استفاده نکردن امامان(ع) از کرامت برای یاری دین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۰: خط ۱۰:
در اصل وجود کرامات و کارهای خارق‌العاده در زندگی اولیای الهی و ائمه اطهار(ع) جای شک و تردیدی نیست و نمونه‌های متعدد آن در کتب روایی و تاریخی مشهود است. معجزات و کرامات در اندیشه اسلامی کارکرد یکسانی دارند و تفاوت بین آنها در این است که معجزات از سوی انبیا صادر می‌شود و کرامات از سوی اولیای الهی. به عبارت دیگر صاحب معجزه ادعای نبوت دارد ولی صاحب کرامت ادعای نبوت نداشته بلکه ادعای منصبی الهی مانند [[امامت]] را دارد.
در اصل وجود کرامات و کارهای خارق‌العاده در زندگی اولیای الهی و ائمه اطهار(ع) جای شک و تردیدی نیست و نمونه‌های متعدد آن در کتب روایی و تاریخی مشهود است. معجزات و کرامات در اندیشه اسلامی کارکرد یکسانی دارند و تفاوت بین آنها در این است که معجزات از سوی انبیا صادر می‌شود و کرامات از سوی اولیای الهی. به عبارت دیگر صاحب معجزه ادعای نبوت دارد ولی صاحب کرامت ادعای نبوت نداشته بلکه ادعای منصبی الهی مانند [[امامت]] را دارد.


متفکران اسلامی و سنت گرایان مسیحی معجزه را اثبات پذیر می‌دانند و با استناد به متون دینی و گزارش‌های گزارش‌گران و اخبار متواتر، وجود معجزه را پذیرفته‌اند؛ اما در مقابل برخی از اندیشه‌وران غربی همچون هیوم، اثبات اعجاز را رد می‌کنند، از نظر هیوم معجزه ذاتاً چنان نامحتمل است که هیچ شاهد تاریخی وقوع آن را به‌طور قطعی و یقینی اثبات نمی‌کند و این شواهد تاریخی که بر وقوع اعجاز اقامه می‌شود فاقد معیارهایی است که بتواند اطمینان انسان را به خود جلب کند، چون بررسی‌های روان‌شناختی تاریخی و غیره نشان می‌دهد که در اشاعه و پیدایش چنین گزاره‌هایی، عواملی غیر از حقیقت جویی و بازگویی وقایع نقش داشته‌اند.<ref>هیوم، درباره معجزات، ص412.</ref>
متفکران اسلامی و سنت گرایان [[مسیحی]] معجزه را اثبات پذیر می‌دانند و با استناد به متون دینی و گزارش‌های گزارش‌گران و اخبار متواتر، وجود معجزه را پذیرفته‌اند؛ اما در مقابل برخی از اندیشه‌وران غربی همچون هیوم، اثبات اعجاز را رد می‌کنند، از نظر هیوم معجزه ذاتاً چنان نامحتمل است که هیچ شاهد تاریخی وقوع آن را به‌طور قطعی و یقینی اثبات نمی‌کند و این شواهد تاریخی که بر وقوع اعجاز اقامه می‌شود فاقد معیارهایی است که بتواند اطمینان انسان را به خود جلب کند، چون بررسی‌های روان‌شناختی تاریخی و غیره نشان می‌دهد که در اشاعه و پیدایش چنین گزاره‌هایی، عواملی غیر از حقیقت جویی و بازگویی وقایع نقش داشته‌اند.<ref>هیوم، درباره معجزات، ص412.</ref>


در نقد اینگونه سخنان می‌توان گفت: بسیاری از معجزات به حد تواتر می‌رسند و شرط متواتر بودن یک خبر عدم تبانی است؛<ref>سید مرتضی، علی بن حسین، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۸، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ش؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۶۷، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴ق؛ تونی، عبداللّه بن محمد، الوافیه فی اصول الفقه، ص۱۵۷، چاپ محمدحسین رضوی کشمیری، قم ۱۴۱۵ق؛ صدر، حسن، نهایه الدرایه فی شرح الرساله الموسومه بالوجیزه للبهائی، ص۹۷، چاپ ماجدغرباوی، قم، ۱۴۱۳ق.</ref>؛بنابراین اگر احتمال تبانی در مورد واقعه‌ای باشد موضوعاً از بحث خارج است؛ اما فرض بر این است که وقوع بسیاری از معجزات به حد تواتر رسیده است؛ بنابراین احتمال خطای جمعی ناقلان و تبانی آنها محال به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر درست است که ادراکات تک‌تک افراد علم‌آور نیست؛ اما وقتی که تعداد زیادی از افراد و واجد صفات لازم برای شهادت، بالاتفاق ناظر واقعه باشند احتمال خطای آنها بسیار کم می‌شود و در این صورت علم‌آور هستند.
در نقد اینگونه سخنان می‌توان گفت: بسیاری از معجزات به حد تواتر می‌رسند و شرط متواتر بودن یک خبر عدم تبانی است؛<ref>سید مرتضی، علی بن حسین، الذریعه الی اصول الشریعه، ج۲، ص۴۹۸، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳ش؛ ابن صلاح، علوم الحدیث، ص۲۶۷، چاپ نورالدین عتر، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴ق؛ تونی، عبداللّه بن محمد، الوافیه فی اصول الفقه، ص۱۵۷، چاپ محمدحسین رضوی کشمیری، قم ۱۴۱۵ق؛ صدر، حسن، نهایه الدرایه فی شرح الرساله الموسومه بالوجیزه للبهائی، ص۹۷، چاپ ماجدغرباوی، قم، ۱۴۱۳ق.</ref>؛بنابراین اگر احتمال تبانی در مورد واقعه‌ای باشد موضوعاً از بحث خارج است؛ اما فرض بر این است که وقوع بسیاری از معجزات به حد تواتر رسیده است؛ بنابراین احتمال خطای جمعی ناقلان و تبانی آنها محال به نظر می‌رسد. به عبارت دیگر درست است که ادراکات تک‌تک افراد علم‌آور نیست؛ اما وقتی که تعداد زیادی از افراد و واجد صفات لازم برای شهادت، بالاتفاق ناظر واقعه باشند احتمال خطای آنها بسیار کم می‌شود و در این صورت علم‌آور هستند.


در میان مسلمانان هم کسانی بوده‌اند که اثبات پذیری معجزه را نپذیرفته‌اند و حتی برخی برای ادعای خود به قرآن استناد نموده‌اند که امام خمینی (ره) در نفی شبهه آنان می‌فرمایند: «این ماجراجویان دستاویزی پیدا کرده‌اند و یکسره معجزه را انکار نموده‌اند و آیه شریفه قرآن را که می‌فرماید:{{قرآن|قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا|ترجمه=بگو من مالک سود و زيان خود نيستم|سوره=اعراف|آیه=188}} بی مطالعه و برانداز صحیح به رخ دینداران کشیده‌اند و دلیل مضحک رسوائی هم بازآوردند که اگر معجزه درست بود خوب بود پیامبر(ص) ابن مکتوم را که کور بود شفا دهد و امیرالمؤمنین علی(ع) عقیل را شفا دهد… این بیخردان گمان کرده‌اند که اگر معجزه درست باشد باید پیامبر و امام دور محله‌ها و برزنها بگردند و بگویند معجزه می‌کنیم و کرامت می‌کنیم مثل اینکه دوره‌گردها می‌گویند آب حوض می‌کشیم فرش می‌تکانیم و….<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، کشف الاسرار، ص45.</ref>
در میان مسلمانان هم کسانی بوده‌اند که اثبات پذیری معجزه را نپذیرفته‌اند و حتی برخی برای ادعای خود به قرآن استناد نموده‌اند که [[امام خمینی]] (ره) در نفی شبهه آنان می‌فرمایند: «این ماجراجویان دستاویزی پیدا کرده‌اند و یکسره معجزه را انکار نموده‌اند و آیه شریفه قرآن را که می‌فرماید:{{قرآن|قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا|ترجمه=بگو من مالک سود و زيان خود نيستم|سوره=اعراف|آیه=188}} بی مطالعه و برانداز صحیح به رخ دینداران کشیده‌اند و دلیل مضحک رسوائی هم بازآوردند که اگر معجزه درست بود خوب بود پیامبر(ص) ابن مکتوم را که کور بود شفا دهد و امیرالمؤمنین علی(ع) عقیل را شفا دهد… این بیخردان گمان کرده‌اند که اگر معجزه درست باشد باید پیامبر و امام دور محله‌ها و برزنها بگردند و بگویند معجزه می‌کنیم و کرامت می‌کنیم مثل اینکه دوره‌گردها می‌گویند آب حوض می‌کشیم فرش می‌تکانیم و….<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، کشف الاسرار، ص45.</ref>


بنابراین اگر پیامبر(ص) برای هر امری [[معجزه]] نیاورده‌اند دلیل بر ناتوانی آن نیست؛ بلکه از جهت مصلحتی بوده است که بر ما پوشیده است و چنانچه معجزه اثبات‌پذیر نباشد، خود قرآن نیز نمی‌تواند به عنوان معجزه ثابت شود. امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «روشن است که آیه {{قرآن|قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا|ترجمه=بگو من مالک سود و زيان خود نيستم|سوره=اعراف|آیه=188}} نمی‌خواهد خود را از معجزات- که آیت نبوت و راستگوئی اوست ـ برکنار کند بلکه می‌خواهد یکی از آیات توحید و قدرت‌های آفریننده عالم را گوشزد جهانیان کند که هیچ‌کس مالک مستقل هیچ کار نیست و کسی به خودی خود بی‌مددهای غیبی الهی از عهده چیزی برنمی‌آید و بی‌پشتیبانی خدای عالم پیامبران نیز که مثل اعلای انسانند در این عالم کاری انجام نخواهند داد و نتوانند مالک نفع و ضرری باشند و اگر به باور شما می‌خواهد بگوید که من مالک نفع و ضرر خود به هیچ وجه نیستم باید او را جمادی هم فرض نکنیم در صورتی که مغز بشر را چنان تکانی داده که تا قیامت آثارش باقی است؛ زیرا جماد هم قوه تماسک که برای او نفع دارد را واجد است. حضرت موسی (ع) اگر عصای خود را اژدها می‌کند و ید بیضا به عالم نمایش دهد آثار قدرت خود او نیست و حضرت عیسی (ع) اگر مردگان را زنده می‌کند و کوران را شفا می‌دهد از توانائی خود او نیست و حضرت محمد(ص) اگر به حکم آیه شریفه: {{قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ|ترجمه=ساعت نزديک شد و ماه شکافت|سوره=قمر|آیه=1}} ماه را دو نیمه می‌کند با قدرت بی‌نهایت خدائی کرده و با قدرت خود او نیست؛ همه بشری هستند که راه وحی الهی به روی آنها باز است و با اذن خدا و قدرت خداداده کارهای بزرگ فوق طاقت بشری کنند».<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، کشف الاسرار، ص48-47.</ref>
بنابراین اگر پیامبر(ص) برای هر امری [[معجزه]] نیاورده‌اند دلیل بر ناتوانی آن نیست؛ بلکه از جهت مصلحتی بوده است که بر ما پوشیده است و چنانچه معجزه اثبات‌پذیر نباشد، خود قرآن نیز نمی‌تواند به عنوان معجزه ثابت شود. امام خمینی (ره) می‌فرمایند: «روشن است که آیه {{قرآن|قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا|ترجمه=بگو من مالک سود و زيان خود نيستم|سوره=اعراف|آیه=188}} نمی‌خواهد خود را از معجزات- که آیت نبوت و راستگوئی اوست ـ برکنار کند بلکه می‌خواهد یکی از آیات توحید و قدرت‌های آفریننده عالم را گوشزد جهانیان کند که هیچ‌کس مالک مستقل هیچ کار نیست و کسی به خودی خود بی‌مددهای غیبی الهی از عهده چیزی برنمی‌آید و بی‌پشتیبانی خدای عالم پیامبران نیز که مثل اعلای انسانند در این عالم کاری انجام نخواهند داد و نتوانند مالک نفع و ضرری باشند و اگر به باور شما می‌خواهد بگوید که من مالک نفع و ضرر خود به هیچ وجه نیستم باید او را جمادی هم فرض نکنیم در صورتی که مغز بشر را چنان تکانی داده که تا قیامت آثارش باقی است؛ زیرا جماد هم قوه تماسک که برای او نفع دارد را واجد است. حضرت موسی (ع) اگر عصای خود را اژدها می‌کند و ید بیضا به عالم نمایش دهد آثار قدرت خود او نیست و حضرت عیسی (ع) اگر مردگان را زنده می‌کند و کوران را شفا می‌دهد از توانائی خود او نیست و حضرت محمد(ص) اگر به حکم آیه شریفه: {{قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ|ترجمه=ساعت نزديک شد و ماه شکافت|سوره=قمر|آیه=1}} ماه را دو نیمه می‌کند با قدرت بی‌نهایت خدائی کرده و با قدرت خود او نیست؛ همه بشری هستند که راه وحی الهی به روی آنها باز است و با اذن خدا و قدرت خداداده کارهای بزرگ فوق طاقت بشری کنند».<ref>موسوی خمینی، سید روح‌الله، کشف الاسرار، ص48-47.</ref>
۲۱

ویرایش