احادیث پیامبر(ص) در مذمت یزید: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
«لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنی‌امیه یقال له یزید»؛ همیشه امور امت من بر مدار قسط است و نخستین کسی که آن را درهم می‌ریزد، مردی از بنی‌امیه است که به او یزید می‌گویند.
«لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنی‌امیه یقال له یزید»؛ همیشه امور امت من بر مدار قسط است و نخستین کسی که آن را درهم می‌ریزد، مردی از بنی‌امیه است که به او یزید می‌گویند.


این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه و النهایه آمده است؛<ref>ج ۸، ص۲۳۱.</ref> در کتب دیگر اهل‌تسنن چون اطراف الحدیث النبوی<ref>ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.</ref>، مجمع،<ref>ج ۵، ص۲۴۱.</ref> اتهاف<ref>ج ۷، ص۴۸۹.</ref> و کنزالعمال<ref>حدیث ۳۱۰۷۰.</ref> نیز به طور مکرر آورده شده است؛ بنابراین این حدیث از شهرت و شیوع برخوردار می‌باشد.
این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه و النهایه آمده است؛<ref>ج ۸، ص۲۳۱.</ref> در کتب دیگر اهل‌تسنن چون اطراف الحدیث النبوی،<ref>ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.</ref> مجمع،<ref>ج ۵، ص۲۴۱.</ref> اتهاف<ref>ج ۷، ص۴۸۹.</ref> و کنزالعمال<ref>حدیث ۳۱۰۷۰.</ref> نیز به طور مکرر آورده شده است؛ بنابراین این حدیث از شهرت و شیوع برخوردار است.


====سلسله سند این حدیث====
====سلسله سند این حدیث====
در کتاب سیر اعلام النبلاء ولید بن مسلم و او از الاوزعی و او از مکحول و او نیز از ابی عبیده می‌باشد که صاحب کتاب می‌گوید: در مورد ولید بن مسلم الوالعبیان، ندیدم کسی را مثل او<ref>محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.</ref> و او ثقه می‌باشد و گفته‌اش حجّت.<ref>همان، ص۲۱۲.</ref> و ابوالقاسم الرزای در مورد او می‌گوید: وی صالح الحدیث می‌باشد.<ref>همان، ص۲۱۵.</ref> و احمد بن حنبل می‌گوید: در شامات عاقل‌تر از ولید بن مسلم ندیده‌ام.<ref>همان، ص۲۱۶.</ref>
در سلسله راویان حدیث مذکور نام راویانی چون ولید بن مسلم، الاوزعی، مکحول و ابی‌عبیده به چشم می‌خورد. نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء، ولید بن مسلم را ثقه و گفتار او را حجت دانسته<ref>همان، ص۲۱۲.</ref> و معتقد است که کسی را مثل او ندیده است.<ref>محمد بن احمد بن عثمان ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.</ref> ابوالقاسم الرزای نیز ولید را صالح الحدیث معرفی کرده ای


در مورد الاوزعی،محمد بن سعد می‌گوید: او ثقه بوده است، کثیر العلم و حدیثش حجّت.<ref>الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص۱۰۹.</ref> و بخاری در مورد او می‌گوید: نیست مثل او.<ref>همان.</ref> احمد بن حنبل در مورد او می‌گوید: او در حدیث و فقاهت صلاحیت امامت را دارد.<ref>همان، ص۱۱۲.</ref>  
است.<ref>همان، ص۲۱۵.</ref> احمد بن حنبل گفته است که در شامات عاقل‌تر از ولید بن مسلم ندیده‌ام.<ref>همان، ص۲۱۶.</ref>  


در مورد شخص مکحول در صاحب سیر اعلام النبلاء گفته است: او ثقه می‌باشد و او را از بزرگان حدیث می‌شمارند.<ref>ج ۱۵، ص۳۳.</ref>  
در مورد الاوزعی، محمد بن سعد او را ثقه و کثیر العلم معرفی کرده و معتقد است که احادیثش حجّت می‌باشد.<ref>الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص۱۰۹.</ref> بخاری در مورد الاوزاعی می‌گوید: کسی مثل او در نقل حدیث وجود ندارد.<ref>همان.</ref> احمد بن حنبل در مورد او می‌گوید: او در حدیث و فقاهت صلاحیت امامت را دارد.<ref>همان، ص۱۱۲.</ref>  


ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.<ref>ج اول، ص۳۳۰.</ref>
در مورد مکحول، نویسنده سیر اعلام النبلاء گفته است که او ثقه و از بزرگان حدیث به شمار می‌رود.<ref>ج ۱۵، ص۳۳.</ref> ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.<ref>ج اول، ص۳۳۰.</ref>


بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانسته‌اند.  
بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانسته‌اند.  


===حدیث دوم===
===حدیث دوم===
«اول من یغیر سنّتی رجل عن بنی‌امیه یقال له یزید»
«اول من یغیر سنّتی رجل عن بنی‌امیه یقال له یزید»؛ اوّل کسی که سنّت مرا تغیر می‌دهد مردی از بنی امیّه خواهد بود که به او یزید می‌گویند.


این حدیث در کتاب‌های زیادی از اهل سنت نقل شده که از جمله می‌توان به کتب ذیل اشاره نمود:
این حدیث در کتاب‌های زیادی از اهل سنت چون سیر اعلام النبلاء،<ref>لسان المیزان، ج ۷، ص۴۷۲.</ref> صحیحه،<ref>حدیث ۱۷۴۹.</ref> الجامع الصغیر،<ref>سیوطی، ج ۱ و ۲، ص۱۶۹.</ref> کتاب الاوئل،<ref>ابن عاصم، ص۷۷.</ref> ذکر اخبار اصفهان،<ref>ابونعیم، ج اول، ص۹۸.</ref> کنز العمال،<ref>ج ۱۱، ص۲۳۸.</ref> تاریخ دمشق<ref>ابن عساکر، ج ۱۸، ص۱۶۰.</ref> و البدایه و النهایه<ref>البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۵۳.</ref> آمده است.


سیر اعلام النبلاء،<ref>لسان المیزان، ج ۷، ص۴۷۲.</ref> صحیحه<ref>حدیث ۱۷۴۹.</ref>، الجامع الصغیر،<ref>سیوطی، ج ۱ و ۲، ص۱۶۹.</ref>کتاب الاوئل<ref>ابن عاصم، ص۷۷.</ref>، ذکر اخبار اصفهان<ref>ابونعیم، ج اول، ص۹۸.</ref>، کنز العمال<ref>ج ۱۱، ص۲۳۸.</ref>، تاریخ دمشق<ref>ابن عساکر، ج ۱۸، ص۱۶۰.</ref> و البدایه و النهایه<ref>البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۵۳.</ref>.
نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را این‌گونه توصیف می‌کند:  
 
و صاحب کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را اینگونه توصیف می‌کند:  


عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل می‌کند.  
عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل می‌کند.  


در مورد عوف اعرابی، انسایی می‌گوید: او ثقه می‌باشد و ثابت.<ref>الذهبی، پیشین، ج اول، ص۳۸۳.</ref> و در جایی دیگر نقل می‌کنند: او ثقه می‌باشد و مکثر.<ref>همان.</ref>  
در مورد عوف اعرابی، انسایی او را ثقه معرفی کرده<ref>الذهبی، پیشین، ج اول، ص۳۸۳.</ref> و دیگران نیز او را ثقه و کثیر الحدیث دانسته‌اند.<ref>همان.</ref>  


و در مورد ابوالعالیه، ابوبکر بن داوود می‌گوید: احدی نیست، بعد از صحابه، اعلم به قرآن مثل ابوالعالیه.<ref>همان، ج ۴، ص۲۰۷.</ref> و عاصم می‌گوید: اوکثیر الصلاه و روزه‌دار بود.<ref>همان.</ref>  
ابوبکر بن داوود در مورد ابوالعالیه، گفته است که بعد از صحابه احدی مثل ابوالعالیه، اعلم به قرآن نیست.<ref>همان، ج ۴، ص۲۰۷.</ref> عاصم نیز او را کثیر الصلاه و روزه‌دار معرفی کرده است.<ref>همان.</ref>  


این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول می‌باشد و علاوه بر هم اینها کارهایی که یزید انجام داده نشانگر این است که او مومن نبوده و گرنه چگونه ممکن است کسی ادعای ایمان داشته باشد ولی در مجلسی که سرهای مبارک شهدای کربلا را پیش او می‌برند شعر می‌خواند و می‌گوید بنی هاشم با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحی‌ای وجود دارد.<ref>. مرتضی عاملی، جعفر ؛ الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چهارم، ج ۱، ص۴۳.</ref>و....
این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول واقع شده است و علاوه بر احادیث در مذمت یزید، کارهایی که او انجام داده نشانگر این است که او اعتقادی به اسلام نداشته است؛ چنانکه در مجلسی که سرهای مبارک شهدای کربلا را پیش او بردند شعر خوانده و می‌گوید بنی‌هاشم با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحی‌ای وجود دارد.<ref>. مرتضی عاملی، جعفر ؛ الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چهارم، ج ۱، ص۴۳.</ref>  


از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتاب‌های شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف اسلامی نداشت.
از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتاب‌های شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف اسلامی نداشت.
۶۰۲

ویرایش