دعای بخشیده شدن حق‌الناس

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۹ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

آیا حدیث‌هایی که در آن گفته می‌شود برای بخشیده شدن حق الناس می‌توان دعایی بعد از اقامه (اقامه بعد از اذان) نماز واجب و قبل از تکبیره الاحرام خواند و همچنین ۱۲ بار سوره توحید را بعد از نماز یومیه خواند و دعایی خواند تا حق الناس بخشیده شود درست است؟


چون در پایمال کردن حقوق افراد با دستور خدا هم مخالفت کرده است، در حقیقت حق الله را هم زیرپا گذاشته و گناه‌کار است و باید هم حق مردم را دهد و هم به درگاه الهی توبه کند و روایات مورد نظر بر فرض معتبر بودن ناظر به بخشوده شدن گناه الهی فرد است و حق الناس در گردنش باقی می‌ماند و جز با راضی کردن صاحب حق، بخشوده نخواهد شد.


تقسیم حقوق به حق الله و حق الناس تقسیم دقیقی نیست و بلکه باید گفت دو حق وجود دارد: اول: حق الله؛ دوم: حق الله همراه با حق الناس؛ یعنی انسانی که دستور الهی را مخالفت می‌کند، گاهی این دستور فقط حق الله است و رضایت مردم در آن دخالتی ندارد مانند نماز، روزه و … و گاهی علاوه بر حق الله بودن، حق مردم نیز ضایع می‌شود مثلاً دزدی کار حرامی است و دزد با دستور الهی مخالفت کرده و از این منظر گنه کار است و خداوند می‌تواند او را مؤاخذه کند و برای بخشوده شدن بایستی توبه کند؛ اما علاوه بر اینکه با دستور خدا مخالفت کرده، حقی نیز از صاحب مال ضایع کرده است و توبه‌اش علاوه بر بخشیدن خدا، رضایت گرفتن از صاحب مال نیز هست و هیچ عبادتی نمی‌تواند جایگزین رضایت صاحب مال باشد و فقط باید با پس دادن مال یا با بخشیدن صاحب مال، رضایت او را جلب کند.

بخشودگی حق الناس با کارهای مستحبی

شیخ صدوق در روایتی آورده است که أمیر المؤمنین فرمود: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَخْرُجَ مِنَ الدُّنْیَا وَ قَدْ خَلَصَ مِنَ الذُّنُوبِ کَمَا یَخْلُصُ الذَّهَبُ الَّذِی لَا کَدَرَ فِیهِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ یُطَالِبُهُ بِمَظْلِمَه فَلْیَقْرَأْ فِی دُبُرِ الصَّلَاه الْخَمْسِ نِسْبَه اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اثْنَتَیْ عَشْرَه مَرَّه ثُمَّ یَبْسُطُ یَدَیْهِ وَ یَقُولُ»؛ «هر کس بخواهد وقتی از دنیا می‌رود در حالی بمیرد که از گناهان پاک شده باشد همچون طلا که از ذرّات ناخالصی پاک و ناب می‌شود و هیچ کدورتی در آن نمی‌ماند و هیچ‌کس از او طلب داد و مظلمه‌ای نکند، پس باید که در پی نمازهای پنجگانه دوازده بار شناسنامه خدا را یعنی سوره قل هو اللَّه را بخواند، سپس دست‌هایش را بگشاید و این دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الطَّاهِرِ الطُّهْرِ الْمُبَارَکِ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ وَ سُلْطَانِکَ الْقَدِیمِ یَا وَاهِبَ الْعَطَایَا یَا مُطْلِقَ الْأُسَارَی یَا فَکَّاکَ الرِّقَابِ مِنَ النَّارِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فُکَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ أَخْرِجْنِی مِنَ الدُّنْیَا آمِناً وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّه سَالِماً وَ اجْعَلْ دُعَائِی أَوَّلَهُ فَلَاحاً وَ أَوْسَطَهُ نَجَاحاً وَ آخِرَهُ صَلَاحاً إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ»؛ «بار خدایا به حقّ اسم تو آن اسم مخفی و پوشیده که پاک و پاکیزه و پر برکت است، و بحقّ اسم أعظمت و بحقّ پادشاهی تو که قدیم است! ای بخشنده عطاها! ای آزاد ساز و رها سازنده اسیران! ای آنکه نفوس خلایق را از آتش دوزخ آزاد می‌کنی. از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی! از تو می‌خواهم که بر محمّد و آل او درود فرستی. و نفس مرا از آتش دوزخ آزاد سازی. و مرا در حالی از این دنیا ببری که با ایمان باشم، و با سلامتی داخل در بهشت گردانی، و اوّل دعای مرا فلاح و رستگاری، و وسط آن را پیروزی و سعادت، و آخر دعایم را صلاح قرار دهی، بدرستی که تو خود بر غیب و پنهان کاملاً دانا و آگاهی».

سپس أمیر المؤمنین فرمود: «هَذَا مِنَ الْمَخْبِیَّاتِ مِمَّا عَلَّمَنِی رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعَلِّمَهُ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ»[۱]؛ «این دعا از جمله ادعیه‌ای است که پنهان نگاه داشته شده و همگان را بدان آگاهی نیست و از جمله چیزهائی است که رسول خدا بمن آموخت و بمن دستور فرمود که آن را به حسن و حسین تعلیم کنم».

با توجه به اینکه این در حق الناس باید حق مردم پرداخت شود یا آنها با رضایت خاطر از حق خود بگذرند، اینگونه روایات بر فرض پذیرفته شدن و معتبر بودن، بدان معناست که کسی که با پایمال کردن حق مردم از دست. ر خدا سرپیچی کرده است و مرتکب گناه شده است، بعد از رضایت گرفتن از مردم و جبران خسارت‌های وارده، با خواندن دوازده مرتبه سوره توحید و خواندن این دعا، به درگاه الهی توبه کرده و گناهش بخشوده می‌شود و هر گز به این معنا نیست که حق الناس را ندهد و فقط این دعا را بخواند.

سند حدیث

در سند این حدیث، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن حسن صفار، ابراهیم بن هاشم قمی، احمد بن محمد بن عیسی، علی بن حکم الانباری و اصبغ بن نباته مورد اعتماد و ثقه و روایات‌شان مورد قبول است.[۲] اما دو نفر از راویان این حدیث ثقه نیستند و روایات‌شان قابل استناد نیست:

حکم بن زبیر نخعی: وی مجهول است.[۳]

سعد بن طریف الاسکاف: نجاشی می‌نویسد: روایات وی گاهی پذیرفته می‌شود و گاهی رد می‌شود، وی از اصبغ بن نباته نقل می‌کند و از امام باقر و امام صادق نیز نقل می‌کند.[۴] شیخ طوسی وی را صحیح الحدیث می‌داند.[۵] علامه حلی وی را ناووسی مذهب دانسته که در امامت امام صادق وقف کرد.[۶] با توجه به سخن نجاشی که وی از امام باقر و امام صادق روایت می‌کند، به نظر می‌رسد وی اصبغ بن نباته را که از یاران امیر مؤمنان بوده است را ندیده باشد یا اینکه زیاد عمر کرده باشد.

به هر حال سند حدیث به خاطر مجهول بودن حکم بن زبیر قابل استناد نیست، اما بر فرض قبول روایت به این معناست که در حق الناس باید دو کار انجام شود: رضایت از صاحب حق و توبه کردن به درگاه خدا و انجام دادن اعمال مستحبی از جمله مضمون این روایت.


منابع

  1. ابن بابویه، محمد، معانی الأخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، باب معنی المخبیات، ص۱۳۹، حدیث۱.
  2. نرم‌افزار اسناد شیخ صدوق.
  3. مرتضی، بسام، زبده المقال من معجم الرجال، بیروت، دار المحجه البیضاء، چاپ اول، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۳۹۱.
  4. نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۱۷۸.
  5. طوسی، محمد، رجال الطوسی، قم، مؤسسه النشر الإسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  6. حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامه الحلی، قم، الشریف الرضی، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۲۶۶.