همنشینی با ثروتمندان و مرگ قلب

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۷ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی')
سؤال

مراد از روایتی که همنشینی با ثروتمندان را باعث مرگ قلب شمرده، کدام دسته از ثروتمندان هستند؟

مراد از روایتی که همنشینی با ثروتمندان را باعث مرگ قلب شمرده، ثروتمندانی است که زیادیِ نعمت آنها را به طغیانگری واداشته است. همنشینی با ثروتمندی که دلبستگی به ثروتش نداشته باشد، و از آن در راه پیشرفت معنوی استفاده کند، دل را نمی‌میراند.

منظور از مرگ قلب، تاریک شدن روح و فاصله گرفتن انسان از یاد خدا است.

متن روایت

بنا بر روایتی از امام صادق(ع) همنشینی با ثروتمندان باعث مرگ قلب می‌شود. متن و ترجمه این روایت چنین است:


مراد از مرگ قلب

منظور از واژه قلب در قرآن و روایات، روح و نَفْس انسانی[۲] و مراد از مرگ قلب، تاریک شدن روح و فاصله گرفتن انسان از یاد خدا است. همه اعمال بر روح و روان انسان اثر می‌گذارد؛ به تعبیر روایات، برخی اعمال باعث قساوت و مرگ قلب و برخی باعث نورانی شدن آن می‌شوند.[۳]

مراد از ثروتمندان

مراد از ثروتمندانی که همنشینی با آنها باعث مرگ قلب می‌شود، ثروتمندانی هستند که زیادیِ نعمت، آنها را به طغیانگری واداشته است.

از روایت نقل شده از امام صادق(ع)، استفاده می‌شود که همنشینی با هر ثروتمندی باعث مرگ قلب می‌شود؛ ولی نمی‌توان بلافاصله به عمومیّتِ یک روایت عمل کرد؛ زیرا ممکن است با آیه یا روایتی دیگر قید خورده باشد. در این زمینه، روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است که در آن دسته‌ای خاص از ثروتمندان مشخص شده‌اند. پیامبر(ص) در این روایت،‌ همنشینی با «غَنِیّ مُتْرِف؛ ثروتمند خوشگذران» را همنشینی با مردگان دانسته است.[۴]

واژه مُتْرِف به معنای کسی است که زیادی نعمت و زندگی مرفه او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیانگری واداشته است.[۵] قرآن نیز، دشمنان پیامبر(ص) را ثروتمندانِ مترف معرفی کرده است. [۶]

از روایت نقل از پیامبر(ص)، استفاده می‌شود که همنشینی با هر ثروتمندی دل را نمی‌میراند. همنشینی با ثروتمندی که دلبستگی به ثروتش نداشته باشد، و از آن در راه پیشرفت معنوی استفاده کند، دل را نمی‌میراند.

حضرت خدیجه(س) یکی از ثروتمندان بود؛ اما پیامبر(ص) با او ازدواج کرد و همنشین او شد. حضرت خدیجه(س) نه تنها دلبستگی به اموالش نداشت؛ بلکه همه را در راه پیشرفت اسلام هزینه کرد.

جستارهای وابسته

منابع

  1. شیخ صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۸۷.
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، منشورات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه، قم المقدسه، ج۲، ص۲۲۳، ذیل آیه ۲۲۵ سوره بقره.
  3. نگاه کنید به محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ج۳.
  4. محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۲۲۸.
  5. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۸، ص۱۰۶.
  6. سبآ:۳۴.