سؤال

موضوع کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی چیست؟

مفتاح الفَلاح اثر شیخ بهائی کتابی به زبان عربی درباره دعا و آداب اسلامی است. این کتاب به‌دلیل صحت و اعتبار مطالب، مختصر بودن و جایگاه علمی و عملی نویسنده مورد اقبال بسیار قرار گرفت. ملا حسینقلی همدانی، فقیه و عارف شیعه، کتاب مفتاح الفلاح را برای عمل‌کردن در سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی توصیه می‌کرده است.

مفتاح الفلاح
مفتاح الفلاح
اطلاعات کتاب
نویسندهشیخ بهائی
تاریخ نگارش۱۰۱۵ق
موضوعدعا و اعمال روز و شب
زبانعربی
اطلاعات نشر
ناشراین کتاب را ناشران مختلف منتشر کرده‌اند.
درگاه‌ها
واژه-ها.png


شیخ بهائی کتاب مفتاح الفلاح را به خواهش گروهی از مؤمنان نوشت. آن‌ها از او خواسته بودند کتابی درباره واجبات، مستحبات و سایر آدابی که یک مؤمن باید مراعات کند، بنوسید. کتاب مفتاح الفلاح تنها به ذکر ادعیه و آداب بسنده نکرده، بلکه تحقیق فشرده‌ای درباره زمان یا معانی یا اختلاف و تعارض روایات دعا ارائه کرده است. هیچ‌کدام از روایات کتاب مفتاح الفلاح همراه با سند نیستند؛ ولی در مواردی مؤلف منبع روایت را ذکر و گاه وضعیت سند آن را نیز مشخص کرده است.

شیخ بهائی مفتاح الفلاح را، بر اساس گردش ساعات روز، در شش باب تألیف کرده است. محتوای این باب‌ها درباره کیفیت نمازهای واجب و تعقیبات آنها، نمازهای مستحب، آداب، ادعیه و تعقیبات آنها، دعاها و آداب مستحب توصیه‌شده در هر روز و شب است. پیرامون کتاب مفتاح الفلاح آثاری تحریر شده است. از جمله آنها می‌توان به منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح و شرح مفتاح الفلاح آقا جمال خوانساری اشاره کرد. تا کنون بیش از ۳۰۰ نسخه خطی مفتاح الفلاح شناسایی شده که دو نسخه از آنها به خط مؤلف است.

جایگاه

مفتاح الفلاح شیخ بهائی، با نام کامل مِفْتاحُ الْفَلاح فی عَمَلِ الْیَوْم و اللّیلَة مِنَ الْواجباتِ وَ الْمُسْتَحَبّات، کتابی با موضوع دعا و آداب اسلامی به زبان عربی است.[۱] این کتاب به دلیل حسن تألیف، ایجاز، صحت و اعتبار مطالب و جایگاه علمی و عملی مؤلف آن از همان ابتدای تألیف مورد اقبال عام و خاص قرار گرفت.[۲]

ملا حسینقلی همدانی (۱۲۳۹–۱۳۱۱ق)، فقیه و عارف شیعه، کتاب مفتاح الفلاح را برای عمل‌کردن در سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی توصیه می‌کرده است.[۳] حسن حسن‌زاده آملی، فیلسوف و عارف شیعه (۱۳۰۷–۱۴۰۰ش)، مفتاح الفلاح را از کتاب‌هایی برمی‌شمرد که شایسته است در حوزه‌های علمیه از متون درسی قرار گیرند. از نظر او این کتاب حاوی ادعیه و اذکاری است که از ائمه اطهار(ع) صادر شده، بیانگر مقامات و مدارج انسان بوده و تعلیم آنها نقش مثبتی در احیای معارف اصیل اسلامی خواهد داشت.[۴]

شیخ عباس قمی در کتاب سفینة البحار نقلی کرامت‌آمیز درباره کتاب مفتاح الفلاح آورده است: «از قاضی تقی‌الدین اصفهانی، از فقهاء و متکلمان که در زمان شاه عباس قاضی اصفهان نیز بوده نقل است که یکی از امامان(ع) را در خواب دید. به او فرمود: کتاب مفتاح الفلاح را رونویسی کن و بر دستورات آن مداومت نما. بیدار شد از همه علمای عصر از این کتاب سراغ گرفت. همه به اتفاق گفتند نامی از این کتاب نشنیده‌اند. شیخ بهائی در آن وقت همراه لشکر سلطان به یکی از نواحی ایران رفته بود، چون به شهر آمد از او درباره آن کتاب پرسید. ایشان فرمود: من در این سفر کتاب دعایی نوشته‌ام به نام مفتاح الفلاح و تا به حال نام آن را برای احدی بازگو نکرده‌ام. من خواب خود را برای شیخ بازگفتم؛ شیخ گریست و نسخه خود را به من داد. و این نسخهٔ نخستین است که از روی خط شیخ نوشته شده است.[۵]

مؤلف

شیخ بهائی(۹۵۳–۱۰۳۱ق)، فقیه، شاعر و دانشمند همه چیز دان قرن دهم و یازدهم هجری است. شیخ در بعلبک لبنان به دنیا آمد و یک سال بعد با خانواده‌اش به منطقه جبل عامل رفت. پدر شیخ بهائی، عزالدین حسین بن عبدالصمد حارثی (درگذشته ۹۸۴ق)، از نخستین عالمان شیعه در جبل عامل بود که، در پی استقرار حکومت شیعی صفوی، به ایران مهاجرت کردند.[۶] بیشتر تحصیلات شیخ بهائی در قزوین صورت گرفت و سپس در اصفهان ادامه یافت.[۷]

جایگاه علمی شیخ بهائی موجب شد تا او مورد توجه حکومت صفوی قرار گیرد و به بالاترین مقام مذهبی در دوره صفویه، یعنی منصب شیخ الاسلامی منصوب شود. او این مقام را تا آخر عمر خود بر عهده داشت.[۸]

شهرت علمی و موقعیت اجتماعی شیخ بهائی شاگردان بسیاری را جذب مجلس درس او کرد که مشهورترین آنها علامه مجلسی، فیض کاشانی، ملاصدرا، ملا صالح مازندرانی برشمرده شده‌اند.[۹] شیخ بهائی در رشته‌های مختلف علوم اسلامی، ادبی، نجوم، ریاضی و علوم غریبه تخصص داشت و تألیفات بسیاری از او در این علوم به جای مانده است؛ از جمله مهم‌ترین آثار او می‌توان به جامع عباسی در فقه، زبدة الاصول در اصول فقه، الاعتقادیة در اعتقادات، احکام النظر الی کتف الشاة در علوم غریبه، کشکول به زبان عربی و مثنوی‌های فارسی او چون نان و حلوا و شیر و شکر اشاره کرد.[۱۰]

علت تألیف و ویژگی‌ها

شیخ بهائی کتاب مفتاح الفلاح را به خواهش گروهی از مؤمنان که از او می‌خواهند تا کتابی درباره واجبات، مستحبات و سایر آدابی که یک مؤمن باید مراعات کند تألیف کند، به نگارش درمی‌آورد.[۱۱] شیخ بهائی در اوایل دهه سوم ماه صفر ۱۰۲۵ق از نوشتن این کتاب در شهر گنجه در قفقاز فراغت می‌یابد.[۱۲]

از نظر محققان، کتاب مفتاح الفلاح، برخلاف سایر کتاب‌های ادعیه، تنها به ذکر ادعیه و آداب بسنده نکرده است. مؤلف در بسیاری موارد، بعد یا قبل از ذکر دعا، تحقیق کوتاه و فشرده‌ای درباره زمان یا معانی یا اختلاف و تعارض روایات دعا ارائه کرده که از مواضع قابل توجه این کتاب به‌شمار می‌رود.[۱۳]

هیچ‌کدام از روایات کتاب مفتاح الفلاح همراه با سند نیستند؛ ولی در مواردی مؤلف منبع روایت را ذکر و گاه وضعیت سند آن را نیز مشخص کرده است. اما در مواردی دیگر سند و منبع روایت ذکر نشده و تنها به ذکر نام معصوم اکتفا شده است. در برخی موارد نام معصوم هم ذکر نشده است.[۱۴]

در این کتاب مؤلف گاه چندین روایت را، که مشتمل بر دعاهای مختلف است، به هم ضمیمه کرده و، بدون فاصله، ادعیه و آداب آنها را پشت سر هم آورده است. او در آخر این کار یادآوری کرده که این عمل یا دعا یک عمل و دعای واحد نیست و دعاکننده هر وقت خسته شد می‌تواند آن را قطع کند.[۱۵]

محتوا

شیخ بهائی مفتاح الفلاح را، بر اساس گردش ساعات روز، در شش باب تألیف کرده است:[۱۶]

  • باب اول: درباره اعمالی است که میان طلوع فجر تا طلوع آفتاب (بین الطلوعین) انجام می‌شود.
  • باب دوم: اعمال مخصوص به طلوع آفتاب تا ظهر شرعی و زوال آفتاب.
  • باب سوم: درباره اعمال مربوط به زوال آفتاب تا غروب است.
  • باب چهارم: اختصاص به اعمالی دارد که از غروب خورشید تا وقت خواب باید انجام شود.
  • باب پنجم: شامل اعمال هنگام خواب تا نیمه شب است.
  • باب ششم: درباره اعمال بین نیمه شب تا طلوع فجر است.[۱۷]

شیخ بهایی در خاتمه کتاب تفسیر کوتاهی از سوره حمد انجام داده است.[۱۸]

مطالبی که در این باب‌ها تدوین شده شامل:

  • نمازهای واجب و نوافل و تعقیبات آنها؛
  • نمازهای مستحب، آداب، ادعیه و تعقیبات آنها؛
  • دعاهای واردشده روز و شب؛
  • آداب مستحب توصیه‌شده در هر روز و شب می‌شود.[۱۹]

آثاری درباره مفتاح الفلاح

پیرامون کتاب مفتاح الفلاح آثاری تحریر شده است؛ از جمله، شرح، ترجمه تلخیص، حاشیه و تکمله.[۲۰]

ترجمه

  • آداب عباسی، از صدرالدین محمد بن محب تبریزی، از شاگردان شیخ بهائی. او این ترجمه را در زمان حیات استادش انجام داده و آن را به نام شاه عباس اول نگاشته است.[۲۱]
  • ترجمه‌ای از آقا جمال خوانساری که به اسم شاه سلیمان صفوی ترجمه و تألیف شده است.[۲۲]
  • ترجمه‌ای با نام عروة النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح از محمد شریف بن احمد گیلانی. مترجم این ترجمه را به نام شاه سلیمان صفوی انجام داده است. در این ترجمه خاتمه مفتاح الفلاح که تفسیر سوره حمد بود حذف شده و در عوض دعاهای ایام هفته و زیارت معصومان(ع) و ادعیه مشهور آمده است.[۲۳]
  • التحفة النوابیة، ترجمه‌ای از سید ابی‌مظفر محمدجعفر حسینی که به نام یکی از زنان دربار صفوی نوشته شده است.[۲۴]
  • منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح ترجمه علی بن طیفور بسطامی که در سال ۱۰۶۲ ق به پایان رسانده است.[۲۵]

شرح و تلخیص و حواشی

 
تصویری از دست‌نویسی از آداب عباسی (ترجمه مفتاح الفلاح)
  • شرح مفتاح الفلاح از آقا جمال خوانساری (درگذشته ۱۱۲۵ق) که با که با ترجمه آن همراه است.[۲۶]
  • فلق الصباح فی شرح مفتاح الفلاح از شیخ سلیمان بن عبدالله بحرانی (درگذشته ۱۱۲۸ق).[۲۷]
  • شرح مفتاح الفلاح از محمد بن سلیمان تنکابنی (درگذشت ۱۳۰۲ق).[۲۸]
  • لسان الصباح فی شرح کلام البهائی فی اوائل مفتاح الفلاح فی بیان الفجرین از سید مفتی میر عباس (درگذشته ۱۳۰۶ق).[۲۹]
  • فتح المفتاح تلخیصی که توسط یکی از شاگردان شیخ بهائی تألیف شده است.[۳۰]
  • حاشیه خود شیخ بهائی که در اغلب نسخه‌های مفتاح الفلاح درج شده است.[۳۱]
  • حاشیه ملا اسماعیل خواجویی (درگذشته ۱۱۷۳ق).[۳۲]
  • حاشیه محمدطاهر بارفروشی مازندرانی.[۳۳]
  • حاشیه سید محسن امین صاحب اعیان الشیعه.[۳۴]
  • حاشیه محمد جعفر یزدی.[۳۵]
  • حاشیه عبدالعظیم امام.[۳۶]
  • تکمله‌ای به نام منهاج الصلاح فی واجبات الصلوات الیومیة و مندوباتها و زُبدَة اَعمال السنة و الادعیة الاسابیع از ملا نظرعلی بن محمدمحسن گیلانی.[۳۷]

دست‌نویس‌ها و چاپ‌ها

تا کنون بیش از ۳۰۰ نسخه خطی مفتاح الفلاح شناسایی شده است که ۱۳۷ نسخه آن مربوط به قرن یازدهم، ۷۰ نسخه مربوط به قرن دوازدهم، ۳۴ نسخه مربوط به قرن سیزدهم و ۹ نسخه هم مربوط به قرن چهاردهم است. ۴۸ نسخه هم تاریخ کتابت ندارد.[۳۸] نسخه‌هایی از این کتاب به خط مؤلف در کتابخانه وزیری و کتابخانه ملک موجود است.[۳۹]

چاپ‌های متعددی از مفتاح الفلاح انجام شده است؛[۴۰] از جمله:

  • چاپ سنگی بمبئی ۱۳۰۴ق.[۴۱]
  • چاپ سنگی تهران در قطع جیبی، به‌تصحیح شیخ علی یزدی در سال ۱۳۰۷ق.[۴۲]
  • چاپ سربی در قطع جیبی در مصر در سال ۱۳۲۴ق.[۴۳]
  • چاپ دارالاضواء بیروت در قطع جیبی در سال ۱۴۰۵ق.[۴۴]
  • چاپ دفتر انتشارات اسلامی با تحقیق سید مهدی رجایی به همراه حواشی ملا اسماعیل خواجوی در سال ۱۴۱۵ق.[۴۵]

منابع

  1. ملازاده، محمدهانی، «بهاءالدین عاملی»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج۴، ص۶۶۱.
  2. نظری منفرد، مجتبی، «گزیده‌نگاری با بررسی گزیده مفتاح الفلاح»، حدیث اندیشه، شماره ۴، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ش، ص۵۴.
  3. حسن‌زاده آملی، حسن، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، قم، انتشارات تشیع، ۱۳۷۱ش، ص۱۱.
  4. حسن‌زاده آملی، رساله نور علی نور، ص۱۱.
  5. بسطامی، علی بن طیفور، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۸۴ش، مقدمهٔ ناشر، ص۱۰.
  6. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۱.
  7. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۳.
  8. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۴.
  9. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۴.
  10. ملازاده، «بهاءالدین عاملی»، ج۴، ص۶۶۷–۶۷۱؛ نیز: برای اطلاع از فهرستی از آثار او ن. ک: بهائی، محمد بن حسین، مفتاح الفلاح، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۵ق، مقدمه محقق، ص۹–۱۲.
  11. بهائی، مفتاح الفلاح، ص۴۱.
  12. بهائی، مفتاح الفلاح، ص۸۰۰.
  13. مدنی بجستانی، سید محمود، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، تهران، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۹۲۴.
  14. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۴.
  15. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۴.
  16. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۳.
  17. بهائی، مفتاح الفلاح، ص۴۱.
  18. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۳.
  19. مدنی بجستانی، فرهنگ کتب حدیثی شیعه، ج۲، ص۹۲۳.
  20. ملکی، محمود، کلید رستگاری (کتاب‌شناسی مفتاح الفلاح)، حدیث اندیشه، شماره ۴، پاییز و زمستان ۱۳۸۴ش، ص۷۷.
  21. تهرانی، آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۴.
  22. تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۱۳۸.
  23. تهرانی، الذریعه، ج۱۵، ص۲۴۹.
  24. تهرانی، الذریعه، ج۳، ص۴۷۸–۴۷۹.
  25. بسطامی، علی بن طیفور، منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، تهران، حکمت، ۱۳۸۴ش، مقدمه، ص۱۸.
  26. تهرانی، الذریعه، ج۱۴، ص۸۲.
  27. تهرانی، الذریعه، ج۱۴، ص۸۲.
  28. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۷۷.
  29. تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۱۳۸.
  30. تهرانی، الذریعه، ج۱۶، ص۱۰۸.
  31. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۰.
  32. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۰.
  33. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۰.
  34. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۰.
  35. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۰.
  36. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۰.
  37. تهرانی، الذریعه، ج۲۳، ص۱۶۴.
  38. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۱.
  39. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۱.
  40. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۳.
  41. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۳.
  42. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۳.
  43. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۳.
  44. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۳.
  45. ملکی، «کلید رستگاری»، ص۹۳.