امّا در همان مدت اسارت و بندگی نیز مسلمانان حق نداشتند آنان را به خاطر بنده بودن از خود پست‌تر دانسته یا مورد اهانت و تحقیر قرار دهند، بندگانی که گاه در ظاهر تحت عنوان غلام یا کنیز پیامبر و ائمه علیهم السلام قرار می‌گرفتند، در واقع عضوی از اعضای خانواده آنان تلقّی شده و هیچ تفاوتی با سایر آزادگان اهل منزل حتی به لحاظ کار و فعالیت نداشتند و در واقع صرفاً در ظاهر تحت عنوان کنیز یا غلام قرار می‌گرفتند. این وضعیت به گونه‌ای بود که حتی وقتی آن بزرگواران گاه تصمیم به آزاد ساختن آنان می‌گرفتند، آن بردگان غالباً از پذیرش آن اکراه داشتند.

برده گرفتن کافر محارب

آنچه در صدر اسلام بر «جواز» و نه «رجحان و مطلوبیت» آن حکم شده جواز به بردگی گرفتن «اسیر جنگی کافر» است که حکم جواز آن از وضعیت و امکانات آن عصر نشأت گرفته بود و حکم برده برای «کافر محارب» از کشتن و اسیر کردن او معقول تر بود؛ در آن روز زندانهايى نبود كه بتوان اسيران جنگى را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت، و همه اسیران را نیز مصلحت نبود آزاد کنند تا به اردوی دشمن بر گردند یا جاسوسی کنند؛ لذا راهى جز تقسيم كردن آنها در ميان خانواده ها و نگهدارى به صورت برده وجود نداشت. در هر عصری همه انسانها مشمول حکم اولیه اسلام در «حرمت برده گرفتن آزاد» هستند؛ نیز در عصری که قراردادهای بین المللی روشن و مورد پذیرش اسلام و امکان «زندانی» کردن اسیر کافر و محارب وجود دارد از بردگی گرفتن آنها اجتناب می شود.[۹]

آزاد کردن برده در قرآن و روایات

قرآن آزاد کردن برده را از نیکوکاری‌ها[۱۰] برمی‌شمرد و تشویق به خوش‌رفتاری با آنان و آزاد کردنشان می‌کند.[۱۱] و نیز کفاره گناهانی را آزاد کردن برده معین کرده است.[۱۲] روایات فراوانی وجود دارد که توصیه به آزاد کردن برده‌ها دارد.


مطالعه بیشتر

۱. بردگی از دیدگاه اسلام، تهران: بنیاد دائره المعارف اسلامی، ۱۳۷۲.

۲. دین و آزادی، محمدتقی مصباح یزدی، مرکز مطالعات و پژوهش‌های حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱.


منابع

  1. آل عمران/۶۴؛ بگو ای اهل کتاب… جز خداوند را نپرستیم و برای او شریکی قایل نشویم و هیچ‌یک از ما دیگری را به جای خداوند ارباب و صاحب اختیار خود قرار ندهد.
  2. آل عمران/۸۰.
  3. توبه/۳۱.
  4. نهج البلاغه، نامه ۳۱، بند ۸۷، ص۱۲۸.
  5. مصباح یزدی، محمد تقی، دین و آزادی، مرکز مطالعات و پژوهش‌های حوزه علمیه قم، ۱۳۸۱، ص۴۹.
  6. نور/۳۳.
  7. منظور از استیلاد آن است که اگر زنی مملوک از مولای خود صاحب فرزندی می‌شد، پس از وفات مولی آن زن بلافاصله آزاد می‌گردید.
  8. مکاتبه قانونی است که مطابق آن، هر اسیر و بنده‌ای می‌توانست با مالک خود قراردادی منعقد ساخته و به موجب آن در برابر مبلغی که به تدریج به مولایش می‌پردازد خویشتن را آزاد سازد. آیه ۳۲ از سوره نور به تشریح همین مورد اختصاص یافته است.
  9. سایت آیین رحمت، پاسخ به شبهات کلامی، متعلق به دفتر آیت الله مکارم شیرازی
  10. سوره بقره، آیه ۱۷۷
  11. سوره نساء آیه ۲۶
  12. سوره نساء، آیه ۹۲؛ سوره مائده، آیه ۸۹