automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جز (←تقابل با معاویه) |
|||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==تقابل با معاویه== | ==تقابل با معاویه== | ||
امام علی(ع) در آغازین روز خلافت خود معاویه را از قدرت خلع و او را به مدینه فرا خواند، بدان جهت که نمیخواست چنین جریانی در اسلام و به نام دین اسلام رسمیت داشته باشد؛ چون میدانست معاویه، به دنبال پادشاهی خاندان خود به نام اسلام است. او بعدها فرزندش یزید را به ولیعهدی خود تعیین کرد و باب موروثی کردنِ خلافت را گشود. در حالی که این نگاه، با آموزههای دینی مغایرت دارد. | |||
===پیامدهای ابقای معاویه=== | |||
ابقای معاویه بر امارت شام، به خودی خود میتوانست دارای ابعاد گسترده و پیامدهای پیچیدهای باشد: | |||
از این | * با ابقای معاویه این احتمال وجود داشت که او همچنان از پذیرش خلافت علی(ع) سرباز زند و حاضر نشود که با علی(ع) بیعت کند. ابن ابیالحدید مورخ و متکلم اهل سنت (۶۵۶ق) این احتمال را با قوت مطرح کرده و بر این باور است که تضاد معاویه با علی(ع)، از نوع تضاد سیاهی با سپیدی، و جداییِ «سلب از ایجاب» بوده است که هیچگاه اجتماعشان نشایَد. همچنین این مورخ در تأکید بر این تضاد و جدایی، به پیشینه روابط علی(ع) و معاویه اشاره میکند و با استناد به کشته شدن برادر، دایی و نیای معاویه (هر سه) به دست علی(ع) به تأکید بر احتمال فوقالذکر میپردازد.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء التراث العربیه، ۱۳۷۸ق، ج۱۰، ص۲۳۲–۲۳۳.</ref> | ||
این تحلیل از ابن ابیالحدید در رابطه با عزل معاویه کاملاً صحیح است. با وجود این، معلوم است که اگر امام علی(ع)، معاویه را به شکل دائمی به امارت میگماشت و نسبت به عملکرد او هیچ مخالفتی نمیورزید، و چونان دو خلیفه پیشین نسبت به او تساهل و مدارا میکرد، بی تردید معاویه نیز حاضر بود که با علی(ع) بیعت کند. اما موضع «اختلاف» در همینجا بود، و علی(ع) هیچگاه اجازه نمیداد که معاویه را این چنین بر کار بگمارد.<ref>اظهارات امام علی(ع) در یکی از نامههای خود، گواه بر این امر است. ر.ک: نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۸۱.</ref> | |||
* بُعد دوم قضیه این بود که یکی از خواستهای قیام کنندگان بر ضد عثمان، برکناری معاویه از امارت شام بود. ایشان بر این باور بودند که معاویه آشکارا ستم میکند و با احکام دین مخالفت میورزد. همچنین مروان بن حکم در نامه به معاویه، از جمله اعتراضهای قیام کنندگان بر عثمان را «اطعامِ» شام به معاویه برشمرد.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء التراث العربیه، ۱۳۷۸ق، ج۱۰، ص۲۳۴ و ۲۴۷.</ref> از این رو مجالی برای ابقای امارت معاویه نبود. همچنین علی(ع) هرگز معاویه را شایسته امارت نمیدید و اساساً معاویه در نگاه امام علی(ع) فاسق بود، و اساسیترین مبنای حکومتیِ علی(ع) این بود که فاسقان را به کار نگمارد.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء التراث العربیه، ۱۳۷۸ق، ج۱۰، ص۲۳۴ و ۲۴۷.</ref> | |||
* معاویه در زمان دو خلیفه پیش از علی(ع)، کم و بیش به گونهای خود مختار حکومت میکرد. حتی در زمان عثمان، با آن که خلیفه، خود یک اموی بود، در همان زمان نیز این معاویه بود که رهبر امویان به شمار میآمد.<ref>عمر فرّوخ، تاریخ صدر الاسلام و الدولة الامویه، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هفتم، ۱۹۸۶م، ص۱۱۳.</ref> اینک با گذشت زمانی دراز از امارت معاویه بر شام از سال ۱۸ تا ۳۶ق او در اندیشه توسعه قلمرو خود بود و لذا در یکی از آخرین نامههایش به علی(ع) (پیش از جنگ صفین) خواستار آن شد که به جُز شام، امارت مصر نیز از آنِ او باشد.<ref>ابن عساکر، تاریخ دمشق الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق، ج۶۲، ص۹۱.</ref> بی گمان، این گونه فرمانروایی معاویه، در نهایت به «تجزیه» حاکمیت و قلمرو اسلام میانجامید.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار احیاء التراث العربیه، ۱۳۷۸ق، ج۱۰، ص۲۳۲.</ref> | |||
همچنین این نگرانی وجود داشت که معاویه پس از استقرار کامل در امارت شام و نیز مصر به همان مناطق بسنده نکند، و هر از چند گاهی نسبت به اراضی دیگر دست اندازی نماید. حتی نسبت به اصل «خلافت» مدعی شود؛ بنابراین، علی(ع) به دلایل مزبور نتوانست با معاویه کنار بیاید.<ref>قسمت دوم این نوشتار (عدم مدارای علی(ع) با معاویه) برگرفته ازمقاله آقای حامد منتظری مقدم است. فصلنامه معرفت، ش۵۲.</ref> | |||
همچنین این نگرانی وجود داشت که معاویه پس از استقرار کامل در امارت شام و نیز مصر به همان مناطق بسنده نکند، و هر از چند گاهی نسبت به اراضی دیگر دست اندازی | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |