|
|
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{در دست ویرایش|کاربر=Shamloo }}
| |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
خط ۵: |
خط ۴: |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| '''سؤال از ماهی کرکره''' '''در جنگ صفین''' روایتی است افسانهآمیز که در هیچ یک از منابع روایی شیعه از جمله بحار الانوار مجلسی نیامده است. این داستان غلوآمیز در منابع اهل حق نقل و تفسیر شده است. برخی روشنفکران سکولار دورهٔ مشروطیت ایران این روایت را به بحارالانوار علامه مجلسی منسوب کرده اند و آن را در کنار برخی روایات دیگر مبنایی برای سنجش ارزش بحارالانوار قرار داده اند و به علامه مجلسی به دلیل ترویج خرافات ضد انتقاد کرده اند. | | '''سؤال از ماهی کرکره''' '''در جنگ صفین''' روایتی است که در هیچ یک از منابع روایی شیعه نیامده است. این داستان در بحارالانوار [[جایگاه علامه مجلسی|علامهٔ مجلسی]] نیز نقل نشده است. این داستان غلوآمیز در منابع [[اهل حق]] نقل و تفسیر شده است. روایتی شبیه به این روایات در [[اعتبار کتاب بحارالانوار|بحارالانوار]] و برخی دیگر از منابع روایی شیعه آمده که مجعول از سوی غُلات خوانده شده است. |
| | |
| | برخی روشنفکران سکولار دورهٔ [[مشروطیت]] ایران این روایت را به بحارالانوار علامهٔ مجلسی منسوب کردهاند و آن را، در کنار برخی روایات دیگر، مبنایی برای سنجش ارزش بحارالانوار قرار دادهاند و به علامهٔ مجلسی به دلیل ترویج خرافات انتقاد کردهاند. |
|
| |
|
| == محتوای داستان == | | == محتوای داستان == |
| آغاز این داستان بر اساس یکی از منابع اهل حق از آنجا آغاز می شود که پیرزنی در شهر یثرب (مدینة النبی) فرزندی پرهیزگار به نام نُصیر دارد. امام علی(ع) نصیر را برای خدمتکاری خود از پیرزن طلب می کند و پیرزن به این شرط که پسرش از مرگ در امان باشد می پذیرد. در سفری به مصر بر لب رود نیل امام علی(ع) و همراهانش راه عبور را گم می کنند. امام از نصیر می خواهد تا او مسیر را از ماهی به نام قرقره سؤال کند. پس از صدا زدن قرقره توسط نصیر هزاران هزار ماهی به نام قرقره از آب سر بر می آورند و پاسخ می گویند. نصیر نزد امام باز می گردد و سؤال می کند که با کدام قرقره کار دارید. امام می گوید که با قرقره فرزند مرمره ای کار دارم که یک چشم است. باز گشت و سؤال نصیر موجب می شود که قرقره مورد نظر پیدا شود و نصیر را سرزنش کند که کسی که از وجود من با چنین خصوصیات و نسبی در چنین دریایی اطلاع دارد برایش بسیار راحت است که گذرگاه را پیدا کند. پس از این گفتگو نصیر نزد امام (ع) بازمی گردد و ادعای خدایی امام (ع) را مطرح می کند. امام (ع) او را از این سخنان منع می کند و نصیر از ادعای خود بازنمی گردد. امام (ع) به سبب این سخنان گردن نصیر را می زند و پس از کشته شدن او عهد خود با مادر نصیر را به یاد می آورد. به سبب همین یادآوری او را دوباره زنده می کند و این حیات بعد از مرگ نصیر را در اعتقاد باطل خود راسخ تر می کند. پس از این از سوی خدا پیامی به امام (ع) می رسد و از او خواسته می شود که مانع نصیر نشود. این موضوع باعث می شود که نصیر و پیروانش (نصیریه) در باب این ادعای شرک آمیز بازخواست نشوند.<ref>جیحونآبادی، نعمتالله، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، مصحح محمد مکری، تهران: کتابخانهٔ طهوری، ۱۳۶۱، ص ۲۳۶-۲۳۹.</ref>
| | این داستان، براساس یکی از منابع اهل حق{{یادداشت|«اهل حق [یارسان] گروه مذهبی ایرانی با گرایشهای عرفانی، با آداب و متون مذهبی خاص خود و دارای بعضی اعتقادات که در مواردی با برداشتهای رسمی و متشرعانه اسلامی مطابقت ندارد. این آیین که میان طوایف کرد، لر و ترک زبان پیروان بسیار دارد در بستری اسلامی رشد کرده است و در عین حال، بهسبب غلو در حق حضرت علی(ع) با سایر فرق غالی شیعه قرابت دارد. با این همه، بعضی از مبادی آن را میتوان در اعتقادات و سنتهای فکری و فرهنگ عامهٔ مردمان ساکن غرب ایران جستوجو کرد و رگههایی از معتقدات ایران پیش از اسلام را نیز دریافت». جلالیمقدم، مسعود و داریوش صفوت، «اهل حق»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰، ج ۱۰، ص ۴۶۷.}}، از آنجا آغاز میشود که پیرزنی در شهر یثرب ([[مدینة النبی]]) فرزندی پرهیزگار به نام نُصیر دارد. [[امام علی(ع)]] نصیر را برای خدمتکاری خود از پیرزن طلب میکند و پیرزن به این شرط که پسرش از مرگ در امان باشد میپذیرد. در سفری به مصر، بر لب رود نیل، امام علی(ع) و همراهانش راه عبور را گم میکنند. امام(ع) از نصیر میخواهد تا او مسیر را از ماهی به نام قرقره سؤال کند. |
| | |
| | پس از صدا زدن قرقره توسط نصیر هزارانهزار ماهی به نام قرقره از آب سر بر میآورند. نصیر نزد امام(ع) باز میگردد و سؤال میکند که با کدام قرقره کار دارید. امام(ع) میگوید با قرقره فرزند مرمرهای کار دارم که یک چشم است. بازگشت و سؤال دوبارهٔ نصیر موجب میشود که قرقره مورد نظر پیدا شود و نصیر را سرزنش کند که کسی که از وجود من با چنین خصوصیات و نسبی در چنین دریایی اطلاع دارد برایش بسیار راحت است که گذرگاه را پیدا کند. |
| | |
| | پس از این گفتوگو، نصیر نزد امام(ع) باز میگردد و ادعای خدایی امام علی(ع) را مطرح میکند. امام(ع) او را از این سخنان منع میکند و نصیر از ادعای خود دست نمیکشد. امام(ع) بهسبب این سخنان گردن نصیر را میزند. پس از کشتهشدن او، امام(ع) عهد خود با مادر نصیر را بهیاد میآورد. بهسبب همین یادآوری، نصیر را دوبارهٔ زنده میکند. این حیات بعد از مرگْ نصیر را در اعتقاد باطل خود راسختر میکند. پس از این، از سوی خدا پیامی به امام(ع) میرسد و از او خواسته میشود که مانع نصیر نشود. این موضوع باعث میشود که نصیر و پیروانش (نصیریه) دربارهٔ این ادعای شرکآمیز از سوی خدا بازخواست نشوند.<ref>جیحونآبادی، نعمتالله، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، مصحح محمد مکری، تهران: کتابخانهٔ طهوری، ۱۳۶۱، ص ۲۳۶-۲۳۹.</ref> |
|
| |
|
| در برخی دیگر از نقل های این داستان، زمان رخداد این حادثه در جریان جنگ صفین برشمرده شده است. در این نقل ها امام علی (ع) در پی راهی برای عبور از فرات است و از شخصی به نام نصیر بن هلال می خواهد که از ماهی به نام کرکره سؤال می کند.<ref>کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۸.</ref> | | در برخی دیگر از نقلهای این داستان، زمان رخداد این حادثه در جریان جنگ صفین برشمرده شده است. در این نقلها، امام علی(ع) در پی راهی برای عبور از فرات است و از شخصی به نام نصیر بن هلال میخواهد که از ماهی به نام کرکره دربارهٔ گذرگاه سؤال کند.<ref>کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۸.</ref> |
|
| |
|
| == منبع داستان == | | == منبع داستان == |
| | | |
| این داستان در دو دسته از منابع با تفاوتهایی در جزئیات آمده است: اول، در منابع اهل حق و فرقهٔ یارسان؛ دوم، در منابعی که با رویکردی روشنفکرانه در صدد نقد و حمله به اسلام و تشیع بودهاند. | | این داستان در دو دسته از منابع با تفاوتهایی در جزئیات آمده است: اول، در منابع اهل حق و [[یارسان|فرقهٔ یارسان]]؛ دوم، در منابعی که با رویکردی روشنفکرانه در صدد نقد و حمله به [[اسلام]] و [[تشیع]] بودهاند. |
| | |
| از دستهٔ اول میتوان به کتاب حق الحقایق، یا شاهنامهٔ حقیقت، سرودهٔ حاج نعمتالله جیحونآبادی (۱۲۸۸-۱۳۳۸ق)، متخلص به مُجرم از بزرگان و اندیشمندان اهل حق در ایران، اشاره کرد. این کتاب منظومهای تعلیمی مشتمل بر حدود یازده هزار بیت در قالب مثنوی است که در یک مقدمه و چهار دفتر به نامهای فردوس، رضوان، خلد و جنان و یک مؤخره با عنوان نعیم تنظیم شده است. جیحونآبادی در این اثر خلاصهای از باورها، آیینها و مناسک اهل حق را آورده است. این کتاب گنجینهای سرشار از اطلاعات گوناگون و مفصلترین تاریخ منظوم و مکتوب اهل حق شمرده میشود.<ref>لکزایی، مهدی، «جیحونآبادی»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۹، ص</ref> این داستان در این کتاب تحت عنوان «حکایت نُصیر که پسر پیرزنی بود و پیرزن او را به مرتضی علی بخشید» آمده است. جیحونآبادی، پس از نقل این داستان، نصیر را اولین کسی میشمارد که حقیقت را آشکار کرده است. حقیقتی ازلی و ابدی که در هر دوری صورتی دیگرگون به خود میگیرد و آن الوهیّت علی (ع) است.<ref>جیحونآبادی، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، ص ۲۳۶.</ref>
| |
| | |
| از دستهٔ دوم می توان به کتاب سه مکتوب میرزا آقا خان کرمانی (۱۲۷۰-۱۳۱۴ق)، روشنفکر سکولار دورهٔ مشروطه، یاد کرد. در سابقهٔ خانوادگی میرزا آقاخان کرمانی گرایش به تصوف و اهل حق دیده می شود. پدر میرزا آقاخان، آقا عبدالرحیم مشیزی، به صوفیهٔ اهل حق گرایش داشت و جد مادری او از فقیهانی بود که به تصوف گرایش یافت و مرید مشتاق علیشاه، از صوفیان نعمت اللهی، شد. همچنین، جدهٔ پدری او دختر یکی از بزرگان زردشتی بود که بعداً مسلمان شده بود.<ref>آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.</ref> این سابقهٔ خانوادگی به علاوهٔ زندگی پرفراز و نشیب عقیدتی خود میرزا آقا خان<ref>برای اطلاع از عقاید شخصی او ن.ک: آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۴۵-۱۴۸.</ref>، از گرایش به مذهب ازلی تا دشمنی با مذهب و دین و گرایش رادیکال به آرمان های ملی موجب شد تا میرزا آقا خان در آثار مکتوب خود رویکردی منفی و رادیکال نسبت به دین و مذهب اتخاذ کند و علت عموم عقب ماندگی های تمدنی و فرهنگی ایران را ناشی از زوال فرهنگ و تمدن باستانی ایران به سبب حمله اعراب و ورود اسلام به ایران بر می شمرد. در همین زمینه میرزا آقا خان رویکردی کاملاً منفی به میراث اسلامی و شیعی در تاریخ ایران دارد.<ref>کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۷۷-۱۷۸.</ref> میرزا آقا خان در رساله سه مکتوب خود ضمن انتقاد از رویکرد علمای شیعه در زوال تمدنی ایران از طریق انتشار خرافات بحارالانوار علامه مجلسی را یکی از مصادر این خرافات بر می شمرد و برای اثبات ادعای خود مطالبی را نقل می کند و مدعی می شود که این مطالب منسوب به بحار الانوار هستند. از جملهٔ این مطالب داستان ماهی کرکره است که میرزا آقا خان به طور مفصل آن را نقل کرده است.<ref>کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۷-۱۹۵.</ref>
| |
| | |
| دربارهٔ منبع این داستان ابوالقاسم پاینده (۱۲۹۲-۱۳۶۳)، نویسنده و پژوهشگر، بدون ارائهٔ سند و جزئیات بیشتر منشأ این داستان را از روایات هندی بر می شمرد و آن را از جعلیات غلات شیعه می داند.<ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول)، تهران: دنیای دانش، ۱۳۸۲، ص ۹۰.</ref>
| |
| | |
| == ارتباط این داستان با بحارالانوار ==
| |
| این داستان با این صورت و جزئیات در منابع روایی شیعه، از جمله بحار الانوار علامه مجلسی، نیامده است. همچنین، در منابع رجالی صحابی به نام نصیر برای امام علی (ع) ثبت نشده است. در منابع تاریخی هم در جریان جنگ صفین به چنین رخدادی اشاره نشده است.
| |
|
| |
|
| در منابع روایی شیعه، از جمله در بحار الانوار، روایتی در باب معجزات ائمه(ع) نقل شده که بر اساس آن امام علی(ع) در جریان جنگ صفین قنبر غلام خود را می فرستد تا از جمجمهٔ جُلَندی بن کِرکِر، فردی که سه هزار سال قبل از دنیا رفته بود، مسیر را بپرسد و جمجمه در جواب می گوید که علی(ع) بهتر از من راه عبور را می داند.
| | از دستهٔ اول، میتوان به کتاب حق الحقایق، یا شاهنامهٔ حقیقت، سرودهٔ حاج نعمتالله جیحونآبادی (۱۲۸۸-۱۳۳۸ق)، از بزرگان و مؤلفان اهل حق در ایران، اشاره کرد.<ref>دربارهٔ او و کتابش ن.ک: لکزایی، مهدی، «جیحونآبادی»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱۹، ذیل واژه.</ref> این داستان در این کتاب تحت عنوان «حکایت نُصیر که پسر پیرزنی بود و پیرزن او را به مرتضی علی بخشید» آمده است. جیحونآبادی، پس از نقل این داستان، نصیر را اولین کسی میشمارد که حقیقت را آشکار کرده است. حقیقتی ازلی و ابدی که در هر دوری صورتی دیگرگون به خود میگیرد و آن الوهیّت علی(ع) است.<ref>جیحونآبادی، حق الحقایق یا شاهنامهٔ حقیقت، ص ۲۳۶.</ref> |
|
| |
|
| قدیمی ترین منبعی که این روایت در آن نقل شده است کتاب مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب مازندرانی (متوفای ۵۸۸ق) است. ابن شهرآشوب در ابتدای نقل خود این روایت را به غلات منسوب می کند. در برخی دیگر از منابعی هم که بعداً این روایت را نقل کرده اند به اینکه این روایت منسوب به غلات است اشاره شده است.<ref>'''برای نمونه ن.ک: البحرانی، السید هاشم، مدینة معاجز الأئمة الاثنی عشر و دلائل الحُجَج علی البشر، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.'''</ref>
| | از دستهٔ دوم، میتوان به رسالهٔ سهمکتوب [[میرزا آقا خان کرمانی|میرزا آقاخان کرمانی]] (۱۲۷۰-۱۳۱۴ق)، روشنفکر سکولار دورهٔ مشروطه، یاد کرد. در سابقهٔ خانوادگی میرزا آقاخان کرمانی گرایش به [[تصوف]] و اهل حق دیده میشود{{یادداشت|پدر میرزا آقاخان، آقا عبدالرحیم مشیزی، به صوفیهٔ اهل حق گرایش داشت و جد مادری او از فقیهانی بود که به تصوف گرایش یافت و مرید مشتاق علیشاه، از صوفیان نعمتاللهی، شد. همچنین، جدهٔ پدری او دختر یکی از بزرگان زردشتی بود که مسلمان شده بود. آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی، تهران: انتشارات پیام، ۱۳۵۷، ص ۱۳-۱۴.}}. میرزا آقاخان، ضمن انتقاد از نقش علمای شیعه در جریان زوال تمدنی ایران از طریق انتشار خرافات، بحارالانوار را یکی از مصادر این خرافات بر میشمرد. او برای اثبات ادعای خود مطالبی را نقل میکند و مدعی میشود که این مطالب منسوب به بحارالانوار هستند. از جملهٔ این مطالب داستان ماهی کرکره است که میرزا آقاخان به طور مفصل آن را نقل کرده است.<ref>کرمانی، میرزا آقاخان، سه مکتوب، بهکوشش و ویرایش بهرام چوبینه، اسن آلمان: انتشارات کتاب نیما، ۲۰۰۰م، ص ۱۸۷-۱۹۵.</ref> |
|
| |
|
| در سایر منابعی که این نقل در آنها آمده و به غلات نسبت داده نشده است روایت به صورت مرفوع از عمار بن یاسر نقل شده است.<ref>برای نمونه ن.ک: ابنشاذان القمی، شاذان بن جبرائیل، الفضائل، قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۳، ص ۱۴۰.</ref>
| | [[ابوالقاسم پاینده]] (۱۲۹۲-۱۳۶۳)، نویسنده و پژوهشگر، بدون ارائهٔ سند و جزئیات بیشتر منشأ این داستان را روایات داستانی هندی بر میشمرد و آنرا از جعلیات [[غلات شیعه]] میداند.<ref>پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول)، تهران: دنیای دانش، ۱۳۸۲، ص ۹۰.</ref> |
|
| |
|
| <ref>علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۳، ص۴۵.</ref> و در روایت دیگری همین پرسش از ماهیای به نام میمونة شده است در آن هم فقط به این مطلب اشاره شده کسی که نام مرا میداند به شریعه هم آگاه است.<ref>علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۱، ص۲۱۱.</ref> در این روایات نامی از نصیر و ماهی کرکرة و نیز خبری از جزئیات دیگر همچون قتل نصیر و اخراج او از اردوگاه نیست. بنابراین فردی به نام نصیر بن هلال وجود خارجی ندارد و در این داستان بین او و محمد بن نصیر نمیری مؤسس فرقه نصیریه که در زمان امام حسن عسکری(ع) میزیسته<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، تصحیح محمدصادق بحرالعلوم، دارالذخائر، نجف، چاپ دوم، ۱۴۱۱ق، ص۲۵۷.</ref> خلط شده است.<ref>[https://al-shia.blog.ir/post/850/دروغ-بستن-میرزا-آقاخان-کرمانی-دین-ستیز-ملی-گرا-بر-کتاب-بحار-الانوار-و-علامه-مجلسی «دروغ بستن میرزا آقاخان کرمانی (دینستیز ملیگرا) بر کتاب بحارالانوار و علامه مجلسی (رض) (حدیث ماهی کرکره)»]، حقانیت شیعه و رد شبهات.</ref>
| | == ارتباط این داستان با منابع روایی شیعه == |
| | این داستان با این صورت و جزئیات در منابع روایی شیعه، از جمله بحارالانوار علامهٔ مجلسی، نیامده است. همچنین، در منابع رجالی صحابی به نام نصیر یا نصیر بن هلال برای امام علی(ع) ثبت نشده است. در منابع تاریخی هم در جریان [[جنگ صفین]] به چنین رخدادی اشاره نشده است. |
|
| |
|
| برفرض پذیرش وجود آن در بحارالانوار، چیزی اثبات نمیشود چرا که بحارالانوار مفصلترین کتاب حدیثی شیعه است نه معتبرترین آنها. [[علامه مجلسی]] هم این ادعا را نداشته است که تمام احادیث بحارالانوار معتبرند.
| | در بحارالانوار و برخی دیگر از منابع روایی شیعه، روایتی در باب معجزات [[ائمه(ع)]] با شباهتهایی به داستان ماهی کرکره نقل شده است.<ref>برای نمونه ن.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت: مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج ۳۳، ص ۴۵-۴۶؛ نیز: مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج ۴۱، ص ۲۱۱.</ref> این روایات در منابع قدیمیتر شیعه نیز نقل شدهاند.<ref>برای نمونه ن.ک: ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، قم: مؤسسهٔ انتشاراتی علامه، ۱۳۷۹ق، ج ۲، ص ۳۳۶-۳۳۷. |
|
| |
|
| {{پایان پاسخ}} | | </ref> در این منابع بر مجعولبودن آنها از سوی غلات شیعه اشاره شده است.<ref>برای نمونه ن.ک: ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، قم: مؤسسهٔ انتشاراتی علامه، ۱۳۷۹ق، ج ۲، ص ۳۳۶؛ نیز: البحرانی، السید هاشم، مدینة معاجز الأئمة الاثنی عشر و دلائل الحُجَج علی البشر، قم، مؤسسة المعارف الإسلامية، ۱۴۱۳ق، ج ۱، ص ۲۵۴-۲۵۵.</ref>{{پایان پاسخ}} |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
خط ۴۶: |
خط ۴۳: |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه =- | | | شناسه =شد |
| | تیترها =شد | | | تیترها =شد |
| | ویرایش =شد | | | ویرایش =شد |
خط ۵۲: |
خط ۴۹: |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه = |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |