پیش نویس:عربی بودن قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
اصلاح ارقام
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (اصلاح ارقام)
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام‌گویی و نارسایی برخوردار بوده است.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1379|دوره=سال هفتم|شماره=27|نام=احمد|نام خانوادگی=عابدینی|عنوان=چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟|صفحه=39|ژورنال=نشریه بینات}}</ref> برخی دیگر از محققین در این رابطه می‌گویند: «نزول [[قرآن کریم]] به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول [[تورات]] به زبان عبری رجحان ویژه‌ای را برای این زبان اثبات نمی‌کند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان [[نزول قرآن]] بوده است.»<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1397|دوره=سال 51|شماره=2|نام=ابوالفضل|نام خانوادگی=خوش‌منش|عنوان=قرآن کریم و زبان عربی|صفحه=212|ژورنال=نشریه علمی-پژوهشی پژوهش‌های قرآن و حدیث}}</ref>
به گفته برخی محققین زبان عربی از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام‌گویی و نارسایی برخوردار بوده است.<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1379|دوره=سال هفتم|شماره=27|نام=احمد|نام خانوادگی=عابدینی|عنوان=چرا قرآن به زبان عربی نازل شده؟|صفحه=39|ژورنال=نشریه بینات}}</ref> برخی دیگر از محققین در این رابطه می‌گویند: «نزول [[قرآن کریم]] به زبان عربی از سر وجود فضیلتی ذاتی برای این زبان نیست، همانگونه که نزول [[تورات]] به زبان عبری رجحان ویژه‌ای را برای این زبان اثبات نمی‌کند، بلکه نزول قرآن به این زبان از سر حکمت و ضرورت و مرتبط با مکان [[نزول قرآن]] بوده است.»<ref>{{یادکرد ژورنال|سال=1397|دوره=سال 51|شماره=2|نام=ابوالفضل|نام خانوادگی=خوش‌منش|عنوان=قرآن کریم و زبان عربی|صفحه=212|ژورنال=نشریه علمی-پژوهشی پژوهش‌های قرآن و حدیث}}</ref>
== دلیل عربی بودن قرآن ==
== دلیل عربی بودن قرآن ==
قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحت گویی،<ref>سوره یوسف، آیه 2. سوره رعد، آیه 37. سوره نحل، آیه 103. سوره طه، آیه 113.سوره شعراء ، آیه 195. سوره زمر، آیه28. سوره فصلت، آیه 3 و 44. سوره شوری آیه7. سوره زخرف، آیه3. سوره احقاف، آیه12.</ref> یکی از ویژگی‌های خود را زبان عربی دانسته است. از مهم ترین نظریه‌هایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=57|مکان=قم}}</ref> در تأیید این نظریه، ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد:
قرآن کریم پس از چندین مرتبه صراحت گویی،<ref>سوره یوسف، آیه ۲. سوره رعد، آیه ۳۷. سوره نحل، آیه ۱۰۳. سوره طه، آیه ۱۱۳.سوره شعراء ، آیه ۱۹۵. سوره زمر، آیه۲۸. سوره فصلت، آیه ۳ و ۴۴. سوره شوری آیه۷. سوره زخرف، آیه۳. سوره احقاف، آیه۱۲.</ref> یکی از ویژگی‌های خود را زبان عربی دانسته است. از مهم ترین نظریه‌هایی که در زمینه زبان قرآن کریم عرضه شده است عرفی بودن زبان قرآن است، به این معنا که قرآن به زبان عربی قوم پیامبر اسلام(ص) یعنی مردم حجاز نازل شده است و بر این اساس باید در بیان مقاصد از الفاظ و تعابیر آنان بهره گرفته و از قواعد دستور زبان آنان پیروی کرده باشد، نه آنکه با الفاظ و تعابیر جدید یا در قالب قواعد جدیدی سخن گفته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|صفحه=57|مکان=قم}}</ref> در تأیید این نظریه، ادلّه و شواهد فراوانی وجود دارد:


=== عقل ===
=== عقل ===
خط ۲۲: خط ۲۲:


=== آیات قرآن ===
=== آیات قرآن ===
ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که [[مفسران]] پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله‌ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: {{قرآن|«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ|ترجمه=(این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است.|سوره=فصلت|آیه=3}} در آیه دیگر فرمود که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی‌شد اعتراض می‌شد که چرا به زبان فهم ما نیست: {{قرآن|وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی|ترجمه=و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است|سوره=فصلت|آیه=44}} قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: {{قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|ترجمه=ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند|سوره=یوسف|آیه=2}} آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده‌ای با مخاطبان خود به زبان نا آشنای‌شان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی‌گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه آمده است، آنان می‌گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟».<ref>سوره فصلت، آیه44.</ref> در حالی که قرآن یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخی است و انگیزه‌های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است. از این اعتراض نکردن‌ها روشن می‌شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً [[فارسی]] ، [[رومی]] [[حبشی]] و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|مکان=قم|صفحه‌ها=58و61}}</ref>''' از همین رو [[راغب]] می‌نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می‌فهمد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم مفردات الفاظ القرآن|سال=1382|نام=حسين بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=اسماعیلیان|صفحه=340|مکان=قم|فصل=ذیل عرب و نیز ماده عجم}}</ref>
ملاحظه آیات قرآنی و تفاسیری که [[مفسران]] پژوهشگر بر آنها نوشته اند، نشان می دهد، در قرآن هیچ واژه ای نیست که در زبان قوم رسول خدا(ص) نبوده باشد یا جمله‌ای نیست که در غیر قالب زبانی و فرهنگی آن قوم بوده باشد. علاوه بر این بسیاری از آیات قرآن بر نزول آن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) دلالت دارد. از جمله: {{قرآن|«کتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیا لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ|ترجمه=(این) کتابی است که آیاتش به صورت خوانش عربی برای مردمی که (آن را) می فهمند، بیان شده است.|سوره=فصلت|آیه=۳}} در آیه دیگر فرمود که اگر قرآن به زبان عربی نازل نمی‌شد اعتراض می‌شد که چرا به زبان فهم ما نیست: {{قرآن|وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ أَعْجَمِی وَ عَرَبِی|ترجمه=و اگر آن را خوانش غیرعربی می کردیم، می گفتند: چرا آیاتش (به زبان ما) بیان نشده است. آیا آن غیر عربی باشد و حال آن که (زبان ما) عربی است|سوره=فصلت|آیه=۴۴}} قرآن تصریح دارد که غرض از نزولش آن است که قوم پیامبر اسلام(ص) آن را بفهمند و در آن اندیشه کنند و بدیهی است لازمه این امر آن است که قرآن به زبان معهود آنان باشد، به همین رو خدای تعالی فرمود: {{قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|ترجمه=ما آن را خوانش عربی کردیم، بلکه آن را بفهمند|سوره=یوسف|آیه=۲}} آیه علاوه بر آن که صراحت بر این معنا که قرآن به زبان قوم پیامبر اسلام(ص) نازل شده، حاوی نوعی استدلال نیز بر این معناست. توضیح آن که: چنانکه گوینده‌ای با مخاطبان خود به زبان نا آشنای‌شان سخن بگوید، به طور طبیعی با این اعتراض آنان مواجه خواهد شد که چرا به زبان خودمان با ما سخن نمی‌گویی. چنین اعتراضی در خصوص قرآن نیز چنانچه به زبان قوم رسول خدا(ص) نازل نشده بود، قابل طرح است. چنان که در آیه آمده است، آنان می‌گفتند: «چرا قرآن (به زبان ما) بیان نشده است؟ چرا در حالی که ما عرب هستیم، قرآنی که برای ما نازل شده، به زبان غیر عربی است؟».<ref>سوره فصلت، آیه۴۴.</ref> در حالی که قرآن یکی از مهم‌ترین پدیده‌های تاریخی است و انگیزه‌های فراوانی برای نقل چنین اعتراضی در خصوص آن وجود داشته است، هیچ کس در تاریخ این اعتراض را از قوم پیامبر اسلام(ص) نقل نکرده است. از این اعتراض نکردن‌ها روشن می‌شود که قرآن به همان زبان رایج و معهود خودشان نازل شده است. این آیه، زبان قرآن را عربی خوانده و اعجمی بودن آن را انکار کرده است. این دو واژه بر معنایی ژرف تر و گسترده تر از نوع واژگان دلالت دارد، یعنی عربی بودن قرآن و اعجمی نبودن آن تنها به این معنا نیست که نوع واژگان قرآن عربی است و مثلاً [[فارسی]] ، [[رومی]] [[حبشی]] و نظایر آنها نیست، بلکه بر این معنا دلالت دارد که زبان قرآن قابل فهم برای آنان است و از هرگونه گنگی خالی است.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=درآمدی بر تاریخ نگاری قرآن|سال=1380|نام=جعفر|نام خانوادگی=نكونام|ناشر=هستی نما|مکان=قم|صفحه‌ها=58و61}}</ref>''' از همین رو [[راغب]] می‌نویسد: «عربی به معنای سخن شیوا و آشکار است» در مقابل اعجم کسی که در زبانش نوعی گنگی است، چه عرب باشد یا غیر عرب، و این به آن جهت است که عرب از (زبان) عجم (غیر عرب) کم می‌فهمد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معجم مفردات الفاظ القرآن|سال=1382|نام=حسين بن محمد|نام خانوادگی=راغب اصفهانی|ناشر=اسماعیلیان|صفحه=340|مکان=قم|فصل=ذیل عرب و نیز ماده عجم}}</ref>
=== روایات ===
=== روایات ===


trustworthy
۳٬۲۰۰

ویرایش