دلبستگی به دنیا: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


دلبستگی به دنیا به معنای علاقه و تعلق به امور مادّی و در اسارت آنها بودن است. کسی که دلبسته دنیا شده، دنیا را بهترین و بالاترین هدف خود قرار داده است.


عوامل دلبستگی به دنیا نداشتن شناخت درست از [[هدف آفرینش انسان]]، [[غفلت]] و [[حرص|حرص به دنیا]] است.
عوامل دلبستگی به دنیا نداشتن شناخت درست از [[هدف آفرینش انسان]]، [[غفلت]] و [[حرص|حرص به دنیا]] است.
خط ۱۴: خط ۱۵:


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
دلبستگی به دنیا به معنای علاقه و تعلق به امور مادّی و در اسارت آنها بودن است.<ref>مطهری، مرتضی؛ سیری در نهج البلاغه، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱، ص۱۶۹.</ref>
واژه دلبستگی در موردی به کار می‌رود که انسان چیزی را بیشتر از همه اشیاء دوست داشته باشد؛ از این رو،  امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛<ref>خداپناهی، محمد کریم، انگیزش و هیجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.</ref> زیرا انرژی روانی انسان، فقط به یک موضوع مورد علاقه می‌تواند متمرکز شود. پس دلبستگی به دنیا به این معنا است که دنیا بهترین و بالاترین هدف انسان قرار بگیرد.
دوست داشتن و علاقه به دنیا، به صورتی که دلبستگی انسان به خدا باشد و انرژی روانی او متمرکز بر یاد خدا باشد، نکوهش نشده است؛ زیرا منافاتی با یاد خدا نداشته، بلکه برای پیشرفت معنوی استفاده از دنیا و ظرفیت‌های آن ضروری است.
{{شعر|مرا به کار جهان هرگز التفات نبود|رخ تو در نظرم چنین خوشش آراست
| شکل بندی خط اول =
| شکل بندی اشعار = آبی
}}
یعنی من که متوجه و جلب و جذب محبت تو بودم، به همه چیز و همه کس بی‌اعتنا شدم؛ ولی وقتی دیدم، موجودات هستی مظاهر اسما و صفات تواند و نشانگر و بیانگر وجود تو، به آنها هم توجه کردم و از این نظر نیز آنان را دوست دارم. مثل مجنون که وقتی به محله لیلی رسید، شروع کرد به بوسیدن دیوارهای محله و سجده بر خاک آنجا، پرسیدند که چرا چنین می‌کنی؟ جواب داد: این خاک و محله، خاک و محله معشوق من است. محبت اینجا مرا بی تاب نکرده بلکه محبت کسی که در این منزلگاه سکونت دارد مرا بی تاب کرده است.
در دیدگاه اسلام وابستگی، دلبستگی و تعلق به مال، افراد یا چیزها مفهومی نیست که به طور مطلق بد و مطرود باشد؛ بلکه در بعضی مواقع، دلبستگی و وابستگی منفی و مضرّ و گاهی نیز مثبت و مفید است.
در دیدگاه اسلام وابستگی، دلبستگی و تعلق به مال، افراد یا چیزها مفهومی نیست که به طور مطلق بد و مطرود باشد؛ بلکه در بعضی مواقع، دلبستگی و وابستگی منفی و مضرّ و گاهی نیز مثبت و مفید است.


=== دنیای نکوهش شده ===
ما در روایات اهل‌بیت(ع) با سه گونه روایت مواجهه هستیم. دسته اول روایاتی که دنیا را به شدت مذمت کرده و از آن بدگویی می‌کنند، مانند روایتی که امام علی(ع) می‌فرماید: «آب دنیا همواره تیره و گل آلود است. منظره‌ای دل فریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه‌ای است نابود شدنی…».<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.</ref>
ما در روایات اهل‌بیت(ع) با سه گونه روایت مواجهه هستیم. دسته اول روایاتی که دنیا را به شدت مذمت کرده و از آن بدگویی می‌کنند، مانند روایتی که امام علی(ع) می‌فرماید: «آب دنیا همواره تیره و گل آلود است. منظره‌ای دل فریب و سرانجامی خطرناک دارد، فریبنده و زیباست اما دوامی ندارد، نوری است در حال غروب کردن، سایه‌ای است نابود شدنی…».<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، خطبه ۸۳، ص۱۳۱.</ref>


=== دنیای ستوده شده ===
دسته دوم روایاتی که دنیا را مورد تعریف و تمجید قرار داده‌اند. نظیر این که: «... همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی‌نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگاه الهی فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند چه کسی دنیا را نکوهش می‌کند؟...»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، حکمت ۱۳۱، ص۶۵۷.</ref>
دسته دوم روایاتی که دنیا را مورد تعریف و تمجید قرار داده‌اند. نظیر این که: «... همانا دنیا سرای راستی برای راست گویان و خانه تندرستی برای دنیاشناسان و خانه بی‌نیازی برای توشه گیران و خانه پند برای پندآموزان است. دنیا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگاه الهی فرودگاه وحی خدا و جایگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آورند و بهشت را سود برند چه کسی دنیا را نکوهش می‌کند؟...»<ref>سید رضی، نهج البلاغه، محمد دشتی، قم، الهادی، حکمت ۱۳۱، ص۶۵۷.</ref>


خط ۲۸: خط ۴۲:
تا وقتی انسان دنیا را گذرگاه آخرت می‌داند و از امکانات و مال و ثروت برای تقرب به خدا استفاده می‌کند هیچ اشکالی ندارد. مشکل آن زمانی به وجود می‌آید که انسان نقش ابزاری دنیا را فراموش کند و دنیا را محل اقامت و جایگاه دایمی خود بداند و آنچنان به دنیا علاقه و دلبستگی پیدا کند که خدا را فراموش کند.
تا وقتی انسان دنیا را گذرگاه آخرت می‌داند و از امکانات و مال و ثروت برای تقرب به خدا استفاده می‌کند هیچ اشکالی ندارد. مشکل آن زمانی به وجود می‌آید که انسان نقش ابزاری دنیا را فراموش کند و دنیا را محل اقامت و جایگاه دایمی خود بداند و آنچنان به دنیا علاقه و دلبستگی پیدا کند که خدا را فراموش کند.


دلبستگی مفهوم بسیار عمیق و دارای بار معنایی ویژه‌ای است، این مفهوم در موردی به کار می‌رود که انسان چیزی را بیشتر از همه اشیاء دوست داشته باشد و از همین جهت امکان ندارد انسان به دو چیز در عرض هم دلبستگی داشته باشد؛<ref>خداپناهی، محمد کریم، انگیزش و هیجان، سمت، چاپ اول، ۱۳۷۶، فصل ۱ و ۲.</ref> زیرا انرژی روانی انسان فقط به یک موضوع مورد علاقه می‌تواند متمرکز شود؛ پس وقتی «دلبستگی به دنیا» گفته می‌شود این مفهوم را در ذهن ما تداعی می‌کند که دنیا را هدف و بهترین چیز خود بدانیم؛ این چیزی است که با اصول ارزش‌های دینی سازگاری ندارد؛ اما دوست داشتن و علاقه به آن در حد کمتر از دلبستگی و به صورتی که دلبستگی انسان به خدا باشد یعنی قلب و دل انسان کانون عشق و محبت به خدا بوده و انرژی روانی انسان متمرکز بر این موضوع بوده باشد، دنیا و امور دنیوی در مراتب بسیار پائین‌تر قرار می‌گیرند و آن مقدار علاقه هیچ منافاتی با دلبستگی به خدا ندارد.
بیتی از حافظ که نگاه صحیح به دنیا را بیان کرده است:
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظرم چنین خوشش آراست
یعنی من که متوجه و جلب و جذب محبت تو بودم، به همه چیز و همه کس بی‌اعتنا شدم؛ ولی وقتی دیدم، موجودات هستی مظاهر اسما و صفات تواند و نشانگر و بیانگر وجود تو، به آنها هم توجه کردم و از این نظر نیز آنان را دوست دارم. مثل مجنون که وقتی به محله لیلی رسید، شروع کرد به بوسیدن دیوارهای محله و سجده بر خاک آنجا، پرسیدند که چرا چنین می‌کنی؟ جواب داد: این خاک و محله، خاک و محله معشوق من است. محبت اینجا مرا بی تاب نکرده بلکه محبت کسی که در این منزلگاه سکونت دارد مرا بی تاب کرده است.


نکته آخر
نکته آخر
خط ۵۶: خط ۶۱:
و در نتیجه دنیا هم محل کشت و زرع است و هم محلی است برای گذاشتن و گذشتن؛ و آنچه را که باید گذاشت و از آن عبور کرد همانند قفس و زندانی است که دل را به بند کشیده است و انسان هر لحظه دوست می‌دارد که از آن خلاصی یابد و به هدف برسد.
و در نتیجه دنیا هم محل کشت و زرع است و هم محلی است برای گذاشتن و گذشتن؛ و آنچه را که باید گذاشت و از آن عبور کرد همانند قفس و زندانی است که دل را به بند کشیده است و انسان هر لحظه دوست می‌دارد که از آن خلاصی یابد و به هدف برسد.
==مقدمه==
==مقدمه==
پیش از پرداختن به جواب، ضروری است که روشن کنیم مقصود از دنیا پرستی چیست؟ شهید مطهری (ره) در این زمینه می‌فرماید: «منظور از علاقه به دنیا، تمایلات طبیعی و فطری نیست، مقصود از دنیاپرستی علاقه و تعلق به امور مادّی و در اسارت آن‌ها بودن است، که توقّف و رکود است که اسلام سخت با آن مبارزه می‌کند، چون بر ضد نظام تکامل آفرینش است».<ref>مطهری، مرتضی؛ سیری در نهج البلاغه، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۳۶۱، ص۱۶۹.</ref>


همان‌طور که دنیا گریزی و گوشه نشینی پسندیده نیست دنیازدگی نیز سبب انحراف و گمراهی است، در نهج البلاغه از دنیا پرستی به شدّت نهی شده و در مقابل، از زهد، ستایش به عمل آمده است؛ بنابراین دنیا گرایی و دنیا گریزی دو سوی افراط و تفریط است. به همین دلیل در روایت می‌خوانیم «خیرکم من لم یترک آخرته لدنیاه و لادنیاه لاخرته و لم یکن کلا علی الناس».<ref>فرید تنکابنی، مرتضی؛ رهنمای انسانیت سیری دیگر در نهج الفصاحه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹، ص۲۹۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ب ۲۸، ح ۲۲۰۲۵، ص۷۶.</ref> «بهترین شما کسی است که آخرت و کارهای اخروی را برای دنیا از دست ندهد و دنیا را هم برای آخرت رها نکند و سر بار جامعه نگردد؛ بنابراین انسان بایست در تلاش باشد که بین دنیا و آخرت جمع کند، و دنیا را پُلی برای رسیدن به آخرت قرار دهد. این سخن یعنی گریز از دو سوی افراط و تفریط. دنیا گریزی برای آخرت یا دنیا برای آخرت، کدام یک با نگرشی اسلامی مطابقت دارد؟ چه انحرافاتی با دنیا طلبی و شیفتگی به دنیا، در کمین انسان نشسته و سرمایه ارزشمند یعنی کمال طلبی او را تهدید می‌کند؟ اینها، نمونه سؤال‌های مهمّی است که هر یک پاسخی ویژه و کنکاشی عمیق طلب می‌کنند.
همان‌طور که دنیا گریزی و گوشه نشینی پسندیده نیست دنیازدگی نیز سبب انحراف و گمراهی است، در نهج البلاغه از دنیا پرستی به شدّت نهی شده و در مقابل، از زهد، ستایش به عمل آمده است؛ بنابراین دنیا گرایی و دنیا گریزی دو سوی افراط و تفریط است. به همین دلیل در روایت می‌خوانیم «خیرکم من لم یترک آخرته لدنیاه و لادنیاه لاخرته و لم یکن کلا علی الناس».<ref>فرید تنکابنی، مرتضی؛ رهنمای انسانیت سیری دیگر در نهج الفصاحه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹، ص۲۹۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ب ۲۸، ح ۲۲۰۲۵، ص۷۶.</ref> «بهترین شما کسی است که آخرت و کارهای اخروی را برای دنیا از دست ندهد و دنیا را هم برای آخرت رها نکند و سر بار جامعه نگردد؛ بنابراین انسان بایست در تلاش باشد که بین دنیا و آخرت جمع کند، و دنیا را پُلی برای رسیدن به آخرت قرار دهد. این سخن یعنی گریز از دو سوی افراط و تفریط. دنیا گریزی برای آخرت یا دنیا برای آخرت، کدام یک با نگرشی اسلامی مطابقت دارد؟ چه انحرافاتی با دنیا طلبی و شیفتگی به دنیا، در کمین انسان نشسته و سرمایه ارزشمند یعنی کمال طلبی او را تهدید می‌کند؟ اینها، نمونه سؤال‌های مهمّی است که هر یک پاسخی ویژه و کنکاشی عمیق طلب می‌کنند.
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش