پیامدهای حسد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
حسود در حقیقت، نسبت به [[حکمت خدا|حکمت خداوند]] که بخشنده [[نعمت|نعمت‌ها]] است معترض است. او از نحوه تقسیم نعمت بین افراد، که توسط [[خداوند]] انجام می‌گیرد، ناراضی است. بنا بر [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق(ع)]]، حسادت از انکار نعمت‌های خدا به افراد، سرچشمه می‌گیرد.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۳۲۷.</ref>
حسود در حقیقت، نسبت به [[حکمت خدا|حکمت خداوند]] که بخشنده [[نعمت|نعمت‌ها]] است معترض است. او از نحوه تقسیم نعمت بین افراد، که توسط [[خداوند]] انجام می‌گیرد، ناراضی است. بنا بر [[حدیث|حدیثی]] از [[امام صادق(ع)]]، حسادت از انکار نعمت‌های خدا به افراد، سرچشمه می‌گیرد.<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۳۲۷.</ref>


به گفته [[امام خمینی]]، در کتاب اربعین حدیث، حسد به معنای قبول نداشتن [[عدل الهی]] است؛ زیرا اگر حسود خدا را [[عادل]] می‌دانست، تقسیم او را نیز عادلانه می‌شمرد. بنا بر روایتی، حسود از قسمت‌های الهی بین بندگان روگردان، و نسبت به نعمت‌های او [[خشمگین]] است.<ref>موسوی الخمینی، روح‌الله، چهل حدیث، ص۱۱۲.</ref>
به گفته [[امام خمینی]]، در کتاب اربعین حدیث، حسد به معنای قبول نداشتن [[عدل الهی]] است؛ زیرا اگر حسود خدا را [[عادل]] می‌دانست، تقسیم او را نیز عادلانه می‌شمرد. بنا بر روایتی، حسود از قسمت‌های الهی بین بندگان روگردان، و نسبت به نعمت‌های او [[خشمگین]] است.<ref>موسوی خمینی، روح‌الله، چهل حدیث، ص۱۱۲.</ref>


== پیامدهای اجتماعی ==
== پیامدهای اجتماعی ==

نسخهٔ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۰۷

سؤال

پیامدهای حسادت چیست؟

حسد دارای پیامدهای فردی مانند اندوه همیشگی، بیماری‌های جسمی و انکار حکمت و عدل الهی است. برای حسد، پیامدهای اجتماعی مانند صرف انرژی در راه نادرست و جرم و جنایت نیز، برشمرده شده است.

فرد حسود با دیدن خوشی‌های دیگران در اندوهی دائمی بوده و به دلیل غم و اندوه درونی، به بیماری‌های جسمی نیز مبتلا می‌شود. حسود در حقیقت، به نحوه تقسیم نعمت‌ها توسط خدا اعتراض دارد؛ بنابراین حکمت و عدل الهی را انکار می‌کند.

حسادت باعث می‌شود انرژی فرد در راه ویران کردن سرمایه‌های فردی و اجتماعی مصرف شود و حتی منجر به جرم و جنایت‌هایی مانند دزدی و قتل شود.

پیامدهای فردی

پیامدهای فردی حسادت فراوان دانسته شده؛ برخی از آنها چنین است:

اندوه دائمی

فرد حسود، خود را در عذاب دیده و دچار اندوهی دائمی است؛ زیرا همیشه از دیدن کسانی که دارای نعمت هستند و بهره‌ای از زندگی مادی و معنوی دارند، احساس محرومیت کرده و به اندوه گرفتار می‌شود. در روایتی، حسود ناآرام معرفی شده[۱] و بر اساس روایتی دیگر، حسد روح انسان را معیوب ساخته و آن را می‌گدازد.[۲]

بیمارهای جسمی

حسد آثار نامطلوبی روی جسم و سلامت انسان می‌گذارد. در علم پزشکی، ثابت شده برخی از بیماری‌های جسمی، عامل روانی دارند و تحت عنوان «بیماری‌های روان‌تنی» به آن پرداخته شده است.

در روایتی، امام علی(ع) تندرستی بدن را از کمیِ حسادت دانسته است.[۱] به گفته او، جای شگفتی است که حسودان از سلامت تن خود غافلند.[۱]

انکار حکمت و عدل خدا

حسود در حقیقت، نسبت به حکمت خداوند که بخشنده نعمت‌ها است معترض است. او از نحوه تقسیم نعمت بین افراد، که توسط خداوند انجام می‌گیرد، ناراضی است. بنا بر حدیثی از امام صادق(ع)، حسادت از انکار نعمت‌های خدا به افراد، سرچشمه می‌گیرد.[۳]

به گفته امام خمینی، در کتاب اربعین حدیث، حسد به معنای قبول نداشتن عدل الهی است؛ زیرا اگر حسود خدا را عادل می‌دانست، تقسیم او را نیز عادلانه می‌شمرد. بنا بر روایتی، حسود از قسمت‌های الهی بین بندگان روگردان، و نسبت به نعمت‌های او خشمگین است.[۴]

پیامدهای اجتماعی

پیامدهای اجتماعی حسد گوناگون است. برخی از آنها را چنین دانسته‌اند:

صرف انرژی در راه نادرست

حسود بیشتر نیروها و انرژی‌های بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کار ببرد، در مسیر ویران کردن آنچه هست مصرف می‌کند؛ از این رو، سرمایه‌های وجودی خود و حتی سرمایه‌های اجتماعی را از میان می‌برد.

جرم و جنایت

حسد را انگیزهٔ بخشی از جنایات دنیا، مانند دزدی، قتل و تجاوز به حقوق دیگران شمرده‌اند. در قرآن نیز، سبب نخستین قتل در روی زمین، که قتل هابیل توسط قابیل است، حسد دانسته شده است.[۵]

به گفته ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه، حسادت وحشی‌ترین دشمن سعادت بشریت است؛ زیرا حسود می‌کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این، برخلاف تکامل و پیشرفت است.[۶]


مطالعه بیشتر

  • حسد و دروغ، سید عبدالحسین دستغیب.

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۵۶.
  2. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ص۱۴۱.
  3. نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۳۲۷.
  4. موسوی خمینی، روح‌الله، چهل حدیث، ص۱۱۲.
  5. مائده: ۳۰.
  6. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۳، ص۴۲۳.