حضرت هود(ع)
درباره حضرت هود در قران توضیح دهید؟
هود یکی از پیامبران الهی است که نامش در قرآن آمده است و سورهای به نام او در قرآن وجود دارد. هود به سوی قوم عاد مبعوث شد و داستان هود در قرآن با قوم عاد آمده است. «عاد» اسم شخصی بوده که قوم عاد به او منتسب هستند. خداوند قوم عاد را به دلیل اینکه از حضرت هود پیروی نکردند، دچار عذاب کرد و هود و یارانش را به رحمت خود نجات داد. قوم عاد، حضرت هود را از سفیهان و دروغگویان میدانستند و از او درخواست عذاب کردند. عذاب این قوم، بادی بود که همه چیز را نابود کرد. توکل حضرت هود در آیات قرآن آمده است که به قوم خود میگوید نیرنگ خود را به کار گیرید و من به خداوند توکل میکنم.
حضرت هود(ع) در قرآن
نام هود هفت بار در قرآن آمده است اما در آیات بیشتری درباره او و قومش سخن گفته شده است. نام سورهای در قرآن به نام هود است. هود پس از نوح آمده است و از نوادگان اوست. طبق گفته قرآن، خداوند هود را برای قوم عاد فرستاد و او مردم را به سوی خداوند دعوت کرد و همچون پیامبران گفت از شما هیچ مزدی نمیخواهم.[۱] قوم عاد ایمان نیاوردند و در جواب او پاسخ دادند تو دلیل روشنی برای ما نیاوردی و حتما معبودان ما به تو آسیب زدهاند.[۲] حضرت هود به قوم خود گفت هرگونه نیرنگی که دارید علیه من بهکار گیرید و من به پروردگارم توکل کردم.[۳] قومش، او را از نادانان و دروغگویان پنداشتند و از او خواستند اگر راست میگویی عذاب را بر ما بیاور.[۴]
در قرآن آمده است که خداوند هود و یارانش را از عذاب سخت نجات داد. درباره قوم عاد میگوید آنان آیات خداوند را منکر شدند و پیامبران را نافرمانی کردند و به تعبیر قرآن «جبار عنید، سرکش ستیزهجو» را پیروی کردند. خداوند در قرآن میفرماید آنان در دنیا و آخرت گرفتار لعنت شدند.
در کیفیت عذاب قوم هود در سوره احقاف آمده است که آنان ابری متراکم را در آسمان دیدند و تصور کردند قرار است باران ببارد. و هود به آنان گفت این بادی است که همه چیز را نابود میکند. و چنان بادی بود که جز خانههای ویران دیده نمیشود و آنان هلاک شده بودند.[۵]
در آیه ۲۴ سوره احقاف گفته شده هود قوم خود را در سرزمین احقاف بیم و انذار داده است و از این گفته میشود این برداشت را کرد که محل سکونت این قوم سرزمین احقاف بوده است. داستان حضرت هود(ع) در سورههای هود، اعراف و احقاف آمده است.
مطالعه بیشتر
- مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن، تدوین سید حسن حسینی.
- تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۶، ص۲۴۷.