برتری حضرت فاطمه(س) بر خلائق

نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۳ توسط Shahroudi (بحث | مشارکت‌ها) (Shahroudi صفحهٔ پیش نویس:دلیل برتری حضرت فاطمه بر دیگران را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به برتری حضرت فاطمه(س) بر خلائق منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


سؤال

چرا گفته می‌شود که فاطمه(س) از همه مردم برتر است؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


حضرت فاطمه زهرا(س) بزرگ بانوی اسلام براساس آیات و روایات دارای برخی از مقامات همچون عصمت و ولایت بوده است که دارا بودن هر کدام از اینها، موجب برتری بر مردم دیگر می‌شود. از آیاتی همچون آیه تطهیر، آیه مباهله، سوره کوثر، سوره انسان و روایات بسیاری، برتری آن حضرت بر خلائق قابل برداشت است. همچنین استدلال‌هایی برای اثبات برتری حضرت فاطمه(س) بر ائمه اطهار نیز وجود دارد.

اسلام و معیار برتری

از نظر اسلام ارزش انسان‌ها در پیشگاه خداوند متعال به تقواست. قرآن کریم می‌فرمایند: ﴿إِنَّ أَکرَمَکمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکمْ؛ ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست(حجرات:آیه 13)، طبق این آیه شریفه هر چه درجه تقوا بالاتر باشد فرد متقی نزد خداوند گرامی‌تر است و این درجات میان انبیاء و معصومین(ع) نیز وجود دارد. حال، تشخیص اینکه کدام یک از آن ذوات مقدس بر دیگری برتری دارند بسیار مشکل است، چرا که مقام معنوی یک انسان فقط برای خدای متعال به صورت کامل معلوم است و ما قادر به فهم و درک آن نیستیم، مگر از معصومین(ع) مطلبی رسیده باشد. امّا در مورد حضرت فاطمه زهرا(س) مقامات و درجات بسیار بالایی ذکر شده است که کمتر کسی دارای آنهاست و ایشان برترینِ بانوان و سیدۀ نساء العالمین هستند.[۱]

ویژگی‌های مهم حضرت فاطمه

عصمت

دلایل عقلی گوناگونی بر عصمت حضرت زهرا(س) وجود دارد. در اینباره گفته شده است که اگر ایشان دارای مقام عصمت نمی‌بود هرگز سرمشق امام عصر(ع) نبود و نیز حجت خدا بر ائمه نمی‌شدند.[۲] دلایل نقلی مطرح شده درباره عصمت حضرت زهرا(س) آیات قرآنی و روایاتی است که در این زمینه وارد شده است. مهمترین این موارد، آیه تطهیر است که در آن آمده است: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند(احزاب:آیه ۳۳)، همگان بر این باورند که این آیه فضیلت والایی را برای اهل بیت(ع) به اثبات می‌رساند که از نظر اندیشمندان شیعه، این فضیلت مساوی با عصمت است.[۳] در روایتی که از محدّثین شیعه و سنّی نقل شده است، رسول خدا(ص) می‌فرماید: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها؛ همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود می‌شود».[۴][۵][۶][۷] همچنین حدیث نبوی «فاطمه بضعة منی» یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. بر اساس این حدیث پیغمبر اکرم(ص) فرموده است: «فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله؛ فاطمه پارهٔ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است».[۸][۹]

ولایت

حضرت زهرا(س) دارای ولایت تکوینی (ولایت تکوینی آن است که شخصی بتواند به اذن و مشیت خداوند در جهان آفرینش و تکوین تصرف کند؛ مثلاً بیمار غیرقابل علاجی را به اذن خدا شفا دهد یا مردگان را زنده کند)[۱۰][۱۱][۱۲] بوده‌اند که از آیات و روایات توسط علما برداشت شده است. شهید مطهری در اینباره می‌گوید: «آیه تطهیر و حدیث ثقلین ناظر به داشتن ولایت اهل بیت(ع) است»[۱۳]. علامه امینی نیز می‌فرماید: «حضرت زهرا(س) در مقام ولایت، شریک امیرالمؤمنین علی(ع) و حسنین(ع) است».[۱۴] سید محمدحسین میرجهانی از اندیشمندان شیعه نیز می‌فرماید: «حضرت زهرا(س) در ولایت مطلقه با پدر و شوهر و دو فرزندش شرکت دارد و هم چنین با همه ائمۀ نه‌گانه دیگر از اولاد خود».[۱۵] بنابراین حضرت زهرا(س) همچون امامان معصوم(ع) دارای عصمت و ولایت است و دو شرط اساسی در برتری اهل بیت(ع)، در حضرت زهرا(س) هم وجود دارد.[۱۶]

روایات دال بر برتری حضرت زهرا(س)

درباره اینکه مقام حضرت زهرا(س) از همه حتی از پیامبران و انبیاء غیر از پیامبر اکرم(ص) بالاتر است، روایات زیادی در کتب و مجامع حدیثی دیده می‌شود.[۱۷][۱۸] با توجه به این حدیث و احادیث مشابه دیگری که بر مقام و فضایل حضرت زهرا(س) دلالت دارد، باید گفت این مطلب یکی از مسلمات شیعه است و عالمان شیعی از ابتدا بر چنین جایگاهی اعتقاد داشتند.[۱۹] چرا که ائمه اطهار(ع) نیز به مقام والا و رفیع حضرت فاطمه(س) اعتقاد داشتند و در احادیث زیادی به مقام آن حضرت تصریح کردند.[۲۰] حتی مقام والای آن حضرت نزد رسول خدا(ص) مورد اتفاق همه مسلمانان می‌باشد.[۲۱] برخی از این روایات که بر جایگاه والای آن حضرت دلالت دارد، را در ادامه گزارش می‌شود:

  • پیامبر اکرم(ص) درباره حضرت زهرا(س) می‌‏فرماید: «ان اللَّه جعل علیا و زوجته و ابنائه حجج علی خلقه؛ خداوند متعال علی، همسر و فرزندانش را حجت خود در میان مردم قرار داده است».[۲۲]
  • همچنین این روایت از رسول خدا(ص) که فرمود: «ان الله تبارک و تعالی یغضب لغضب فاطمه، و یرضی لرضاها؛ خداوند خشم می‌گیرد برای خشم فاطمه، و نسبت به خرسندی او خرسند می‌شود».[۲۳][۲۴]
  • امام باقر(ع) در عظمت و جلالت مادرش فاطمه(س) می‏‌فرمایند: «لقد کانت مفروضه الطاعه علی جمیع من خلق‏اللَّه من الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیا و الملائکه؛ اطاعت فاطمه(س) بر تمام بندگان الهی حتی جن و انس، پرندگان و حیوانات، پیامبران و ملائکه واجب است».[۲۵]
  • از امام صادق(ع) حدیثی نقل شده است که آن حضرت درباره حضرت فاطمه(س) فرمود: «لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لِفَاطِمَةَ مَا کانَ لَهَا کفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ؛ اگر حضرت علی(ع) نبود که با حضرت زهرا(س) ازدواج نماید از زمان حضرت آدم(ع) تا روز قیامت هیچ گونه کفو و همتایی برای آن حضرت پیدا نمی‌شد».[۲۶]
  • امام حسن عسکری(ع) نیز در این باره می‌‏فرماید: «نحن حجه ‏اللَّه و فاطمه حجه علینا؛ ما حجت خدا و فاطمه(س) حجت ما می‌باشد».[۲۷] حجت بودن حضرت فاطمه(س) بر امامان معصوم(ع) این است که بر فضل و برتری و کمال و شرف او اعتراف دارند و سخنان او بر آنان حجت، اطاعت او بر آنان به استثنای حضرت علی(ع) واجب است.[۲۸]
  • امام زمان(ع) نیز در توقیع مبارکشان می‏‌فرمایند: «و فی ابنه رسول ‏اللَّه اسوه حسنه؛ و (فاطمه) دخت گرامی رسول خدا(ص) الگو و اسوه خوبی برای شماست».[۲۹]

ادله و شواهد قرآنی متعددی وجود دارد که بر مقام والای حضرت فاطمه زهرا(س) دلالت دارد، از این میان می‌توان به آیه تطهیر اشاره داشت که در آن آمده است: ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا؛ خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند(احزاب:آیه ۳۳) این آیه رجس (پلیدی) را از خاندان نبوت دور کرد و مفسران معتقدند حضرت زهرا(س) یکی از اهل‌بیت است.[۳۰][۳۱] به گواه مفسران قرآن، سوره کوثر و آیات دیگری همانند آیه مباهله و سوره انسان در شأن و مقام اهل بیت(ع) و حضرت زهرا(س) نازل شده است.[۳۲]


منابع

  1. کتاب دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۴۴ ـ ۴۸.
  2. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۱۳ ـ ۱۷.
  3. سیوطی، جلال الدین (۱۴۰۴). الدرالمنثور. ج. ۵. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۱۹۹.
  4. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین. کنزالعمال. ج. ۱۲. مؤسسة الرسالة. ص. ۱۱۱.
  5. ابن حجر الهیتمی، أحمد بن محمد. الصواعق المحرقه. لبنان، مؤسسة الرساله. ص. ۱۷۵.
  6. الهیثمی، أبو الحسن نور الدین. مجمع الزوائد. ج. ۹. دَارُ المَأْمُون لِلتُّرَاثِ. ص. ۲۰۳.
  7. ابن اثیر، أبو الحسن علی بن أبی الکرم (۱۴۰۹). اسد الغابه. ج. ۶. بیروت، دارالفکر. ص. ۲۲۴.
  8. ابن شهر آشوب مازندرانی‏، محمد بن علی‏ (۱۳۷۹). مناقب آل أبی طالب‏. ج. ۳. قم، علامه. ص. ۳۳۳.
  9. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله‏ (۱۴۰۴). شرح نهج البلاغه ابن أبی الحدید. ج. ۱۶. قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ص. ۲۸۳.
  10. مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۷). پیام قرآن. ج. ۹. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۱۵۴.
  11. مظفر، محمدرضا (۱۴۲۱). الفوائد البهية في شرح عقائد الإمامية. ج. ۲. بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات. ص. ۱۱۸.
  12. حسینی میلانی، سید علی (۱۴۳۸). إثبات الولایة العامة للنبي و الأئمة. قم، انتشارات حقایق. ص. ۱۶۶.
  13. مطهری، مرتضی. مجموعه آثار. ج. ۳. انتشارات صدرا. ص. ۲۸۰.
  14. امینی، عبدالحسین (۱۳۷۶). فاطمة الزهرا. تهران، استقلال. ص. ۵۰.
  15. میرجهانی طباطبایی، سید محمد حسین (۱۳۸۹). جنة العاصمة. تهران، شمس الضحی. ص. ۳۰۶.
  16. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۴۴ ـ ۴۸.
  17. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۸۵). علل الشرایع. ج. ۱. قم، كتاب فروشى داورى‏. ص. ۱۸۱.
  18. طبرى آملى‏، محمد بن جرير بن رستم‏ (۱۴۱۳). دلائل الإمامة. قم، انتشارات بعثت. ص. ۷۸.
  19. رشاد، علی اکبر (۱۳۹۳). دانشنامه فاطمی. ج. ۲. تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص. ۷۱.
  20. رشاد، علی اکبر (۱۳۹۳). دانشنامه فاطمی. ج. ۲. تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص. ۳۷۸.
  21. رشاد، علی اکبر (۱۳۹۳). دانشنامه فاطمی. ج. ۲. تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص. ۳۴۹.
  22. حسکانی، عبيد الله بن عبدالله‏ (۱۴۱۱). شواهد التنزيل. ج. ۱. تهران، وزارت ارشاد اسلامی. ص. ۷۶.
  23. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۶). امالی. تهران، انتشارات کتابچی. ص. ۴۶۷.
  24. متقی هندی، علی بن حسام‌الدین (۱۴۱۹). کنزالعمال. ج. ۱۲. بیروت، دارالکتب العلمیه. ص. ۱۱۱.
  25. موحد ابطحى اصفهانى‏، محمد باقر (۱۳۸۲). عوالم العلوم و المعارف والأحوال‏. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی(ع). ص. ۱۷۲.
  26. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۶۲). اصول کافی. ج. ۱. تهران، دارالکتب الاسلامیه. ص. ۴۶۱.
  27. بحرانی اصفهانی‏، عبدالله بن نورالله‏ (۱۴۱۳). عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال‏. ج. ۱۱. قم، مؤسسه امام مهدی(ع). ص. ۱۰۳۰.
  28. انصاری زنجانی، اسماعیل. الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء. ج. ۱۹. قم، نشر دلیل ما. ص. ۳۵۸.
  29. طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۱). الغیبه. قم، دار المعارف الإسلامیه. ص. ۲۸۶.
  30. طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۲). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. ج. ۸. تهران، انتشارات ناصر خسرو. ص. ۵۵۹.
  31. طباطبایی، سید محمد حسین (۱۴۱۷). المیزان فی تفسیر القرآن. ج. ۱۶. قم، انشارات جامعه مدرسین. ص. ۳۱۵.
  32. دفع و رفع. ج. ۹. ص. ۱۳ ـ ۱۶.