trustworthy
۵۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[فطرت]] از ماده «فطر» به معنای شکافتن چیزی از طرف طول است، سپس به هرگونه شکافتن اطلاق شده است و از آن جا که آفرینش و خلقت به منزله شکافتن پرده تاریک عدم است، یکی از معانی مهم این واژه، همان آفرینش و خلقت است. واژه فطرت معنای ابداع و اختراع را نیز دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|عنوان کتاب=لسان العرب|نام=جمال الدين ابن منظور|نام خانوادگی=الأنصاری الرويفعى الإفريقى|جلد=۵|صفحه=۵۵و۵۶|فصل=ماده فطرت}}</ref> | [[فطرت]] از ماده «فطر» به معنای شکافتن چیزی از طرف طول است، سپس به هرگونه شکافتن اطلاق شده است و از آن جا که آفرینش و خلقت به منزله شکافتن پرده تاریک عدم است، یکی از معانی مهم این واژه، همان آفرینش و خلقت است. واژه فطرت معنای ابداع و اختراع را نیز دارد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=لسان العرب|عنوان کتاب=لسان العرب|نام=جمال الدين ابن منظور|نام خانوادگی=الأنصاری الرويفعى الإفريقى|جلد=۵|صفحه=۵۵و۵۶|فصل=ماده فطرت}}</ref> | ||
فطرت بر وزن «فعلة» است که در ادبیات عرب، دلالت بر نوع میکند. این واژه در لغت به معنای گونهای خاص از آفرینش و خلقت است. بنابراین فطرت انسان، به معنای سرشت خاص و آفرینش ویژه انسان است. ظاهراً این لغت را اولین بار قرآن کریم در مورد انسان به کار برد و پیش از آن، کاربرد واژه فطرت سابقهای نداشته است.<ref> | فطرت بر وزن «فعلة» است که در ادبیات عرب، دلالت بر نوع میکند. این واژه در لغت به معنای گونهای خاص از آفرینش و خلقت است. بنابراین فطرت انسان، به معنای سرشت خاص و آفرینش ویژه انسان است. ظاهراً این لغت را اولین بار قرآن کریم در مورد انسان به کار برد و پیش از آن، کاربرد واژه فطرت سابقهای نداشته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فطرت|عنوان کتاب=فطرت|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=انجمن اسلامی دانشجویان مدرسه عالی ساختمان|صفحه=13و14}}</ref> برخی از متکلمان، منظور از فطرت را، توحید دانستهاند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مجمع البیان|عنوان کتاب=مجمع البیان|نام=فضل بن حسن|نام خانوادگی=الطبرسی|جلد=۸|صفحه=۴۷۴|شناسه=۱۳۷۲}}</ref> | ||
== تنافی اختیار و فطرت == | == تنافی اختیار و فطرت == |