تفاوت نحوه برخورد امام علی(ع) با خلفا و معاویه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۳۲: خط ۳۲:
ظهور پیامبران دروغین مانند «مُسَیلمه»، «طُلَیحه»، «سجاح» پس از وفات پیامبر و هر جذب پیرو و طرفدار که باعث انحراف جامعه شده بود، از عوامل همکاری امام با خلیفه بود. ایشان قصد حمله به مدینه را داشتند که توسط مسلمانان شکست خوردند.
ظهور پیامبران دروغین مانند «مُسَیلمه»، «طُلَیحه»، «سجاح» پس از وفات پیامبر و هر جذب پیرو و طرفدار که باعث انحراف جامعه شده بود، از عوامل همکاری امام با خلیفه بود. ایشان قصد حمله به مدینه را داشتند که توسط مسلمانان شکست خوردند.


۴. اسلام در معرض حمله روم وایران
===خطر حمله کشورهای همسایه===
دو امپراطوری بزرگ روم و ایران خبر ظهور پیامبر(ص) را تهدید قدرت خود دانسته و دست به تحرکاتی زدند. رومیان چندین بار زمان حیات پیامبر(ص) قصد حمله داشتند و جنگ تبوک به همین سبب رخ داد. بنابراین خطر حمله احتمالی رومیان نیز مایه نگرانی دیگری برای جبهه مسلمانان بود، زیرا تا آن زمان مسلمانان سه بار، با رومیان رو در رو درگیر شده بودند و رومیان، مسلمانان را برای خود خطری جدی تلقی می‌کردند و در پی فرصتی بودند که به مسلمانان حمله کنند.


دوامپراطوری بزرگ روم ایران خبر ظهور پیامبر(ص) را تهدید قدرت خود دانسته و دست به تحرکاتی زدند؛ رومیان چندین بار زمان حیات پیامبر(ص) قصد حمله داشتند وجنگ تبوک به همین سبب رخ داد؛ بنابراین خطر حمله احتمالی رومیان نیز مایه نگرانی دیگری برای جبهه مسلمین بود، زیرا تا آن زمان مسلمانان سه بار، با رومیان رو در رو درگیر شده بودند و رومیان، مسلمانان را برای خود خطری جدی تلقّی می‌کردند و در پی فرصتی بودند که به مرکز اسلام حمله کنند.
امپراطوری ایران نیز با وجود مشکلات داخلی قصد داشت به هر نحو ممکن با جریان اسلام مقابله نماید. خبر رحلت پیامبر(ص) به آنان بیشتر جرات می‌داد. از اینرو امیرمومنان(ع) ملاحظه این شرایط را مد نظر داشت، لذا از آغاز جنگ داخلی و اختلاف به شدت دوری نمود.


امپراطوری ایران نیز با وجود مشکلات داخلی قصد داشت به هر نحوی ممکن با جریان اسلام مقابله نماید؛ خبر رحلت پیامبر(ص) آنان را بیشتر متجری می‌نمود؛ از اینروی امیر مومنان(ع) ملاحظه این شرایط را مد نظر داشت، لذا از آغاز جنگ داخلی واختلاف به شدت دوری نمود.
===حفظ خاندان رسول خدا(ص)===
حفظ عترت پیامبر(ص)، که وارثان اصلی حضرت، حامیان دین، همتای قرآن، و مفسران شریعت بودند و اسلام ناب و اصیل را پس از رسول الله(ص)، به مردم نشان می‌دادند، نابودی آنان ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بود. امیرمؤمنان می‌فرماید: «... پس اندیشه کردم، دیدم در آن هنگام به غیر از اهل بیتِ خود یاوری ندارم، راضی نشدم که آنها کشته شوند.»<ref>سید رضی، نهج‌البلاغه، خطبه ۲۶.</ref>


۵. حفظ خاندان رسول الله
این عوامل، دلایل سکوت حضرت علی(ع) در دوران خلفا شمرده شده اند. او تلخی حوادث و وقایع روزگار را به جان خرید و به نفع مصلحت دین دست به تقابل نزد. سکوت ایشان نه تنها بیعت و موافقت با خلافت ابوبکر، عمر و عثمان، بلکه نشانه شناخت درست شرایط زمانی و در نظر گرفتن مصلحت اسلام بوده است.


حفظ عترت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، که وارثان اصلی حضرت، حامیان راستین دین، همتای قرآن، و مفسران شریعت بودند و اسلام ناب و اصیل را پس از رسول الله (صلی الله علیه و آله)، به مردم نشان می‌دادند، نابودی آنان ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بود. امیر مؤمنان می‌فرماید: «... پس اندیشه کردم، دیدم در آن هنگام به غیر از اهل بیتِ خود یاوری ندارم، راضی نشدم که آنها کشته شوند.»<ref>نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه ۲۶.</ref>
==تقابل با معاویه==
 
حال، کاملاً مشخص است که سکوت حضرت امیر(ع) (البته به معنای عدم قیام در مقابل ابوبکر) معلول چه علتهایی است؛ حضرت امیر در طی این ۲۵ سال چشم پر از خار و خاشاک خود را بسته و با گلوی استخوان گیر کرده خود، تلخی حوادث و وقایع روزگار را به جان خرید، امّا به نفع مصلحت دین به اتمام رساند؛ تحمل رنج و درد حضرت امیر(ع) و سکوت ایشان مهمترین عامل در حفظ اسلام در آن دوران بوده است.
 
از این رو، قابل درک است که سکوت ایشان نه تنها بیعت و موافقت با خلافت ابوبکر، عمر و عثمان نبوده، بلکه سکوت ایشان نشانه شناخت درست شرایط زمانی و در نظر گرفتن مصلحت اسلام بوده است.
 
ب) برخورد قاطع با معاویه


امام در آغازین روز خلافت خود معاویه را از قدرت خلع واورا به مدینه فرا خواند بدان جهت که نمی‌خواست چنین جریانی در اسلام وبه نام دین اسلام رسمیت داشته باشد؛ چون می‌دانست معاویه، به دنبال پادشاهی خاندان خود به نام اسلام است؛ چنان‌که بعدها او فرزندش یزید را به ولیعهدی خود تعیین کرد و بدین سان، باب «موروثی کردنِ» خلافت را گشود. در حالی که این نگاه، با آموزه‌های دینی کاملاً مغایرت دارد.
امام در آغازین روز خلافت خود معاویه را از قدرت خلع واورا به مدینه فرا خواند بدان جهت که نمی‌خواست چنین جریانی در اسلام وبه نام دین اسلام رسمیت داشته باشد؛ چون می‌دانست معاویه، به دنبال پادشاهی خاندان خود به نام اسلام است؛ چنان‌که بعدها او فرزندش یزید را به ولیعهدی خود تعیین کرد و بدین سان، باب «موروثی کردنِ» خلافت را گشود. در حالی که این نگاه، با آموزه‌های دینی کاملاً مغایرت دارد.
۷٬۲۳۰

ویرایش