اخلاقی بودن حکومت دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
بنابراین عدالت، زیربنای اخلاق سیاسی و یکی از مهمترین اهداف انبیای الهی بوده است. خدای کریم در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ|ترجمه=به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.|سوره=حدید|آیه=۲۵}}
بنابراین عدالت، زیربنای اخلاق سیاسی و یکی از مهمترین اهداف انبیای الهی بوده است. خدای کریم در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ|ترجمه=به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند.|سوره=حدید|آیه=۲۵}}


امام علی(ع) راجع به اخلاق سیاسی می‌فرماید: «ملاک السیاسه العدل؛ عدالت معیار سیاست است».<ref>عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۳۱۵.</ref>  
[[امام علی(ع)]] راجع به اخلاق سیاسی می‌فرماید: «ملاک السیاسه العدل؛ عدالت معیار سیاست است».<ref>عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، تهران، انتشارات دانشگاه، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۳۱۵.</ref>  


'''حق مشارکت سیاسی مردم:''' یکی از حقوق مردم بر حکومت فقیه، مشارکت در امور سیاسی است. مشارکت سیاسی بدین معنا است که مردم در امور کلّی جامعه، حضور فعّال داشته باشند. امام خمینی به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط و سیاست مدار، در این باره چنین می‌فرماید: «حرف ما این است که نه روحانی تنها، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی‌ست که در یک کشوری می‌گذرد از حیث اداره آن کشور. همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیف شان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش».<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵ و ج۲۱، ص۴۲۲–۳۹۳.</ref>
'''حق مشارکت سیاسی مردم:''' یکی از حقوق مردم بر حکومت فقیه، مشارکت در امور سیاسی است. مشارکت سیاسی بدین معنا است که مردم در امور کلّی جامعه، حضور فعّال داشته باشند. امام خمینی به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط و سیاست مدار، در این باره چنین می‌فرماید: «حرف ما این است که نه روحانی تنها، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی‌ست که در یک کشوری می‌گذرد از حیث اداره آن کشور. همه اهالی این کشور در این معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیف شان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش».<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۱۵ و ج۲۱، ص۴۲۲–۳۹۳.</ref>
خط ۴۲: خط ۴۲:
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک اصل درج گردیده است.<ref>اصل هشتم قانون اساسی.</ref>
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز، نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک اصل درج گردیده است.<ref>اصل هشتم قانون اساسی.</ref>


'''قانون‌گرایی در حکومت فقیه:''' یکی از ویژگی‌های حکومت‌های دیکتاتوری این بود که فرمانروایان خود را مقید به قانون احساس نمی‌کنند و امور کشور را بدون دخالت مردم و بصورت خودسرانه اداره می‌کنند. ولی حکومت فقیه یک حکومت قانونگرای است. رئیس و مرئوس، زن و مرد همه در برابر قانون مساوی هستند. امام خمینی (ره) به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط، در این زمینه می‌فرماید: «در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن(ص) در مقابل قانون، بی امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسان‌ها در تبعیت از قانون است… در اسلام یک چیز حکم می‌کند و آن قانون است. زمان پیغمبر هم قانون حکم می‌کرد. پیغمبر مجری بود. زمان امیر المؤمنین هم قانون حکم می‌کرد. امیر المؤمنین مجری بود… در اسلام قانون حکومت می‌کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهی، نمی‌توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی می‌فرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من می‌گویم تو بگویی، من تو را اخذ می‌کنم و (رگ) وَتینَت را قطع می‌کنم».<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۲۱ و ج۱۱، ص۵۲۲ و ج۱۰، ص۳۱۱ و ج۱۰، ص۳۵۳ و ج۱۱، ص۲۳.</ref>
'''قانون‌گرایی در حکومت فقیه:''' یکی از ویژگی‌های حکومت‌های دیکتاتوری این بود که فرمانروایان خود را مقید به قانون احساس نمی‌کنند و امور کشور را بدون دخالت مردم و بصورت خودسرانه اداره می‌کنند. ولی حکومت فقیه یک حکومت قانونگرای است. رئیس و مرئوس، زن و مرد همه در برابر قانون مساوی هستند. [[امام خمینی]] به عنوان یک فقیه جامع‌الشرایط، در این زمینه می‌فرماید: «در اسلام همه کس حتی پیامبر عظیم الشأن(ص) در مقابل قانون، بی امتیاز در یک صف هستند و احکام قرآن و اسلام بر همه جاری است، و شرف و ارزش انسان‌ها در تبعیت از قانون است… در اسلام یک چیز حکم می‌کند و آن قانون است. زمان پیغمبر هم قانون حکم می‌کرد. پیغمبر مجری بود. زمان امیر المؤمنین هم قانون حکم می‌کرد. امیر المؤمنین مجری بود… در اسلام قانون حکومت می‌کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهی، نمی‌توانست تخلف بکند. خدای تبارک و تعالی می‌فرماید که اگر چنانچه یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من می‌گویم تو بگویی، من تو را اخذ می‌کنم و (رگ) وَتینَت را قطع می‌کنم».<ref>برای اطلاع بیشتر ر.ک. صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۲۱ و ج۱۱، ص۵۲۲ و ج۱۰، ص۳۱۱ و ج۱۰، ص۳۵۳ و ج۱۱، ص۲۳.</ref>


'''پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم:''' از ویژگی‌های نظام استبدادی پاسخگو نبودن مسئولین در برابر مردم است ولی در حکومت فقیه، چنین نیست؛<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۴۰۹.</ref> در نظام جمهوری اسلامی ایران بارها نمایندگان منتخب مردم، مسئولین قوای اجرائیه را مورد استیضاح قرار داده و در صورت عدم اقناع، آن‌ها از مقام خود برکنار شده‌اند.
'''پاسخگو بودن مسئولین در برابر مردم:''' از ویژگی‌های نظام استبدادی پاسخگو نبودن مسئولین در برابر مردم است ولی در حکومت فقیه، چنین نیست؛<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۴۰۹.</ref> در نظام جمهوری اسلامی ایران بارها نمایندگان منتخب مردم، مسئولین قوای اجرائیه را مورد استیضاح قرار داده و در صورت عدم اقناع، آن‌ها از مقام خود برکنار شده‌اند.


'''جایگاه مردم در حکومت فقیه:''' جای هیچ تردید و اختلافی نیست که مردم در حکومت فقیه، نقش اساسی دارند، همانگونه که مردم در استقرار حاکمیت و حکومت معصومین(ع) نقش اساسی داشته‌اند. امامان و هم چنین فقیه برای رسیدن به حقّ مشروع و قانونی خود به زور و جبر متوسّل نمی‌شوند بلکه اگر خود مردم آمدند و پذیرفتند، آنان تصّدی امر حکومت را عهده‌دار می‌شوند؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) حکومتش را با استفاده از نیروی قاهره بر مردم تحمیل نکرد بلکه عامل اصلی خود مردم بودند که ایمان آوردند و با رضا و رغبت، حکومت آن حضرت را که از طرف خداوند تشریع و حق حاکمیتی را که خداوند به آن حضرت داده بود پذیرفتند. درباره أئمه(ع) نیز، امر چنین است. در زمان غیبت، مشروعیت حکومت فقیه از طرف خداست ولی تحقّق عینی و استقرار آن با پذیرش مردمی و اقبال جامعه به آن است.<ref>نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، برگرفته از مباحث استاد محمدتقی مصباح یزدی، به قلم محمد مهدی نادری قمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۲ش، ص۵۷–۶۲.</ref> نظام جمهوری اسلامی ایران که برمبانی ولایت فقیه استوار است، با رفراندوم که به دستور امام خمینی (ره) صادر شد، توسط مردم تحقق عینی پیداکرد. هم چنین در انتخاب ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و شوراهای شهر و روستا، جایگاه مردم و نقش آنان صد درصد است.
'''جایگاه مردم در حکومت فقیه:''' جای هیچ تردید و اختلافی نیست که مردم در حکومت فقیه، نقش اساسی دارند، همانگونه که مردم در استقرار حاکمیت و حکومت معصومین(ع) نقش اساسی داشته‌اند. امامان و همچنین فقیه برای رسیدن به حقّ مشروع و قانونی خود به زور و جبر متوسّل نمی‌شوند بلکه اگر خود مردم آمدند و پذیرفتند، آنان تصّدی امر حکومت را عهده‌دار می‌شوند؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) حکومتش را با استفاده از نیروی قاهره بر مردم تحمیل نکرد بلکه عامل اصلی خود مردم بودند که ایمان آوردند و با رضا و رغبت، حکومت آن حضرت را که از طرف خداوند تشریع و حق حاکمیتی را که خداوند به آن حضرت داده بود پذیرفتند. درباره أئمه(ع) نیز، امر چنین است. در زمان غیبت، مشروعیت حکومت فقیه از طرف خداست ولی تحقّق عینی و استقرار آن با پذیرش مردمی و اقبال جامعه به آن است.<ref>نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، برگرفته از مباحث استاد محمدتقی مصباح یزدی، به قلم محمد مهدی نادری قمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۲ش، ص۵۷–۶۲.</ref> نظام جمهوری اسلامی ایران که بر مبانی ولایت فقیه استوار است، با رفراندوم که به دستور امام خمینی (ره) صادر شد، توسط مردم تحقق عینی پیدا کرد. همچنین در انتخاب ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و شوراهای شهر و روستا، جایگاه مردم و نقش آنان صد درصد است.


'''انتقادپذیری در حکومت فقیه:''' در حکومت فقیه، انتقادپذیری مسئولین نظام به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است. امام خمینی (ره) می‌فرماید: انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می‌شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت می‌شود. هیچ‌کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند.<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۹.</ref> اگر انتقادپذیری مسئولین نظام نباشد در واقع همان نظام استبدادی است که نفس ولایت فقیه از آن مبری است. انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که می‌خواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است.<ref>همان، ج۱۹، ص۳۹۸.</ref>
'''انتقادپذیری در حکومت فقیه:''' در حکومت فقیه، انتقادپذیری مسئولین نظام به عنوان یک اصل مسلم پذیرفته شده است. امام خمینی (ره) می‌فرماید: انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می‌شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت می‌شود. هیچ‌کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند.<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۷۹.</ref> اگر انتقادپذیری مسئولین نظام نباشد در واقع همان نظام استبدادی است که نفس ولایت فقیه از آن مبری است. انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که می‌خواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است.<ref>همان، ج۱۹، ص۳۹۸.</ref>


در احادیث نیز بر امر انتقاد و انتقاد پذیری تأکید فراوان شده است. امام علی(ع) می‌فرماید: «فلا تکفّوا عن مقاله بحق او مشوره بعدل فانی لست فی نفسی بفوق ان اخطی».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> شما از گفتن حق و دادن مشورت عادلانه دریغ نکنید و از این راه به من کمک کنید؛ زیرا من خود را از اشتباه مصون نمی‌دانم. امام صادق(ع) می‌فرماید: «احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی».<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۴۹، باب ۲۳.</ref> محبوب‌ترین برادرانم کسی است که عیوب و اشکالاتم را به من هدیه دهد.
در احادیث نیز بر امر انتقاد و انتقادپذیری تأکید فراوان شده است. امام علی(ع) می‌فرماید: «شما از گفتن حق و دادن مشورت عادلانه دریغ نکنید و از این راه به من کمک کنید؛ زیرا من خود را از اشتباه مصون نمی‌دانم.»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref> امام صادق(ع) می‌فرماید: «محبوب‌ترین برادرانم کسی است که عیوب و اشکالاتم را به من هدیه دهد.»<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۴۹، باب ۲۳.</ref>


== خطاپذیری حکومت فقیه ==
== خطاپذیری حکومت فقیه ==
با توجه به اینکه نفس ولایت فقیه، استمرار ولایت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) است و با اعتقاد به عدم مصونیت «نفس» ولایت فقیه از اشتباه؛ این نکته قابل توجه است که در زمان غیبت، قائل به خطا پذیری فقیه هستیم، زیرا آن در انسان غیر معصوم وجود دارد. در زمان غیبت معصوم، فقیه جامع‌الشرایط رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را به عهده دارد. اما به دلیل چند ویژگی درونی، مانند فقاهت، عدالت، سیاست و مدیریت، از استبداد بدور است. عدالت فقیه باعث می‌شود که شخص فقیه، خواسته‌های نفسانی خود را در اداره نظام اسلامی دخالت ندهد و در پی جاه طلبی و دنیا گرایی نباشد. اوکارشناس دین است و هرچه را که از مکتب وحی می‌فهمد، به جامعه اسلامی دستور می‌دهد و خود نیز به آن عمل می‌کند. با این حال، این به معنای خطا ناپذیری فقیه نیست و هر گاه حاکم اسلامی خلاف شریعت رفتار کند، از ولایت ساقط می‌شود.<ref>جواد آملی، ولایت فقیه ـ ولایت و عدالت، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.</ref>
با توجه به اینکه نفس ولایت فقیه، استمرار ولایت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) است و با اعتقاد به عدم مصونیت «نفس» ولایت فقیه از اشتباه؛ این نکته قابل توجه است که در زمان غیبت، قائل به خطا پذیری فقیه هستیم، زیرا آن در انسان غیر معصوم وجود دارد. در زمان غیبت معصوم، فقیه جامع‌الشرایط رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را به عهده دارد. اما به دلیل چند ویژگی درونی، مانند فقاهت، عدالت، سیاست و مدیریت، از استبداد به دور است. عدالت فقیه باعث می‌شود که شخص فقیه، خواسته‌های نفسانی خود را در اداره نظام اسلامی دخالت ندهد و در پی جاه طلبی و دنیا گرایی نباشد. او کارشناس دین است و هر چه را که از مکتب وحی می‌فهمد، به جامعه اسلامی دستور می‌دهد و خود نیز به آن عمل می‌کند. با این حال، این به معنای خطا ناپذیری فقیه نیست و هر گاه حاکم اسلامی خلاف شریعت رفتار کند، از ولایت ساقط می‌شود.<ref>جواد آملی، ولایت فقیه ـ ولایت و عدالت، قم، نشر اسراء، ۱۳۸۳ش، ص۴۸۱.</ref>


== نتیجه ==
در نتیجه:


# در حکومت‌های دیکتاتوری و ضد اخلاقی، فریب، وحشت، زور، غلبه، قانون ستیزی، سلب آزادی و… از معیارها و شاخص‌های آن محسوب می‌شود.
# در حکومت‌های دیکتاتوری و ضد اخلاقی، فریب، وحشت، زور، غلبه، قانون ستیزی، سلب آزادی و… از معیارها و شاخص‌های آن محسوب می‌شود.
۱۵٬۱۶۱

ویرایش