۶۰۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} احاديث زيادي كه از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله و سلم در مذمّت يزيد بن معاويه نقل شده ، هيچ گونه اعتباري ندارد پس چرا به آنها استناد مي شود؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} ==بررسی احادیث== اين مطلب در دو مرحله قابل بررسي اس...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
احادیث زیادی که از پیامبر اسلام(ص) در مذمّت یزید بن معاویه نقل شده، هیچگونه اعتباری ندارد پس چرا به آنها استناد میشود؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
احادیثی از [[پیامبر اسلام(ص)]] در مذمت یزید بن معاویه آمده است که او را اولین شخصی معرفی میکند که بر خلاف [[سنت پیامبر|سنت پیامبر(ص)]] عمل کرده و امت اسلام را از مسیر قسط و [[عدل]] خارج میسازد. این نوع احادیث به صورت پر تکرار در کتب حدیثی [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] آمده است. برخی از عالمان اهل سنت به بررسی رجالی سلسله روات برخی از این احادیث پرداخته و همه راویان را ثقه و مورد اعتماد معرفی کردهاند. | |||
== بررسی احادیث == | |||
در منابع [[اسلام|اسلامی]] از [[پیامبر اسلام(ص)]] روایاتی در مذمت [[یزید بن معاویه]] ذکر شده است که دو مورد از آنها مورد بررسی قرار میگیرد. این احادیث در دو مرحله قابل بررسی است. | |||
۱ – کسانی که در کتب خویش این احادیث را نقل کردهاند. | |||
۲ – بحث رجالی در مورد این احادیث. | |||
=== حدیث اول === | |||
«لایزال امر امتی قائماً بالقسط حتی یثلمه رجل من بنیامیه یقال له یزید»؛ همیشه امور امت من بر مدار قسط است و نخستین کسی که آن را درهم میریزد، مردی از بنیامیه است که به او یزید میگویند. | |||
این حدیث علاوه بر اینکه در کتاب بدایه و النهایه آمده است؛<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۳۱.</ref> در کتب دیگر [[اهل سنت|اهلتسنن]] چون اطراف الحدیث النبوی،<ref>محمد سعید بن بسیونی زغلون، ج ۷، ص۳۹۵.</ref> مجمع،<ref>مچمع، ج ۵، ص۲۴۱.</ref> اتهاف<ref>اتهاف، ج ۷، ص۴۸۹.</ref> و کنزالعمال<ref>متقی هندی، کنز العمال، حدیث ۳۱۰۷۰.</ref> نیز بهطور مکرر آورده شده است؛ بنابراین این حدیث از شهرت و شیوع برخوردار است. | |||
==== سلسله سند این حدیث ==== | |||
در سلسله راویان حدیث مذکور نام راویانی چون ولید بن مسلم، الاوزعی، مکحول و ابیعبیده به چشم میخورد. نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء، ولید بن مسلم را [[ثقه]] و گفتار او را حجت دانسته<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ص۲۱۲.</ref> و معتقد است که کسی را مثل او ندیده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۹، ص۲۱۴.</ref> ابوالقاسم الرازی نیز ولید را صالح الحدیث معرفی کرده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ص۲۱۵.</ref> احمد بن حنبل گفته است که در شامات عاقلتر از ولید بن مسلم ندیدهام.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ص۲۱۶.</ref> | |||
در مورد الاوزعی، محمد بن سعد او را ثقه و کثیر العلم معرفی کرده و معتقد است که احادیثش حجّت میباشد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۱۰۹.</ref> بخاری در مورد الاوزاعی میگوید: کسی مثل او در نقل حدیث وجود ندارد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۱۰۹.</ref> [[احمد بن حنبل]] در مورد او میگوید: اوزاعی در حدیث و فقاهت صلاحیت امامت را دارد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۱۱۲.</ref> | |||
در مورد مکحول، نویسنده سیر اعلام النبلاء گفته است که او ثقه و از بزرگان [[حدیث]] به شمار میرود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۱۵، ص۳۳.</ref> ابوعبیده را نیز ابن حجر توثیق نموده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۳۰.</ref> | |||
بنابراین حدیث هم مشهور است و هم همه رواتش را ثقه دانستهاند. | |||
=== حدیث دوم === | |||
«اول من یغیر سنّتی رجل عن بنیامیه یقال له یزید»؛ اوّل کسی که سنّت مرا تغیر میدهد، مردی از [[بنی امیه]] خواهد بود که به او یزید میگویند. | |||
در | این حدیث در کتابهای زیادی از [[اهل سنت]] چون سیر اعلام النبلاء،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۷، ص۴۷۲.</ref> صحیحه،<ref>صحیحه، حدیث ۱۷۴۹.</ref> الجامع الصغیر،<ref>سیوطی، الجامع الصغیر، ج۱ و ۲، ص۱۶۹.</ref> کتاب الاوئل،<ref>ابن عاصم، کتاب الاوئل، ص۷۷.</ref> ذکر اخبار اصفهان،<ref>ابونعیم، ذکر اخبار اصفهان، ج اول، ص۹۸.</ref> کنز العمال،<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۱، ص۲۳۸.</ref> تاریخ دمشق<ref>ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج ۱۸، ص۱۶۰.</ref> و البدایه و النهایه<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۸، ص۲۵۳.</ref> آمده است. | ||
==== سلسله سند این حدیث ==== | |||
نویسنده کتاب سیر اعلام النبلاء سلسله روات این حدیث را اینگونه توصیف میکند: | |||
عوف اعرابی از مهاجر ابی فحله و او از ابوالعالیه و او نیز از ابوذر نقل میکند. | |||
در مورد عوف اعرابی، انسایی او را ثقه معرفی کرده<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۸۳.</ref> و دیگران نیز او را ثقه و کثیر الحدیث دانستهاند.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۸۳.</ref> | |||
ابوبکر بن داوود در مورد ابوالعالیه، گفته است که بعد از صحابه احدی مثل ابوالعالیه، اعلم به [[قرآن]] نیست.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۰۷.</ref> عاصم نیز او را کثیر الصلاه و روزهدار معرفی کرده است.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۰۷.</ref> | |||
این حدیث نیز از نظر سندی مورد قبول واقع شده است و علاوه بر احادیث در مذمت یزید، کارهایی که او انجام داده نشانگر این است که او اعتقادی به اسلام نداشته است؛ چنانکه در مجلسی که سرهای مبارک [[شهدای کربلا]] را پیش او بردند شعر خوانده و میگوید [[بنیهاشم]] با ملک بازی کردند و گرنه نه خبری بود و نه وحیای وجود دارد.<ref>. مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، چهارم، ج۱، ص۴۳.</ref> | |||
از سوی دیگر این مطالب که در این نوشتار آمد سخنان اهل سنت بود و اگر به کتابهای شیعه هم رجوع شود این نتیجه ثابت خواهد شد که یزید ایمان به مبانی و معارف [[اسلام|اسلامی]] نداشت. | |||
از سوی | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = تاریخ | | شاخه اصلی = تاریخ | ||
| شاخه فرعی۱ = حکومتهای پس از پیامبر(ص) | | شاخه فرعی۱ = حکومتهای پس از پیامبر(ص) | ||
| شاخه فرعی۲ = خلفا | | شاخه فرعی۲ = خلفا | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | |||
| تیترها = | |||
| ویرایش = | |||
| لینکدهی = | |||
| ناوبری = | |||
| نمایه = | |||
| تغییر مسیر = | |||
| ارجاعات = | |||
| بازبینی = | |||
| تکمیل = | |||
| اولویت = | |||
| کیفیت = | |||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
ویرایش