حضرت ام‌البنین

نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۷ توسط Hrohallah (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
حضرت ام‌البنین که بود و چرا با کاروان کربلا همراه نشد؟

۱۲۳

نسب‌شناسی حضرت ام البنین

ام‌البنین از قبیله بنی‌کلاب، پدرش حِزام بن خالد یا حرام بن خالد[۱] و مادرش لیلی یا ثمامه دختر سهل بن عامر بن مالک است.[۲]به‌نقل تاریخ‌نگاران، قبیله بنی‌کلاب به شهامت، رشادت و شجاعت و ویژگی‌های نیکوی اخلاقی مشهور بودند و همین موضوع در ازدواج علی(ع) با ام‌البنین تأثیرگذار بود.[۳]عاتکه یکی از جده‌های ام‌البنین را دختر عبدشمس بن عبدمناف خوانده‌اند.[۴]عموی او، لبید بن ربیعه، از شاعران مشهور عرب است.[۵]تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست. برخی تولد او را حدود سال پنجم ق. دانسته‌اند.[۶]در خصوص درگذشت ام‌البنین هم، برخی تاریخ‌نگاران، تاریخ وفات او را ۱۳ جمادی‌الثانی ۶۴ق[۷]برخی نیز مدعی‌اند بر زنده‌بودن ام‌البنین پس از واقعه کربلا دلیل مستندی وجود ندارد.[۸]

جایگاه حضرت در بین شیعیان

عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه ام‌البنین به اهل‌بیت به‌ویژه امام حسین(ع) را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کرده‌اند.[۹]به گفته شهید ثانی فقیه شیعه قرن دهم و سید عبدالرزّاق مُقَرَّم مقتل‌نویس شیعه (درگذشته ۱۳۹۱ق)، ام‌البنین نسبت به خاندان پیامبر، محبت شدیدی داشت و خود را وقف خدمت به آنان کرده بود. اهل‌بیت نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او می‌رفتند.[۱۰] برخی گزارش کرده‌اند که زنان ایرانی برای برآورده شدن حاجات خود و همچنین برای بالا بردن نیروی شکیبایی و تحمل مصائب به ام‌البنین متوسل شده و سفره‌های نذری به نام او (سفره ام البنین) برگزار می‌کنند.[۱۱]

ازدواج با امیرالمؤمنین

بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، امیرمؤمنان(ع) از برادرش عقیل که به نسب عرب آشنا بود، خواست تا زنی از خاندانی اصیل و شجاع را برای او خواستگاری کند تا از او دارای فرزندانی شجاع شود. عقیل با اعتقاد به شجاعت پدران ام‌البنین، او را برای ازدواج با ایشان پیشنهاد کرد.[۱۲]بر پایه گزارش‌هایی، پدران و خویشان ام‌البنین از دلیران عرب پیش از اسلام؛ چنان‌که ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، در میان قبایل عرب در شجاعت بی‌نظیر خوانده شده و از او با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزه‌ها) یاد کرده‌اند.[۱۳]بر پایه گزارش‌هایی که در شماری از منابع متاخر آمده‌اند، ام‌البنین پس از خواستگاری امام علی (علیه‌السّلام)، سوگند یاد کرد که برای فرزندان ایشان همچون مادری دلسوز باشد. با ورود ام‌البنین به خانه امیرمؤمنان، او ضمن پرستاری از کودکان امام، همانند مادر واقعی با آنان رفتار می‌کرد. آنان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند.[۱۴]آورده‌اند که ام‌البنین از امام علی (علیه‌السّلام) خواست که او را فاطمه صدا نکند؛ زیرا ممکن است فرزندان حضرت زهرا با شنیدن این نام، به یاد مادرشان افتند و غمگین شوند.[۱۵]گفته شده، ام‌البنین پیش از ازدواج با حضرت علی(ع)، با شخص دیگری ازدواج نکرده بود.[۱۶]ام‌البنین چهار پسر به نام‌های عباس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان به دنیا آورد که همگی آنها در کربلا به شهادت رسیدند[۱۷]بنا بر نقل سهل بن عبدالله بخاری، ام‌البنین بعد از شهادت امام علی(ع) با شخص دیگری ازدواج نکرد.[۱۸]

سوگواری ام البنین برای فرزندان

ام‌البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. اما چهار فرزندش در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسیدند.[۱۹]هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از شهادت فرزندانش باخبر شد، از سرنوشت امام حسین(ع) پرسید و وقتی خبر شهادت او را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل‌بیت و امام حسین(ع) دانسته‌اند.[۲۰]به گزارش شماری از منابع، ام‌البنین در پی آگاهی از واقعه کربلا، برای جان امام حسین (علیه‌السّلام) بیش از پسرانش نگران بود. او از حال امام جویا شد و گفت: اگر حسین زنده باشد، غمی نیست که فرزندانم را از دست داده باشم.[۲۱] او هر روز با نوه‌اش عبیدالله، فرزند عباس، به بقیع می‌رفت و سروده‌هایی را که خود در رثای عباس سروده بود، می‌خواند و دردمندانه می‌گریست.[۲۲]مردم نزد او گرد می‌آمدند و با وی در گریستن هم‌نوا می‌شدند.[۲۳]

درگاه‌ها


منابع

  1. کلباسی (۱۳۸۷). خصائص العباسیه. ج. ۱. ص. ۶۳.
  2. ابن‌عنبه (۱۳۸۱). عمدة الطالب. ج. ۱. ص. ۳۵۶.
  3. مسعودی (۱۳۷۴). مروج الذهب. ج. ۲. ص. ۶۷.
  4. ابوالفرج اصفهانی. مقاتل الطالبیین. ج. ۱. ص. ۸۷.
  5. طبری، محمد بن جریر. تاریخ طبری. ج. ۱۱. ص. ۵۴۱.
  6. امین، سید محسن. اعیان الشیعه. ج. ۸. ص. ۳۸۹.
  7. ربانی خلخالی (۱۳۷۶). چهره درخشان قمر بنی‌هاشم. ج. ۲. ص. ۷۶.
  8. مقرم (۱۴۲۶). مقتل الحسین(ع). ج. ۱. صص. ۳۵۵–۳۵۷.
  9. دخیل (۱۴۰۱). العباس(ع). ج. ۱. ص. ۱۸.
  10. ربانی خلخالی (۱۳۷۸). ستاره درخشان مدینه حضرت ام البنین. ج. ۱. ص. ۷.
  11. بلوکباشی. ام البنین در فرهنگ عامه. ج. ۱. صص. ۱۸۶–۱۸۸.
  12. مامقانی عبدالله. تنقیح المقال. ج. ۲. ص. ۱۲۸.
  13. ابن حجر العسقلانی، احمد بن علی. الاصابه. ج. ۲. ص. ۳۹۶.
  14. السیوج، سید مهدی. ام‌البنین سیدة نساء العرب. ج. ۱. ص. ۵۰.
  15. ربانی خلخالی، علی. ستاره درخشان. ج. ۱. ص. ۹۴.
  16. اردوبادی (۱۴۳۶). موسوعه العلامة الاردوبادی. ج. ۷. صص. ۴۷–۴۹.
  17. طبری (۱۳۸۷). تاریخ الامم و الملوک. ج. ۵. ص. ۱۵۳.
  18. بخاری. سرّالسلسلهٔ العلویهٔ. ج. ۱. ص. ۸۸.
  19. طبری (۱۳۸۷). تاریخ الامم و الملوک. ج. ۵. ص. ۱۵۳.
  20. محلاتی (۱۳۶۴). ریاحین الشریعه. ج. ۳. ص. ۲۹۳.
  21. تمیمیّ المغربی، نعمان بن محمد. شرح الاخبار. ج. ۳. ص. ۱۸۶.
  22. السماوی، محمد بن طاهر. ابصار العین. ج. ۱. ص. ۶۴.
  23. مجلسی، محمدباقر. بحار الانوار. ج. ۴۵. ص. ۴۰.