trustworthy
۲۳۷
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =') |
Meysamhasani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
آیا علما در عصر رضاخان با او همکاری کردند؟ آیتالله العظمی بروجردی چرا مخالف رضاشاه نبود؟ | آیا علما در عصر رضاخان با او همکاری کردند؟ آیتالله العظمی بروجردی چرا مخالف رضاشاه نبود؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
'''برخورد علما با رضاشاه''' از درگیری و مبارزه تا سکوت و مدارای معقول قابل دستهبندی است. نوع این برخوردها در دورههای مختلف تاریخی هم متغیر است. در دورهٔ قدرتگیری رضاخان علمایی چون مدرس توانستند تا حدی در مقابل قدرتطلبیهای او بایستند؛ ولی در دوران سلطنت رضاشاه، به دلیل برخورد سخت و خشن حکومت با مخالفان، علما ترجیح دادند تا با حکومت از در تقابل وارد نشوند. شیخ عبدالکریم حائری از جمله عالمانی بود که تلاش کرد در سایهٔ مدارا با [[رضاشاه]] حوزه و روحانیت را حفظ کند. | |||
رضاشاه پس از رسیدن به قدرت با مخالفان خود، به خصوص علما، برخورد سختی داشت. برخورد سخت او با شیخ محمدتقی بافقی نمودی از این نوع برخورد است. | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حوزه و روحانیت|مدیا}} | {{درگاه|حوزه و روحانیت|مدیا}} | ||
{{ویدیو|http://ftpadmin.ismc.ir/public/4ye/pasokhtv-videos-1401/098.mp4 | |||
{{ویدیو|http://ftpadmin.ismc.ir/public/4ye/pasokhtv-videos-1401/098.mp4 | |||
|توضیح=[https://pasokh.tv/?video=نوع-مواجهه-علما-با-حکومت-رضاخان؛-حجت-ال نوع مواجهه علما با حکومت رضاخان؛ حجت الاسلام والمسلمین مهدی ابوطالبی] در سایت پاسخ تی وی}} | |توضیح=[https://pasokh.tv/?video=نوع-مواجهه-علما-با-حکومت-رضاخان؛-حجت-ال نوع مواجهه علما با حکومت رضاخان؛ حجت الاسلام والمسلمین مهدی ابوطالبی] در سایت پاسخ تی وی}} | ||
== سید حسن مدرس == | == سید حسن مدرس == | ||
{{نوشتار اصلی|برخورد شهید مدرس با رضاشاه}} | {{نوشتار اصلی|برخورد شهید مدرس با رضاشاه}} | ||
[[پرونده:تصویری از شهید مدرس.jpg|بندانگشتی|سید حسن مدرس (۱۲۴۹-۱۳۱۶ش)|247x247px]] | [[پرونده:تصویری از شهید مدرس.jpg|بندانگشتی|سید حسن مدرس (۱۲۴۹-۱۳۱۶ش)|247x247px]] | ||
سید حسن مدرس (۱۲۴۹-۱۳۱۶ش)، عالم و سیاستمدار شیعه، از مهمترین مخالفان رضاشاه در مسیر | [[سید حسن مدرس]] (۱۲۴۹-۱۳۱۶ش)، عالم و سیاستمدار شیعه، از مهمترین مخالفان [[رضاشاه]] در مسیر به قدرت رسیدن او بود. مدرس که از علمای فعال در جنبش مشروطیت بود، در جریان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش، که آغاز قدرتگرفتن رضاخان بود، به مخالفت با آن برخاست. سران کودتا مدرس را برای جلوگیری از فعالیت سیاسی مؤثر علیه کودتا دستگیر و به قزوین تبعید کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|جلد=1|صفحه=241|مکان=تهران}}</ref> | ||
در جریان انتخابات مجلس پنجم، رضاخان با اعمال قدرت غیرقانونی مقام ریاست الوزرایی را بهدست گرفت. او از پس این انتخاب تلاش کرد تا با تغییر حکومت سلطنتی به جمهوری راه رسیدن به قدرت مطلق را برای خود هموار کند. جمهوریخواهی رضاخان با مقاومت مدرس در مجلس با شکست رو به رو شد.<ref> | در جریان انتخابات مجلس پنجم، رضاخان با اعمال قدرت غیرقانونی مقام ریاست الوزرایی را بهدست گرفت. او از پس این انتخاب تلاش کرد تا با تغییر [[حکومت سلطنتی]] به [[جمهوری]] راه رسیدن به قدرت مطلق را برای خود هموار کند. جمهوریخواهی [[رضاخان]] با مقاومت مدرس در مجلس با شکست رو به رو شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهضت روحانیون ایران|سال=1360|نام=علی|نام خانوادگی=دوانی|ناشر=بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)|جلد=2|صفحه=120-129}}</ref> درگیری مدرس با رضاخان در دورهٔ ریاست الوزرایی او به درخواست استیضاح رضاخان از سوی مدرس و همراهانش در مجلس منجر شد. این طرح با اعمال نفوذ و تهدید جانی نمایندگان استیضاحکننده توسط رضاخان به شکست انجامید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|صفحه=125-152|مکان=تهران|جلد=3}}</ref> | ||
پس از انقراض [[قاجاریه]] و بر | پس از انقراض [[قاجاریه]] و بر تخت نشستن پهلوی، زمان انتقام از مخالفتهای پیشین مدرس برای رضاشاه رسیده بود. همین موجب برنامهریزی ترور مدرس از سوی رضاخان شد؛ تروری که با هوشمندی مدرس با شکست مواجه میشود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهضت روحانیون ایران|سال=1360|نام=علی|نام خانوادگی=دوانی|ناشر=بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)|جلد=2|صفحه=135-136}}</ref> رضاشاه برای برخورد نهایی و دستگیری مدرس منتظر اتمام مجلس ششم و سلب مصونیت سیاسی او بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|صفحه=396|مکان=تهران|جلد=4}}</ref> مدرس در ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷ش دستگیر شد و به خواف خراسان تبعید شد. او به مدت هفت سال در خواف تحت نظر بود و پس از آن به کاشمر منتقل شد. سرانجام مدرس، در ۲۷ رمضان ۱۳۵۷ق مطابق با ۱۰ آذر ۱۳۱۶ش، به دستور رضاشاه مسموم و سپس خفه شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|صفحه=67-70|مکان=تهران|جلد=5}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهضت روحانیون ایران|سال=1360|نام=علی|نام خانوادگی=دوانی|ناشر=بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)|جلد=2|صفحه=136-137}}</ref> | ||
== آقا نورالله اصفهانی == | == آقا نورالله اصفهانی == | ||
[[پرونده:آقا نورالله اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق).jpg|بندانگشتی|آقا نورالله اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق)|299x299پیکسل]] | [[پرونده:آقا نورالله اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق).jpg|بندانگشتی|آقا نورالله اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق)|299x299پیکسل]] | ||
آقا نورالله نجفی اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق) از فقهای اصفهان از جمله عالمان مخالف رضاشاه در کنار مدرس بود. اوج درگیری او با رضاشاه در جریان قانون نظاموظیفهٔ اجباری بود.<ref> | آقا نورالله نجفی اصفهانی (۱۲۷۸-۱۳۴۶ق) از فقهای اصفهان از جمله عالمان مخالف رضاشاه در کنار مدرس بود. اوج درگیری او با رضاشاه در جریان قانون نظاموظیفهٔ اجباری بود.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|صفحه=397-398|مکان=تهران|جلد=4}}</ref> حاج آقا نورالله از علمای فعال در جنبش [[مشروطیت]] بود و در اصفهان و مناطق اطراف آن قدرت فوق العاده داشت. او با برآمدن رضاشاه به مراسم تاجگذاری او دعوت شد و در آن شرکت کرد. در مواردی، کار آقا نورالله با حکام منصوب رضاشاه در اصفهان به درگیری میکشید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|صفحه=400-406|مکان=تهران|جلد=4}}</ref> | ||
در سال ۱۳۰۶ شمسی، مردم اصفهان علیه قانون نظاموظیفهٔ اجباری دست به اعتراض زدند و با حضور در مقابل در منزل علما از آنان خواستند تا برای رفع ظلم کاری کنند. علمایی که با اعتراض مردم همراهی کردند برای اعلام مخالفت خود به سمت قم حرکت کردند. آنان پس از حضور در قم، به علما و مردم ولایات دیگر نیز خبر دادند تا با قیام آنان همراهی کنند. با بالاگرفتن اجتماع قیامکنندگان رضاشاه به فکر چاره افتاد و با فرستادن فوجی قم را محاصره کرد تا از پیوستن گروههای جدید به قیامکنندگان جلوگیری کند. از طرف دیگر، با فرستادن تیمورتاش تلاش کرد تا کار را با سران قیام با مصالحه فیصله دهد.<ref> | در سال ۱۳۰۶ شمسی، مردم اصفهان علیه قانون نظاموظیفهٔ اجباری دست به اعتراض زدند و با حضور در مقابل در منزل علما از آنان خواستند تا برای رفع ظلم کاری کنند. علمایی که با اعتراض مردم همراهی کردند برای اعلام مخالفت خود به سمت قم حرکت کردند. آنان پس از حضور در قم، به علما و مردم ولایات دیگر نیز خبر دادند تا با قیام آنان همراهی کنند. با بالاگرفتن اجتماع قیامکنندگان رضاشاه به فکر چاره افتاد و با فرستادن فوجی قم را محاصره کرد تا از پیوستن گروههای جدید به قیامکنندگان جلوگیری کند. از طرف دیگر، با فرستادن تیمورتاش تلاش کرد تا کار را با سران قیام با مصالحه فیصله دهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|صفحه=406-408|مکان=تهران|جلد=4}}</ref> | ||
هنوز گفتوگوها میان سران قیامکنندگان، از جمله مهمترین آنان آقا نورالله، در جریان بود که او پس از بیماری مختصر چندروزه از دنیا رفت. گفتهشده که معاینهٔ آقا نورالله توسط طبیب مخصوص فرستادهشده از سوی رضاشاه موجب شدتگرفتن بیماری و مرگ او شده است. آنان معتقدند که آقانورالله با توطئهٔ رضاشاه به قتل رسیده است.<ref> | هنوز گفتوگوها میان سران قیامکنندگان، از جمله مهمترین آنان آقا نورالله، در جریان بود که او پس از بیماری مختصر چندروزه از دنیا رفت. گفتهشده که معاینهٔ آقا نورالله توسط طبیب مخصوص فرستادهشده از سوی رضاشاه موجب شدتگرفتن بیماری و مرگ او شده است. آنان معتقدند که آقانورالله با توطئهٔ رضاشاه به قتل رسیده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ بیستساله ایران|سال=1359|نام=حسین|نام خانوادگی=مکی|ناشر=امیرکبیر و بنگاه ترجمه و نشر کتاب|صفحه=408-410|مکان=تهران|جلد=4}}</ref> | ||
== شیخ محمدتقی بافقی == | == شیخ محمدتقی بافقی == | ||
[[پرونده:محمدتقی بافقی (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق).jpg|بندانگشتی|محمدتقی بافقی (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق)|246x246پیکسل]] | [[پرونده:محمدتقی بافقی (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق).jpg|بندانگشتی|محمدتقی بافقی (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق)|246x246پیکسل]] | ||
محمدتقی بافقی (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق) از علما و وعاظ شیعه و از مخالفان مشهور رضاشاه بود. او از شاگردان [[محمدکاظم خراسانی]] و [[سید محمدکاظم یزدی]] و [[میرزا حسین نوری]] در نجف و سید احمد موسوی کربلایی در کربلا بود. بافقی در سال ق۱۳۳۶ به قم هجرت کرد و برای احیای حوزهٔ علمیهٔ قم تلاش کرد. او از جمله کسانی بود که شیخ عبدالکریم حائری را برای اقامت در قم و زعامت حوزهٔ علمیهٔ قم ترغیب کرد. با آمدن حائری یزدی به قم و رشد حوزهٔ علمیه بافقی عملاً به دستیاری حائری یزدی رسید.<ref> | [[محمدتقی بافقی]] (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق) از علما و وعاظ شیعه و از مخالفان مشهور رضاشاه بود. او از شاگردان [[محمدکاظم خراسانی]] و [[سید محمدکاظم یزدی]] و [[میرزا حسین نوری]] در نجف و سید احمد موسوی کربلایی در کربلا بود. بافقی در سال ق۱۳۳۶ به قم هجرت کرد و برای احیای حوزهٔ علمیهٔ قم تلاش کرد. او از جمله کسانی بود که شیخ عبدالکریم حائری را برای اقامت در قم و زعامت حوزهٔ علمیهٔ قم ترغیب کرد. با آمدن حائری یزدی به قم و رشد حوزهٔ علمیه بافقی عملاً به دستیاری حائری یزدی رسید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دانشنامه جهان اسلام|سال=1393|نام خانوادگی=الیگار|ناشر=بنیاد دایرة المعارف اسلامی|جلد=1|صفحه=269|مکان=تهران|فصل=بافقی، محمدتقی|نام=حامد}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهضت روحانیون ایران|سال=1360|نام=علی|نام خانوادگی=دوانی|ناشر=بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)|جلد=2|صفحه=156}}</ref> | ||
بافقی تلاش میکرد تا در قم فریضهٔ امر به معروف و نهی از منکر را پیاده کند. دولت با این رویه مخالفت کرد که با جواب تند بافقی همراه شد. او در این جواب رضاشاه را با فراعنه مقایسه کرده بود. بافقی نامههایی به رضا شاه مینوشت و از او میخواست تا از مخالفت با علما دست بکشد.<ref> | بافقی تلاش میکرد تا در قم فریضهٔ امر به معروف و نهی از منکر را پیاده کند. دولت با این رویه مخالفت کرد که با جواب تند بافقی همراه شد. او در این جواب رضاشاه را با فراعنه مقایسه کرده بود. بافقی نامههایی به رضا شاه مینوشت و از او میخواست تا از مخالفت با علما دست بکشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دانشنامه جهان اسلام|سال=1393|نام خانوادگی=الیگار|ناشر=بنیاد دایرة المعارف اسلامی|جلد=1|صفحه=269|مکان=تهران|فصل=بافقی، محمدتقی|نام=حامد}}</ref> | ||
در ۲۹ اسفند ۱۳۰۶ش همسر، دختران و برخی از زنان دربار برای مراسم نوروزی وارد حرم [[حضرت معصومه(س)]] شدند. آنان در غرفه بالای ایوان آیینه بیچادر نشستند. مردم این واقعه را به بافقی اطلاع دادند و او ضمن پیغامی به حضور آنان در حرم بدون حجاب مناسب اعتراض کرد. اعتراض او مورد توجه قرار نگرفت به همین دلیل بافقی شخصاً به آنجا رفت و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند. خانوادهٔ رضاشاه به خانهٔ تولیت رفتند و این رخداد را به تهران خبر دادند. رضاخان بیدرنگ همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی از تهران روانهٔ قم شد، نظامیان را در منظریة قم مستقر کرد و خود، همراه عدهای از گارد، وارد شهر شد.<ref> | در ۲۹ اسفند ۱۳۰۶ش همسر، دختران و برخی از زنان دربار برای مراسم نوروزی وارد حرم [[حضرت معصومه(س)]] شدند. آنان در غرفه بالای ایوان آیینه بیچادر نشستند. مردم این واقعه را به بافقی اطلاع دادند و او ضمن پیغامی به حضور آنان در حرم بدون حجاب مناسب اعتراض کرد. اعتراض او مورد توجه قرار نگرفت به همین دلیل بافقی شخصاً به آنجا رفت و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند. خانوادهٔ رضاشاه به خانهٔ تولیت رفتند و این رخداد را به تهران خبر دادند. رضاخان بیدرنگ همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی از تهران روانهٔ قم شد، نظامیان را در منظریة قم مستقر کرد و خود، همراه عدهای از گارد، وارد شهر شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دانشنامه جهان اسلام|سال=1393|نام خانوادگی=الیگار|ناشر=بنیاد دایرة المعارف اسلامی|جلد=1|صفحه=269|مکان=تهران|فصل=بافقی، محمدتقی|نام=حامد}}</ref> | ||
گارد همراه رضاشاه حرم را محاصره کرد و شاه با چکمه وارد حرم شد. افراد گارد عدهای را زدند و بافقی را دستگیر کردند. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر مشت و لگد انداخت و به ناسزا گرفت و به زندان تهران فرستاد. بافقی پس از چند ماه، با وساطت حائری یزدی، از زندان آزاد و به شهر ری تبعید شد و در همانجا درگذشت.<ref> | گارد همراه رضاشاه حرم را محاصره کرد و شاه با چکمه وارد حرم شد. افراد گارد عدهای را زدند و بافقی را دستگیر کردند. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر مشت و لگد انداخت و به ناسزا گرفت و به زندان تهران فرستاد. بافقی پس از چند ماه، با وساطت حائری یزدی، از زندان آزاد و به شهر ری تبعید شد و در همانجا درگذشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهضت روحانیون ایران|سال=1360|نام=علی|نام خانوادگی=دوانی|ناشر=بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)|جلد=2|صفحه=156-157}}</ref> | ||
== شیخ عبدالکریم حائری یزدی == | == شیخ عبدالکریم حائری یزدی == | ||
خط ۴۹: | خط ۴۸: | ||
از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله [[کشف حجاب]]، مناسبات میان آنها نه حسنه و نه تیره بود.<ref>رئیسزاده، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> در این دوره، حائری یزدی در برخی مسائل، مشی بیطرفانه اتخاذ کرد و توانست گاهی با میانجیگری از ایجاد بحران جلوگیری کند؛ مانند نقش او در ماجرای مخالفت با نظام وظیفه اجباری به رهبری حاجآقا نوراللّه اصفهانی و نیز در موضوع اجباریکردن پوشش متحدالشکل برای مردان.<ref>رئیسزاده، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> حائری یزدی گاهی با تصمیم کلی حکومت پهلوی همراهی کرد. با این حال، کوشید با تدابیری آن را در جهت اهداف و برنامههای خود مدیریت کند؛ مانند تصمیم دولت دربارهٔ امتحانگرفتن از طلاب برای اعطای جواز استفاده از لباس روحانیت. اما او در بسیاری از مسائل، مانند برخورد حکومت با شیخ محمدتقی بافقی و سیدحسن مدرس، با اینکه موافق عملکرد دولت نبود بردبارانه سکوت کرد و مقابل حکومت قرار نگرفت.<ref>رئیسزاده، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> | از زمان تثبیت سلطنت رضاشاه تا پیش از طرح مسئله [[کشف حجاب]]، مناسبات میان آنها نه حسنه و نه تیره بود.<ref>رئیسزاده، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> در این دوره، حائری یزدی در برخی مسائل، مشی بیطرفانه اتخاذ کرد و توانست گاهی با میانجیگری از ایجاد بحران جلوگیری کند؛ مانند نقش او در ماجرای مخالفت با نظام وظیفه اجباری به رهبری حاجآقا نوراللّه اصفهانی و نیز در موضوع اجباریکردن پوشش متحدالشکل برای مردان.<ref>رئیسزاده، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> حائری یزدی گاهی با تصمیم کلی حکومت پهلوی همراهی کرد. با این حال، کوشید با تدابیری آن را در جهت اهداف و برنامههای خود مدیریت کند؛ مانند تصمیم دولت دربارهٔ امتحانگرفتن از طلاب برای اعطای جواز استفاده از لباس روحانیت. اما او در بسیاری از مسائل، مانند برخورد حکومت با شیخ محمدتقی بافقی و سیدحسن مدرس، با اینکه موافق عملکرد دولت نبود بردبارانه سکوت کرد و مقابل حکومت قرار نگرفت.<ref>رئیسزاده، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> | ||
از پس طرح قانون کشف حجاب، روابط حائری یزدی با رضاشاه به تیرگی گرایید. شیخ در این موضوع ابراز مخالفت با شاه را بیتأثیر و موجب شدیدترشدن کار از سوی شاه میدانست. اما در نهایت با اصرار شاگردان و برخی مردم به شاه تلگراف زد و قانون کشف حجاب را خلاف شرع دانست و خواستار لغو آن شد<ref> | از پس طرح قانون کشف حجاب، روابط حائری یزدی با رضاشاه به تیرگی گرایید. شیخ در این موضوع ابراز مخالفت با شاه را بیتأثیر و موجب شدیدترشدن کار از سوی شاه میدانست. اما در نهایت با اصرار شاگردان و برخی مردم به شاه تلگراف زد و قانون کشف حجاب را خلاف شرع دانست و خواستار لغو آن شد<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=آیتالله مرعشی نجفی|تاریخ=1400|وبگاه=/tasnimnews.com/fa|نشانی=https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/11/10/2653382/%D8%AA%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%D9%90-%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%A6%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D9%81-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%90%D9%82-%DA%A9%D8%B1%D8%AF99|عنوان=تلگرافِ توهین رضاشاه به آیتالله حائری در ماجرای کشف حجاب/ مرجعی که بخاطر اعمال رضاخان دِق کرد|تاریخ بازبینی=19 آذر ۱۴۰۳}}</ref> پاسخ منفی رضاشاه به این درخواست با بیاحترامی به حائری یزدی همراه بود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=آیتالله مرعشی نجفی|تاریخ=1400|وبگاه=/tasnimnews.com/fa|نشانی=https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/11/10/2653382/%D8%AA%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%D9%90-%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%A6%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D9%81-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%B1%D8%AC%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D9%90%D9%82-%DA%A9%D8%B1%D8%AF99|عنوان=تلگرافِ توهین رضاشاه به آیتالله حائری در ماجرای کشف حجاب/ مرجعی که بخاطر اعمال رضاخان دِق کرد|تاریخ بازبینی=19 آذر ۱۴۰۳}}</ref> از آن پس، مناسبات حائری یزدی و رضاشاه به کلی قطع شد. به نقل برخی منابع، قانون کشف حجاب چنان بر حائری یزدی گران آمد که پس از آن خانهنشین شد و حتی به باور برخی موجب مرگ او شد.<ref>رئیسزاده، «حائری یزدی عبدالکریم»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> | ||
== آیتالله بروجردی == | == آیتالله بروجردی == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
سید حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۵۴-۱۳۴۰ش)، به دلایل تاریخی، برخورد مستقیم و جدی با رضاشاه نداشته است. زمان زعامت فراگیر بروجردی با ورود او به شهر قم، در سال ۱۳۲۳ش، آغاز میشود. | سید حسین طباطبایی بروجردی (۱۲۵۴-۱۳۴۰ش)، به دلایل تاریخی، برخورد مستقیم و جدی با رضاشاه نداشته است. زمان زعامت فراگیر بروجردی با ورود او به شهر قم، در سال ۱۳۲۳ش، آغاز میشود. | ||
در دوران رضاشاه، بروجردی برخوردهایی با حکومت پهلوی داشته است. از جمله در سال ۱۳۰۶ش بروجردی برای اعتراض به انتصاب فردی بهاییمذهب در یکی از ادارات بروجرد تصمیم به ترک بروجرد به مقصد [[عتبات عالیات]] گرفت. این اقدام اعتراضی موجب تسلیم حکومت و برکناری فرد بهایی توسط فرماندار بروجرد شد.<ref> | در دوران رضاشاه، بروجردی برخوردهایی با حکومت پهلوی داشته است. از جمله در سال ۱۳۰۶ش بروجردی برای اعتراض به انتصاب فردی بهاییمذهب در یکی از ادارات بروجرد تصمیم به ترک بروجرد به مقصد [[عتبات عالیات]] گرفت. این اقدام اعتراضی موجب تسلیم حکومت و برکناری فرد بهایی توسط فرماندار بروجرد شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آیتالله بروجردی آیت اخلاص|سال=1389|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=اباذری|ناشر=مرکز جهانی تقریب مذاهب اسلامی|صفحه=97-98|مکان=تهران}}</ref> | ||
همچنین در جریان طرح تغییر خط فارسی در دوران رضاشاه، بروجردی مخالفت خود را با این موضوع نشان میدهد. او تأکید میکند که تا من زنده هستم اجازه نمیدهم که چنین اتفاقی رخ دهد.<ref> | همچنین در جریان طرح تغییر خط فارسی در دوران رضاشاه، بروجردی مخالفت خود را با این موضوع نشان میدهد. او تأکید میکند که تا من زنده هستم اجازه نمیدهم که چنین اتفاقی رخ دهد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=آیتالله بروجردی آیت اخلاص|سال=1389|نام=عبدالرحیم|نام خانوادگی=اباذری|ناشر=مرکز جهانی تقریب مذاهب اسلامی|صفحه=96-97|مکان=تهران}}</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |