وکیل‌ نبودن پیامبر(ص) بر مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
در برخی آیات به رسول خدا(ص) اعلام می‌شود از شرک مشرکان و اینکه می‌بیند زحماتش برای هدایت آنان به جایی نمی‌رسد اندوهناک نشود؛ چون هدایت و ضلالت آنها به مشیت خداوند بستگی دارد و آنها اگر تو را به‌تنگ آورده‌اند خدا را نمی‌توانند به‌تنگ آورند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۱.</ref>
در برخی آیات به رسول خدا(ص) اعلام می‌شود از شرک مشرکان و اینکه می‌بیند زحماتش برای هدایت آنان به جایی نمی‌رسد اندوهناک نشود؛ چون هدایت و ضلالت آنها به مشیت خداوند بستگی دارد و آنها اگر تو را به‌تنگ آورده‌اند خدا را نمی‌توانند به‌تنگ آورند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۴۳۱.</ref>


پیامبر(ص) وظیفه ندارد که مردم را به پذیرش حق مجبور کند، زیرا اجبار در پذیرش ایمان معنی ندارد. اگر مردم اسلام را نپذیرفتند، پیامبر(ص) نمی‌تواند آنها را از مجازات الهی حفظ کند، بلکه وظیفه او دعوت و تبلیغ است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۰۰.</ref> وظیفه پیامبر(ص) یادآوری، روشنگری، ابلاغ پیام‌های الهی و نشان‌دادن راه راست است و این مردم‌اند که خود باید تصمیم بگیرند و راه راست را انتخاب کنند. پیامبر(ص) از جانب خدا بر مردم مسلّط نشده تا با زور ایمان را بر آنان تحمیل کند. مأموریت پیامبران الهی(ع) تبیین عقیده است، نه تحمیل عقیده.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه عقاید اسلامی، ج۱، ص۱۴۴.</ref>
پیامبر(ص) وظیفه ندارد که مردم را به پذیرش حق مجبور کند، زیرا اجبار در پذیرش ایمان معنی ندارد. اگر مردم اسلام را نپذیرفتند، پیامبر(ص) نمی‌تواند آنها را از مجازات الهی حفظ کند، بلکه وظیفه او دعوت و تبلیغ است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۴۰۰.</ref> وظیفه پیامبر(ص) یادآوری، روشنگری، ابلاغ پیام‌های الهی و نشان‌دادن راه راست است و این مردم‌اند که خود باید تصمیم بگیرند و راه راست را انتخاب کنند. پیامبر(ص) از جانب خدا بر مردم مسلّط نشده تا با زور ایمان را بر آنان تحمیل کند. مأموریت پیامبران الهی(ع) تبیین عقیده است، نه تحمیل عقیده.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه عقاید اسلامی، ج۱، ص۱۴۴.</ref> سیره پیامبر هم نشان می‌دهد که او هیچگاه پیروان هیچ دینی را به پذیرفتن اسلام وادار ننموده است.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۲۳.</ref>


برخی مفسران اعتقاد دارند آیاتی که وکالت و جباریّت و تسلط پیامبر(ص) بر مردم را نفی می‌کند با آیات قتال نسخ شده است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص: ۳۲۵؛ و نیز: میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص: ۳۸۴. و نیز: ملا فتح‌الله کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۳، ص: ۴۰۸.</ref>
برخی مفسران اعتقاد دارند آیاتی که وکالت و جباریّت و تسلط پیامبر(ص) بر مردم را نفی می‌کند با آیات قتال نسخ شده است.<ref>ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص: ۳۲۵؛ و نیز: میبدی، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج۳، ص: ۳۸۴. و نیز: ملا فتح‌الله کاشانی، منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ج۳، ص: ۴۰۸.</ref>
خط ۳۰: خط ۳۰:


== عدم تسلط پیامبر(ص) بر مردم ==
== عدم تسلط پیامبر(ص) بر مردم ==
{{جعبه نقل‌قول|'''علامه شعرانی:''' اجبار، هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
| اندازه قلم = کوچک
}}
آیات زیادی در قرآن این موضوع را تفهیم و تصریح می‌کند که پیامبر(ص) تسلطی بر آزادی، اختیار، اعمال و انتخاب مردم ندارد؛ از جمله در آیهٔ{{قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ|ترجمه=و تو به زور وادارنده آنان نیستی.|سوره=ق|آیه=۴۵}}
آیات زیادی در قرآن این موضوع را تفهیم و تصریح می‌کند که پیامبر(ص) تسلطی بر آزادی، اختیار، اعمال و انتخاب مردم ندارد؛ از جمله در آیهٔ{{قرآن|وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ|ترجمه=و تو به زور وادارنده آنان نیستی.|سوره=ق|آیه=۴۵}}


خط ۳۶: خط ۳۹:
[[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانی]]، مفسر معاصر، در شرح مضمون آزادی و اختیار انسان گفته است که خداوند انسان را مختار آفرید تا انسان خود اختیار نیک یا بد را داشته باشد. اما گاهی انسانِ ستمگری خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد که در راستای مصالحشان اجبار می‌شوند. اما، هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیم‌تر است و اگر تمام نعمت‌های جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
[[علامه شعرانی|میرزا ابوالحسن شعرانی]]، مفسر معاصر، در شرح مضمون آزادی و اختیار انسان گفته است که خداوند انسان را مختار آفرید تا انسان خود اختیار نیک یا بد را داشته باشد. اما گاهی انسانِ ستمگری خود را مصلح و دلسوز مردم می‌داند و بهانه می‌آورد که در راستای مصالحشان اجبار می‌شوند. اما، هیچ مصلحتی بالاتر از دین خدا نیست و خدا آنها را مجبور نکرد. مصلحت هرچند هم عظیم باشد، اختیار داشتن مردم از آن عظیم‌تر است و اگر تمام نعمت‌های جهان را برای انسان فراهم آورند و او را در زندان کنند، چون برخلاف طبع اوست، بر او دشوار است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>


{{جعبه نقل‌قول|علامه شعرانی: اجبار، هرچند بر امر نیک باشد، اختیار از آن بهتر است.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۱۳۵۰، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>}}


از جمله کلماتی در قرآن که معنای تسلط می‌دهد واژهٔ مُصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در معنای این واژه گفته‌اند که مصیطر مسلّط بر غیر است به قهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفته‌اند پیامبر(ص) فقط باید به مردم تذکر دهد، که وظیفهٔ او تنها تذکر دادن است، و پس از اِعراض و کفر آنها باید منتظر عذاب آنها بماند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص)، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>
از جمله کلماتی در قرآن که معنای تسلط می‌دهد واژهٔ مُصیطر است که از پیامبر نفی شده است.<ref>سوره غاشیه آیه ۲۲.</ref> در معنای این واژه گفته‌اند که مصیطر مسلّط بر غیر است به قهر و غلبه.<ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه بیستونی، محمد، ج۲۷، ص۳۷.</ref>مفسران گفته‌اند پیامبر(ص) فقط باید به مردم تذکر دهد، که وظیفهٔ او تنها تذکر دادن است، و پس از اِعراض و کفر آنها باید منتظر عذاب آنها بماند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۶۰.</ref>رسول خدا(ص)، حاکم و مصیطر بر مردم نیست.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۹۲.</ref>


== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
== عدم تعلق مشیت الهی بر ایمان مردم به صورت اجباری ==
در قرآن این مفهوم بارها تبیین شده است که اگر خداوند می‌خواست و اراده می‌کرد همهٔ انسان‌ها ایمان می‌آوردند؛<ref>سوره یونس آیه ۹۹. سوره انعام آیه ۳۵ ۱۴۹. سوره هود آیه ۱۱۸. سوره شعراء آیه ۳ و ۴.</ref> از جمله در آیهٔ {{قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَیٰ|ترجمه=و اگر خدا می‌خواست قطعاً آنان را بر هدایت گِرد می‌آورد.|سوره=انعام|آیه=۳۵}} در تفسیر این آیه گفته‌اند که خدا کسی را مجبور نمی‌کند به او ایمان بیاورد، بلکه پس از اقامه شواهد و دلایل، وی را مخیّر می‌گذارد. اگر خدا با ارادهٔ «کُنْ فَیَکُون» از بندگانش می‌خواست که ایمان بیاورند، حتّی یک تن از آنها کافر باقی نمی‌ماند؛ اما حکمت او چنین اقتضا کرد که در امور مردم به‌عنوان دستوردهنده و نصیحت‌کننده دخالت کند و نه به‌عنوان آفریننده و غلبه‌کننده.<ref>مغنیه، محمدجواد، ترجمه تفسیر کاشف، ج۳، ص: ۲۸۶.</ref>
در قرآن این مفهوم بارها تبیین شده است که اگر خداوند می‌خواست و اراده می‌کرد همهٔ انسان‌ها ایمان می‌آوردند؛<ref>سوره یونس آیه ۹۹. سوره انعام آیه ۳۵ ۱۴۹. سوره هود آیه ۱۱۸. سوره شعراء آیه ۳ و ۴.</ref> از جمله در آیهٔ {{قرآن|وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَیٰ|ترجمه=و اگر خدا می‌خواست قطعاً آنان را بر هدایت گِرد می‌آورد.|سوره=انعام|آیه=۳۵}} در تفسیر این آیه گفته‌اند که خدا کسی را مجبور نمی‌کند به او ایمان بیاورد، بلکه پس از اقامه شواهد و دلایل، وی را مخیّر می‌گذارد. اگر خدا با ارادهٔ «کُنْ فَیَکُون» از بندگانش می‌خواست که ایمان بیاورند، حتی یک تن از آنها کافر باقی نمی‌ماند؛ اما حکمت او چنین اقتضا کرد که در امور مردم به‌عنوان دستوردهنده و نصیحت‌کننده دخالت کند و نه به‌عنوان آفریننده و غلبه‌کننده.<ref>مغنیه، محمدجواد، ترجمه تفسیر کاشف، ج۳، ص: ۲۸۶.</ref>


خداوند می‌تواند همه را هدایت کند؛ ولی حکمت او اقتضا می‌کند که انسان آزاد باشد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۲، ص ۴۴۷.</ref> خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده است و آنان را از قهر و اجبار دیگران نهی کرده است. او جبّاران را مذمت می‌کند، کسانی چون فرعون و نمرود که ارادهٔ خود را بر بندگان خدا به قهر و اجبار تحمیل می‌کنند.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۴۸۴، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>
خداوند می‌تواند همه را هدایت کند؛ ولی حکمت او اقتضا می‌کند که انسان آزاد باشد.<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج۲، ص ۴۴۷.</ref> خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده است و آنان را از قهر و اجبار دیگران نهی کرده است. او جبّاران را مذمت می‌کند، کسانی چون فرعون و نمرود که ارادهٔ خود را بر بندگان خدا به قهر و اجبار تحمیل می‌کنند.<ref>شعرانی، ابوالحسن‏، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ج۳، ص: ۴۸۴، محقق: غیاثی کرمانی، محمدرضا</ref>


از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت آزاد است. خداوند در آیهٔ سوم سورهٔ انسان، پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفی می‌کند، می‌فرماید: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس.<ref>منصور میراحمدی، مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن، مجلهٔ علوم سیاسی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰.</ref>از ویژگی‌های انسان، که در مبانی کرامت بسیار مهم و نقش آفرین است، اراده و اختیار اوست. انسان در پیمودن راه هدایت و انجام تکالیف الهیْ خود تصمیم می‌گیرد. انسان به‌گونه‌ای آفریده شده که با گرایش‌های دوگانهٔ خیر و شر به دنیا بیاید و با تمایلات گوناگون و فرصت انتخاب آزمایش شود. <ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21214/سرویس_های_اطلاع_رسانی/جامعه/انسان_و_آزادی_در_قرآن انسان و آزادی در قرآن، ایازی] پرتال امام خمینی</ref>
از نظر قرآن انسان موجودی است که در انتخاب راه پس از هدایت آزاد است. خداوند در آیهٔ سوم سورهٔ انسان، پس از آن که انسان را شنوا و بینا معرفی می‌کند، می‌فرماید: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس.<ref>منصور میراحمدی، مفهوم آزادی از دیدگاه قرآن، مجلهٔ علوم سیاسی، شماره ۱۵، ۱۳۹۰.</ref>از ویژگی‌های انسان، که در مبانی کرامت بسیار مهم و نقش آفرین است، اراده و اختیار اوست. انسان در پیمودن راه هدایت و انجام تکالیف الهیْ خود تصمیم می‌گیرد. انسان به‌گونه‌ای آفریده شده که با گرایش‌های دوگانهٔ خیر و شر به دنیا بیاید و با تمایلات گوناگون و فرصت انتخاب آزمایش شود.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/n21214/سرویس_های_اطلاع_رسانی/جامعه/انسان_و_آزادی_در_قرآن انسان و آزادی در قرآن، ایازی] پرتال امام خمینی</ref>


مفسران ذیل آیات ۳۵ و ۳۸ سوره بقره گفته اند خداوند حضرت آدم و همسرش را بهشت آزاد گذاشت تا بتوانند با اختیار خود راه زندگی را انتخاب کنند و با اختیار خود به شجره ممنوعه نزدیک شوند یا دوری گزینند. و حتی پس از هبوط آن دو از بهشت و آغاز زندگی جدید آن ها را در انتخاب هرگونه خوب و بد آزاد گذاشت.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۶و ۴۷.</ref>
{{جعبه گفتاورد|<small>'''محمدتقی شریعتی:'''</small> تنها خداست که با اراده و مشیت خود می‌تواند همه مردم را خداشناس و دین‌دار کند ولی او این کار را نکرد و افراد را پس از فرستادن پیغمبران و اتمام حجت، به اختیار و انتخاب خودشان واگذاشته است؛ که به دلخواه خود راه مستقیم را در پیش گیرند یا راه شیاطین را برگزینند.<ref>شریعتی، محمدتقی، تفسیر نوین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴، ص۱۶۵.</ref>
| اندازه قلم = کوچک
}}
 
مفسران ذیل آیات ۳۵ و ۳۸ سوره بقره گفته‌اند خداوند حضرت آدم و همسرش را در بهشت آزاد گذاشت تا بتوانند با اختیار خود راه زندگی را انتخاب کنند و با اختیار خود به شجره ممنوعه نزدیک شوند یا دوری گزینند. و حتی پس از هبوط آن دو از بهشت و آغاز زندگی جدید آن‌ها را در انتخاب هرگونه خوب و بد آزاد گذاشت.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۶و ۴۷.</ref>


=== عدم اکراه بر دین ===
=== عدم اکراه بر دین ===
عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ [[سوره بقره]] به‌صراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه، چه در مقام خبر از واقعیّت خارجی و چه در مقام انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین می‌شود.<ref>منتظری، حسینعلی، رسالهٔ حقوق، ص۵۲.</ref> بر اساس این آیه آزادی اعتقاد نخستین حق آدمی است و کسی نمی‌تواند دیگری را با زور و اجبار به پذیرش دین وا دارد. «لااکراه» به صورت نفی مطلق آمده تا شدت تأکید را برساند.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۷.</ref>
عدم اکراه در دین در آیه ۲۶۵ [[سوره بقره]] به‌صراحت آمده است: {{قرآن|لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ|ترجمه=در دین هیچ اجباری نیست.|سوره=بقره|آیه=۲۵۶}} این آیه، چه در مقام خبر از واقعیت خارجی و چه در مقام انشاء نهی از اکراه، شامل امور اعتقادی دین می‌شود.<ref>منتظری، حسینعلی، رسالهٔ حقوق، ص۵۲.</ref> بر اساس این آیه آزادی اعتقاد نخستین حق آدمی است و کسی نمی‌تواند دیگری را با زور و اجبار به پذیرش دین وادارد. «لااکراه» به صورت نفی مطلق آمده تا شدت تأکید را برساند.<ref>کوشا، محمدعلی، از دولت قرآن، قم، صحیفه خرد، ۱۳۸۹، ص۴۷.</ref> علامه طباطبایی عدم اجبار بر پذیرش دین را خود یکی احکام دینی می‌داند که در همه شرایع حتی قدیمی‌ترین آنها که شریعت نوح است تشریع شده است.<ref>آرمین، محسن، جریان‌های تفسیری معاصر و مسئله آزادی، نی، تهران، ۱۳۹۶، ص۲۶۳.</ref>


آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام، اجبار و اکراه در پذیرش دین است. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که کدامشان نیکوکارتر است. طبق این موضوع اجبار در دین خلاف نص صریح قرآن است.<ref>سوره ملک آیه ۲ ملک. سوره کهف آیه ۷.</ref>
آیات زیادی به این مضمون وجود دارد که گویای عدم الزام، اجبار و اکراه در پذیرش دین است. قرآن هدف از خلقت مخلوقات را این دانسته است که کدامشان نیکوکارتر است. طبق این موضوع اجبار در دین خلاف نص صریح قرآن است.<ref>سوره ملک آیه ۲ ملک. سوره کهف آیه ۷.</ref> عالمان دینی تحمیل هر عقیده‌ای به دیگری را نه ممکن می‌دانند و نه صحیح. در باب تساهل رفتاری بزرگان دینی نقل شده است که [[امام صادق(ع)]] حتی با منکران خداوند و بی‌دینان در مسجدالحرام بحث آزاد داشت و آنان بدون ترس، افکار و اندیشه‌های الحادی خود را مطرح می‌کردند.<ref>منتظری، حسینعلی، رساله حقوق، بی‌جا، سرایی، ۱۳۸۵، ص۵۱.</ref>


ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچ‌گونه جنبهٔ تحمیلی نمی‌تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق، استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروی کند؛ زیرا ایمان اجباری ارزشی ندارد. مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲.</ref>دین فقط راه را نشان می‌دهد، اما الزام به رفتن نمی‌کند و قدرت انتخاب و اختیار ویژهٔ انسان را از او نمی‌گیرد.<ref>مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۷، ص۱۵۰.</ref> به همین دلیل است که در چندین آیهٔ قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است که به خاطر کفر و جهالت کافران ناراحت نباشد.<ref>سوره لقمان آیه ۲۳، سوره نمل آیه ۷۰، سوره آل عمران آیه ۱۷۶، سوره انعام آیه ۳۳، سوره مائده آیه ۴۱.</ref>
ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچ‌گونه جنبهٔ تحمیلی نمی‌تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق، استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروی کند؛ زیرا ایمان اجباری ارزشی ندارد. مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۹۲.</ref>دین فقط راه را نشان می‌دهد، اما الزام به رفتن نمی‌کند و قدرت انتخاب و اختیار ویژهٔ انسان را از او نمی‌گیرد.<ref>مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۷، ص۱۵۰.</ref> به همین دلیل است که در چندین آیهٔ قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است که به خاطر کفر و جهالت کافران ناراحت نباشد.<ref>سوره لقمان آیه ۲۳، سوره نمل آیه ۷۰، سوره آل عمران آیه ۱۷۶، سوره انعام آیه ۳۳، سوره مائده آیه ۴۱.</ref>
نخستین چیزی که اسلام مردم را در آن آزاد قرار داده است، اندیشه و انتخاب دین است. اسلام هرگز مردم را به داشتن دین معین مجبور نمی‌کند، هرچند در کشور اسلامی و تحت حمایت آن باشد. پیروزی‌های پیاپی پیامبر(ص) هرگز او را وانداشت که مردم را به پذیرش اسلام مجبور کند بلکه اسلام را به آنها پیشنهاد می‌کرد. روشن‌ترین گواه این سخن، [[فتح مکه]] است که پس از آن، پیامبر(ص) کسی از آنان را به اسلام مجبور نکرد.<ref>حسینی شیرازی، سید صادق، اسلام و سیاست، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، سلسله، ۱۳۸۶، ص۲۰۳ و ۲۰۴.</ref>
آیت‌الله طالقانی مفسر معاصر قرآن معتقد است هدف‌های صریح آیات جهاد از میان برداشتن اکراه بر عقاید مخالف و فتنه و ظلم و اقامه حق و عدل است، نه اکراه بر پذیرش عقیده و مسئولیت‌های فردی. طالقانی از آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ» آزادی مذهب را در جامعه اسلامی نتیجه می‌گیرد و تصریح می‌کند: پیروان ادیان در حفظ عقیده و معابد و انجام عبادات خود آزادند.<ref>آرمین، محسن، جریان‌های تفسیری معاصر و مسئله آزادی، نی، تهران، ۱۳۹۶، ص۲۳۷ و ۲۳۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۷۱: خط ۸۱:
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی نویسنده =
۱۵٬۲۵۶

ویرایش