حضور کودکان در مساجد: تفاوت میان نسخهها
(←جمعبندی: اصلاح ارقام) |
|||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
<ref name=":1">ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثیه، چاپ: اول، بى تا، ص۵۱.</ref> | <ref name=":1">ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثیه، چاپ: اول، بى تا، ص۵۱.</ref> | ||
شماری از علما و همینطور اهل سنت از این حدیث حکم عدم جواز ورود کودک را به مسجد استنباط کرده و بدان فتوا دادهاند. قابسی از مالک نقل میکند: اگر کودک در سنین بازی و شیطنت است، من ورود او را به مسجد جایز نمیدانم. | شماری از علما و همینطور اهل سنت از این حدیث حکم عدم جواز ورود کودک را به مسجد استنباط کرده و بدان فتوا دادهاند. قابسی از مالک نقل میکند: اگر کودک در سنین بازی و شیطنت است، من ورود او را به مسجد جایز نمیدانم.<ref>داغ،محمد و دیگران، تاریخ تعلیم وتربیت دراسلام، ترجمه: علىاصغر کوشافر، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۶۹ش، ص۱۲۳.</ref> | ||
== جمعبندی == | == جمعبندی == |
نسخهٔ ۱۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۱۹
دیدگاه اسلام در باره حضور کودکان در مساجد چیست؟
انجام دادن مداوم تکالیف دینی و برخی از اعمال عبادی در اسلام به ویژه نماز، به تمرین در دوران کودکی نیاز دارد، تا پس از طی مراحل رشد جسمانی و رسیدن به حد بلوغ، در برگزاری آن احساس سنگینی بیجا به وجود نیاید و به ترک آن منجر نشود. هرچند روایاتی وجود دارد که حضور کودکان در مسجد را منع میکند، در مقابل روایاتی هم تشویق به حضور کودکان در مسجد میکند. سیره پیامبر(ص) هم چنین بوده که هنگام حضور ایشان در مسجد، کودکان هم حضور داشتند و ایشان منعی نمیکردند.
روایات بر جواز حضور کودکان در مساجد
در مقابل حدیث عدم جواز حضور کودکان در مسجد، روایاتی وجود دارد که اصحاب، بچههای خود را به مسجد میآوردند. نه تنها بچههای سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچههای شیرخوار خود در نمازهای جماعت حاضر میشدند. پیامبر رحمت(ص) حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب نزده یا به آوردن بچههایشان به مسجد اعتراض نکرده است. برعکس، عکسالعملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب پیامبر(ص) مشاهده میشد.
الف) ابن عمر درباره پیامبر(ص) چنین میگوید: رسول خدا(ص) را دیدم که در منبر برای مردم سخنرانی میکرد، امام حسن(ع) در خروج از مسجد پایش لیز خورد و به زمین افتاد. حضرت از منبر پایین آمد تا او را بگیرد. مردم او را گرفتند و به ایشان دادند. حضرت(ص) فرمود: «خدا شیطان را بکشد. واقعاً فرزند موجب آزمایش است. به خدا قسم، هیچ متوجه پایین آمدن از منبر نشدم تا اینکه او به من رسانده شد.»[۱]
ب) گاهی پیغمبر(ص) درحال سجده بودند که امام حسن(ع) میآمدند و بر پشت پیامبر(ص) مینشستند. پیغمبر(ص) به همان حال میماندند و سجده را طول میدادند. [۲]
ج) شبی پیامبر(ص) نماز عشاء میگذاشتند و سجدهای بسیار طولانی به جا آورند. پس از پایان نماز، علت را از ایشان پرسیدند، پیامبر(ص) فرمودند: «پسرم حسن بر پشتم سوار بود، و ناراحت بودم که پیادهاش کنم.»[۲]
د) ابوقتاده انصاری روایتی را که حاکی از نهایت توجه پیامبر(ص) به کودکان در وسط نماز است که شاید غیرمنتظره بنماید. او میگوید: همانا رسول خدا(ص)، نوه خود امامه دختر زینب را در بغل میگرفتند و هنگام سجده، او را زمین میگذاشتند و در قیام، او را برمیداشتند.[۳]
هـ) امام صادق(ع) فرمود: «روزی رسول خدا(ص) با مردم نماز میگزاردند که دو رکعت آخر را سبکتر کردند. پس از اتمام نماز، مردم گفتند: یا رسولالله! آیا اتفاقی در نماز روی داد، فرمودند: چطور مگر؟ گفتند: دو رکعت آخر را سبک برگزار کردید. فرمود: آیا صدای گریه بچه را نشنیدید؟!»[۴]
و) رسول خدا(ص) میفرماید: «من به نماز میایستم و میخواهم تا آن را طولانی سازم. پس، گریه کودکی را میشنوم و چون خوش نمیدارم که بر مادر او سختگیری کنم، نماز را سبک برگزار میکنم.»[۵]
ی) در حدیثی چگونگی شرکت کودکان در صفوف جماعت، بیان شده است که نشان از جایز بودن اصل حضور کودکان در مسجد میباشد. جابر نقل میکند: از امام باقر(ع) درباره کودکانی که در نماز واجب حضور مییابند، پرسیدم؟ حضرت فرمود: «آنان را در آخر صفهای جماعت با هم نگذارید، بلکه جداگانه در بین بزرگسالان پراکنده سازید.»[۶]
روایت بر عدم جواز حضور کودکان در مساجد
رسول اکرم(ص) میفرماید: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ مَجَانِينَكُمْ وَ صِبْيَانَكُمْ؛ دیوانگان و کودکان خود را از مساجدتان دور نگه دارید.» [۷]
شماری از علما و همینطور اهل سنت از این حدیث حکم عدم جواز ورود کودک را به مسجد استنباط کرده و بدان فتوا دادهاند. قابسی از مالک نقل میکند: اگر کودک در سنین بازی و شیطنت است، من ورود او را به مسجد جایز نمیدانم.[۸]
جمعبندی
باتوجه به احادیث، اگر جمعبندی صحیحی به عمل نیاید شاید این شبهه ایجاد شود که احادیث مشمول نوعی تناقضگویی شدهاند، درحالی که به هیچ وجه چنین نیست. صدور احادیثی از قبیل: «جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمْ مَجَانِينَكُمْ وَ صِبْيَانَكُمْ» [۷] نشان میدهد که این حدیث، کودکانی را در نظر دارد که در حرکات خود و در شیطنت و شلوغکاری بسان دیوانگان عمل میکنند و در صورت حضور در مسجد، موجب آلودگی یا ایجاد بی نظمی غیرمتعارف در مسجد میشوند. این احتمال هم وجود دارد که در جامعه آن روز با توجه به شرایط و عدم امکاناتی از قبیل پوشاک مناسب بچه، حضور کودکان چه بسا موجب آلودگی مسجد و حاضران در مسجد میشد.
شهید ثانی میفرماید: «مراد کودکانی است که به طهارت آنان اعتمادی نیست یا اینکه خوب و بد را تشخیص نمیدهند اما بچه ممیزی که طهارت او مورد وثوق است و خودش نیز بر نمازها مواظبت مینماید، کراهتی بر آن متوجه نیست بلکه سزاوار است او را به آمدن مسجد تمرین داد همچنان که لازم است برای نماز تمرین و عادت داده شود»[۹]
شهید مطهری میفرماید: بچهها را از کودکی باید به نماز تمرین داد… بچه را باید در محیط مشوق نماز خواندن برد. این به تجربه ثابت شده است که اگر بچه به مسجد نرود، اگر در جمع نباشد نمازخواندن جمع را نبیند به این کار تشویق نمیشود. چون اصلاً حضور درجمع مشوق انسان است. آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهل عبادت میبیند روح عبادت بیشتری پیدا میکند بچه که دیگر بیشتر تحت تأثیر است… باید با بچههای خودمان، برنامه مسجد رفتن داشته باشیم، تا بچهها با مساجد و معابد آشنا بشوند.[۱۰]
منع بچه از مسجد، با منع مادر او از مسجد نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. مادران که مسئولیت پرستاری و تربیت فرزندان را بیشتر از پدران به عهده دارند در مراعات چنین امری، سالیانی را محکوم به خانهنشینی و محرومیت از مساجد الهی خواهند بود.
امروزه برای جلب و جذب کودکان و نوجوانان و حتی جوانان به مساجد ازباب: «وجوب مقدمه واجب» باید ساخت مهد کودک، فضای سبز، مجتمعهای ورزشی، تفریحی و برنامهریزی از سوی متولیان مساجد پیشبینی شود. با توجه به فراگیربودن امور فوق در زندگی روزمره کودکان و جوانان باید مساجد را توسعه داد و متحول کرد.
منابع
- ↑ متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۶، ص ۲۸۹.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ شریف قرشی، زندگانی حسن بن علی علیه السلام، ج۱، ص ۶۸.
- ↑ عبدالباقی، اللولو و المرجان، ج۱، ص۱۰۹.
- ↑ كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۴۸، باب حق الاولاد، حدیث۴.
- ↑ بلاغی پیامبر رحمت، ص۲۳.
- ↑ طباطبائی بروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج۶، ص ۴۵۹.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثیه، چاپ: اول، بى تا، ص۵۱.
- ↑ داغ،محمد و دیگران، تاریخ تعلیم وتربیت دراسلام، ترجمه: علىاصغر کوشافر، تبریز، دانشگاه تبریز، ۱۳۶۹ش، ص۱۲۳.
- ↑ عاملی، زینالدین بن علی، روض الجنان في شرح ارشاد الأذهان، قم، مؤسسة آل البيت لإحياء التراث، ص۲۳۶.
- ↑ مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، ص۹۴