پیش نویس:فعالیت‌های سیاسی امام صادق علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقه‌ای به نام زيديه می‌باشد. در برخی از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق(ع) بوده است، چنان‌كه از او نقل شده كه می‌گفت: «جعفر امامنا في الحلال و الحرام». «جعفر، امام ما در حلال و حرام است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۹۷|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=موسسه امام صادق|صفحه=۳۶۱-۳۵۶|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رجال النجاشی|سال=۱۴۰۷|نام=احمد بن علی|نام خانوادگی=نجاشی|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=۱۳۰|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کفایه الاثر|سال=۱۴۰۱|نام=ابوالقاسم|نام خانوادگی=خزار قمی|ناشر=موسسه بعثت|صفحه=۳۲۷|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سيره و قيام زيد بن علی|سال=۱۳۹۱|نام=سید محمد علی|نام خانوادگی=حیدری|ناشر=مؤسسه فرهنگی پژوهشی چشمه|صفحه=۴۹ به بعد|مکان=تهران}}</ref> در روايتی از امام صادق(ع) درباره زيد چنين آمده است: «رحمه الله، اما أنَّه كان مؤمناً و كان عالما و كان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفي، اما أنَّه لو ملك يعرف كيف‌ يُضَعْها». «خدا او را رحمت كند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گویی بود، كه اگر پيروز می‌شد وفا می‌كرد و اگر زمام امور را به دست می‌گرفت، می‌دانست آن را به دست چه‌كسی بسپارد».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۹۷|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=موسسه امام صادق|صفحه=۳۸۵|مکان=تهران}}</ref>
مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقه‌ای به نام زيديه می‌باشد. در برخی از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق(ع) بوده است، چنان‌كه از او نقل شده كه می‌گفت: «جعفر امامنا في الحلال و الحرام». «جعفر، امام ما در حلال و حرام است».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۹۷|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=موسسه امام صادق|صفحه=۳۶۱-۳۵۶|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رجال النجاشی|سال=۱۴۰۷|نام=احمد بن علی|نام خانوادگی=نجاشی|ناشر=مؤسسه النشر الاسلامی|صفحه=۱۳۰|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کفایه الاثر|سال=۱۴۰۱|نام=ابوالقاسم|نام خانوادگی=خزار قمی|ناشر=موسسه بعثت|صفحه=۳۲۷|مکان=قم}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سيره و قيام زيد بن علی|سال=۱۳۹۱|نام=سید محمد علی|نام خانوادگی=حیدری|ناشر=مؤسسه فرهنگی پژوهشی چشمه|صفحه=۴۹ به بعد|مکان=تهران}}</ref> در روايتی از امام صادق(ع) درباره زيد چنين آمده است: «رحمه الله، اما أنَّه كان مؤمناً و كان عالما و كان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفي، اما أنَّه لو ملك يعرف كيف‌ يُضَعْها». «خدا او را رحمت كند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گویی بود، كه اگر پيروز می‌شد وفا می‌كرد و اگر زمام امور را به دست می‌گرفت، می‌دانست آن را به دست چه‌كسی بسپارد».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۹۷|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=موسسه امام صادق|صفحه=۳۸۵|مکان=تهران}}</ref>


پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روی كار آمدن بنی‌عباس، بنی‌الحسن از بنی‌الحسين جدا شدند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطط مقريزی|سال=۱۹۹۸|نام=قی‌الدین احمد بن علی|نام خانوادگی=المقریزی|جلد=۴|صفحه=۳۰۷|مکان=بیروت}}  </ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نامه دانشوران|سال=۱۳۷۸|نام خانوادگی=گروهی از نویسندگان|ناشر=شرکت چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی|جلد=۵|صفحه=۹۲|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فوات الوفيات|سال=۱۹۷۳|نام=محمد بن شاکر|نام خانوادگی=کتبی|ناشر=دار صادر|جلد=۱|صفحه=۲۱۰|مکان=بیروت}}</ref> و به بهانه زيد و فرزندش يحیی، روی كار آوردن يكی از بنی‌الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عيون اخبار الرضا|سال=۱۴۱۰|نام خانوادگی=قتیبه دینوری|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=۱|صفحه=باب۲۵|مکان=بیروت}} </ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=، امالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰.|سال=۱۳۷۶|نام خانوادگی=شیخ صدوق|ناشر=کتابچی|جلد=مجلس۱۰|صفحه=۴۰|مکان=تهران}}</ref>  
پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روی كار آمدن بنی‌عباس، بنی‌الحسن از بنی‌الحسين جدا شدند<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=خطط مقريزی|سال=۱۹۹۸|نام=قی‌الدین احمد بن علی|نام خانوادگی=المقریزی|جلد=۴|صفحه=۳۰۷|مکان=بیروت}}  </ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نامه دانشوران|سال=۱۳۷۸|نام خانوادگی=گروهی از نویسندگان|ناشر=شرکت چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی|جلد=۵|صفحه=۹۲|مکان=تهران}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فوات الوفيات|سال=۱۹۷۳|نام=محمد بن شاکر|نام خانوادگی=کتبی|ناشر=دار صادر|جلد=۱|صفحه=۲۱۰|مکان=بیروت}}</ref> و به بهانه زيد و فرزندش يحیی، روی كار آوردن يكی از بنی‌الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را مورد توجه خود قرار دادند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عيون اخبار الرضا|سال=۱۴۱۰|نام خانوادگی=قتیبه دینوری|ناشر=دار الکتب العلمیة|جلد=۱|مکان=بیروت|فصل=باب۲۵}} </ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=، امالی صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰.|سال=۱۳۷۶|نام خانوادگی=شیخ صدوق|ناشر=کتابچی|صفحه=۴۰|مکان=تهران|فصل=مجلس۱۰}}</ref>  


اين‌ها به تدريج گروهی از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان نام نهاده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سيره و قيام زيد بن علی|سال=۱۳۶۴|نام=عبدالرحمن|نام خانوادگی=خلیل‌اللهیان|ناشر=مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم|صفحه=۱۶۸|مکان=قم}}</ref>
اين‌ها به تدريج گروهی از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان نام نهاده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سيره و قيام زيد بن علی|سال=۱۳۶۴|نام=عبدالرحمن|نام خانوادگی=خلیل‌اللهیان|ناشر=مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم|صفحه=۱۶۸|مکان=قم}}</ref>
خط ۳۲: خط ۳۲:


== امام صادق(ع) و دعوت ابوسلمه ==
== امام صادق(ع) و دعوت ابوسلمه ==
سياست نخست امام صادق(ع) یک سياست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود كه از نظر فقهی و روايی از بنيان گذاران تشيع جعفری به شمار آمده‌اند. برای اين كار به راه انداختن يک جريان شيعی فراگير با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قيامی عليه حاكميت آغاز و دستیابی به پيروزی از آن ممكن باشد وگرنه يک اقدام ساده و شتاب‌زده بود که نه تنها دوام نمی‌آورد بلكه فرصت طلبان از آن بهره‌برداری می‌كردند.<ref>نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۹، ج ۱۲، ص ۲۰۳ ـ ۲۹۱.</ref>
سياست نخست امام صادق(ع) یک سياست فرهنگی و در جهت پرورش اصحابی بود كه از نظر فقهی و روايی از بنيان گذاران تشيع جعفری به شمار آمده‌اند. برای اين كار به راه انداختن يک جريان شيعی فراگير با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قيامی عليه حاكميت آغاز و دستیابی به پيروزی از آن ممكن باشد وگرنه يک اقدام ساده و شتاب‌زده بود که نه تنها دوام نمی‌آورد بلكه فرصت طلبان از آن بهره‌برداری می‌كردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستدرک الوسائل|سال=۱۴۰۹|نام=میرزا حسین|نام خانوادگی=نوری|ناشر=مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه|جلد=۱۲|صفحه=۲۰۳ ـ ۲۹۱|مکان=بیروت}}</ref>


در جريان حركتی كه زيد بن علی و پس از آن يحیی بن زيد در خراسان به آن دست زدند، همراه با اين تلاش‌ها آن عده از طالبيان كه بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشينی ابوهاشم بن محمد بن حنفيه فعال بودند به قتل رساندند. نتيجه كار بعدها معلوم شد؛ زيرا فقه جعفری، بنيانگذار تشيع نيرومندی گشت كه روز به روز اوج بيشتری گرفت، اما زيديه و خوارج كه منحصراً در خط سياست كار می‌كردند، طولی نكشيد كه دچار محدوديت فرهنگی شده و كم‌كم موضع نسبتا نيرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.<ref>ابن عنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب، بیروت، المطبعة الحیدریة، ص ۱۹۵.</ref>
در جريان حركتی كه زيد بن علی و پس از آن يحیی بن زيد در خراسان به آن دست زدند، همراه با اين تلاش‌ها آن عده از طالبيان كه بنا به نقل برخی، به طرفداری از جانشينی ابوهاشم بن محمد بن حنفيه فعال بودند به قتل رساندند. نتيجه كار بعدها معلوم شد؛ زيرا فقه جعفری، بنيانگذار تشيع نيرومندی گشت كه روز به روز اوج بيشتری گرفت، اما زيديه و خوارج كه منحصراً در خط سياست كار می‌كردند، طولی نكشيد كه دچار محدوديت فرهنگی شده و كم‌كم موضع نسبتا نيرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب|سال=۱۳۸۰|نام خانوادگی=ابن عنبه|ناشر=المطبعة الحیدریة|صفحه=۱۹۵|مکان=بیروت}}</ref>


== برخورد با منصور ==
== برخورد با منصور ==
امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسياری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعی بود كه منصور با توجه به كينه شديدی كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمی‌داد. امام صادق(ع) نيز همانند پدرانش اعتقاد خود را داير بر اين‌كه امامت حق منحصر به فرد او بوده و ديگران آن را غصب كرده‌اند، پنهان نمی‌داشت.<ref>وری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۹، ج ۱۲، ص ۳۰۷.</ref>
امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمی برخوردار بوده و مورد توجه بسياری از فقیهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعی بود كه منصور با توجه به كينه شديدی كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگی آزاد به او نمی‌داد. امام صادق(ع) نيز همانند پدرانش اعتقاد خود را داير بر اين‌كه امامت حق منحصر به فرد او بوده و ديگران آن را غصب كرده‌اند، پنهان نمی‌داشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مستدرک الوسائل|سال=۱۴۰۹|نام=میرزا حسین|نام خانوادگی=نوری|ناشر=مؤسسه مطبوعاتی دارالکتب الاسلامیه|جلد=۱۲|صفحه=۳۰۷|مکان=بیروت}}</ref>


ابن عنبه می‌نويسد: «منصور بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ كرد.» فعاليت‌های امام به طور عمده در پنهانی انجام می‌گرفت و آن حضرت مكرر اصحاب خود را به كتمان و حفظ اسرار اهل‌بيت(ع) دستور می‌داد، چنان‌كه روايات زيادی در اين زمينه از آن حضرت نقل شده است.امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز می‌زد و به همين سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می‌گرفت.چنان‌كه روزی به آن حضرت گفت: «چرا مانند ديگران به ديدار او نمی‌رود؟» امام در جواب فرمود: «ما كاری نكرده‌ايم كه به جهت آن از تو بترسيم؛ و از امر آخرت پيش تو چيزی نيست كه به آن اميدوار باشيم؛ و اين مقام تو در واقع نعمتی نيست كه آن را به تو تبريک بگوييم و تو آن را مصيبتی برای خود نمی‌دانی كه تو را دلداری بدهيم، پس پيش تو چكار داريم؟» بدين‌گونه بود كه امام نارضايی خود را نسبت به حكومت او ابراز می‌داشت.<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۴ش، ج ۲، ص ۲۰۹ - ۲۰۸.</ref>
ابن عنبه می‌نويسد: «منصور بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفت ولی خدا او را حفظ كرد.» فعاليت‌های امام به طور عمده در پنهانی انجام می‌گرفت و آن حضرت مكرر اصحاب خود را به كتمان و حفظ اسرار اهل‌بيت(ع) دستور می‌داد، چنان‌كه روايات زيادی در اين زمينه از آن حضرت نقل شده است.امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور جز در مواردی سرباز می‌زد و به همين سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار می‌گرفت.چنان‌كه روزی به آن حضرت گفت: «چرا مانند ديگران به ديدار او نمی‌رود؟» امام در جواب فرمود: «ما كاری نكرده‌ايم كه به جهت آن از تو بترسيم؛ و از امر آخرت پيش تو چيزی نيست كه به آن اميدوار باشيم؛ و اين مقام تو در واقع نعمتی نيست كه آن را به تو تبريک بگوييم و تو آن را مصيبتی برای خود نمی‌دانی كه تو را دلداری بدهيم، پس پيش تو چكار داريم؟» بدين‌گونه بود كه امام نارضايی خود را نسبت به حكومت او ابراز می‌داشت.<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۴ش، ج ۲، ص ۲۰۹ - ۲۰۸.</ref>
trustworthy
۱۵۵

ویرایش