درخت سدر بهشتی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۴ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
آیه ۲۸ سوره واقعه «فی سِدْرٍ مَخْضُودٍ» به چه چیزی اشاره دارد؟


خداوند متعال بعد از بیان مواهب معنوی و مادی مقربان، نوبت به «اصحاب الیمین» می‌رسد، همان جمعیت سعادتمندی که نامه اعمال شان به علامت پیروزی در امتحانات الهی به دست راست شان داده می‌شود، و در اینجا به شش نعمت از نعم خداوند اشاره می‌کند که با مقایسه به نعمت‌های مقربان که در هفت بخش آمده بود یک مرحله پائین‌تر است.[۱]

نخست برای بیان بلندی مقام آنها می‌فرماید: «اصحاب یمین، چه اصحاب یمینی»

و این برترین توصیفی است که از آنها شده، زیرا این تعبیر در مواردی به کار می‌رود که اوصاف کسی در بیان نگنجد، و به هر حال این تعبیر بیانگر مقام والای اصحاب الیمین است.

آیه بعد به نخستین موهبت این گروه اشاره کرده، می‌گوید: «فی سِدْرٍ مَخْضُودٍ»؛ «آنها در سایه درختان «سِدر» بی‌خار قرار دارند».

در حقیقت این رساترین توصیفی است که برای درختان بهشتی در قالب الفاظ دنیوی ما امکان‌پذیر است، زیرا «سدر» به گفته بعضی از ارباب لغت درختی است تناور که بلندیش گاهی تا چهل متر می‌رسد، و می‌گویند تا دو هزار سال عمر می‌کند (و سایه بسیار سنگین و لطیفی دارد) تنها عیب این درخت این است که خاردار است، ولی با توصیف به «مخضود» (از ماده خضد بر وزن «مجد» به معنی بریدن و گرفتن خار است) این مشکل نیز در درختان سدر بهشتی حل شده.

در حدیثی آمده است که هر گاه بعضی از لغات قرآن برای یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشکل می‌شد می‌گفتند خداوند به برکت اعراب بادیه‌نشین و سؤالات آنها ما را بهره‌مند می‌کند، از جمله اینکه عربی بادیه‌نشین روزی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد عرض کرد: ای رسول خدا! خداوند متعال در قرآن نام از درخت موذی و آزار دهی برده است، و من فکر نمی‌کردم در بهشت چنین درختی باشد!

فرمود: کدام درخت؟

عرض کرد: درخت سدر، زیرا دارای خار است.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مگر خداوند نمی‌فرماید: «فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ» مفهومش این است که خارهای آن را قطع کرده است، و بجای هر خار میوه‌ای قرار داده که هر میوه‌ای هفتاد و دو رنگ ماده غذایی دارد که هیچ‌یک شباهتی به دیگری ندارد.[۲]


منابع

  1. رک: واقعه / ۴۰ – ۲۷.
  2. مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش، ج۲۳، ص‏۲۲۰