کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین3: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳: خط ۲۳:
زيد بن علي، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهميت زيادي كه امام باقر از لحاظ علمي در جامعه داشت، موقعيت چشم گيري براي زيد و حركت انقلابي او به وجود نيامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوي بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.<ref>علی خزار قمی، کفایه الاثر، ص۳۲۷</ref>  
زيد بن علي، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهميت زيادي كه امام باقر از لحاظ علمي در جامعه داشت، موقعيت چشم گيري براي زيد و حركت انقلابي او به وجود نيامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوي بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.<ref>علی خزار قمی، کفایه الاثر، ص۳۲۷</ref>  


آنچه در اينجا براي ما اهميت دارد، مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقه‌اي به نام زيديه (كه پس از شهادت زيد موجوديت خود را در عراق آغاز كرده بود) مي‌باشد. در برخي از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق - عليه السلام - بوده است، چنانكه از او نقل شده كه مي‌گفت: جعفر امامنا في الحلال و الحرام.<ref>سیره پیشوایان، ص ۳۶۱، ۳۵۶؛ رجال النجاشي، ص ۱۳۰؛ كفايه الاثر، ص ۳۲۷؛ کریمان، حسین، سيره و قيام زيدبن علي، ص ۴۹ به بعد.</ref> جعفر، امام ما در حلال و حرام است.
مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقه‌اي به نام زيديه می‌باشد. در برخي از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق - عليه السلام - بوده است، چنانكه از او نقل شده كه مي‌گفت: جعفر امامنا في الحلال و الحرام.<ref>سیره پیشوایان، ص ۳۶۱، ۳۵۶؛ رجال النجاشي، ص ۱۳۰؛ كفايه الاثر، ص ۳۲۷؛ کریمان، حسین، سيره و قيام زيدبن علي، ص ۴۹ به بعد.</ref> جعفر، امام ما در حلال و حرام است. در روايتي از امام صادق - عليه السلام - درباره زيد چنين آمده است: رحمه الله، اما أنَّه كان مؤمناً و كان عالما و كان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفي، اما أنَّه لو ملك يعرف كيف يُضَعْها.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۸۵</ref>خدا او را رحمت كند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گويي بود، كه اگر پيروز مي‌شد وفا مي‌كرد و اگر زمام امور را به دست مي‌گرفت، مي‌دانست آن را به دست چه كسي بسپارد. پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روي كار آمدن بني عباس، بني الحسن از بني الحسين جدا شدند<ref>خطط مقريزي، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفيات، ج ۱؛ ص ۲۱۰.</ref> و به بهانه زيد و فرزندش يحيي، روي كار آوردن يكي از بني الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را وجهه همت خود قرار دادند.<ref>عيون اخبار الرضا، ج ۱، باب ۲۵؛ امالي صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۴۶۸؛ سيره و قيام زيدبن علي، ص ۱۶۸.</ref> اينها به تدريج گروهي از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان اطلاق گرديد.<ref>نثر الدر، ج ۱، صص ۳۵۲، ۳۵۳.</ref> در حديثي آمده است: زيديان امام صادق را متهم مي‌كردند كه ايشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد. <ref>تهذيب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۳۲.</ref>امام اين اتهام را از خود رد كرده، فرمود:
و در روايتي از امام صادق - عليه السلام - درباره زيد چنين آمده است:
رحمه الله، اما أنَّه كان مؤمناً و كان عالما و كان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفي، اما أنَّه لو ملك يعرف كيف يُضَعْها.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۸۵</ref>خدا او را رحمت كند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گويي بود، كه اگر پيروز مي‌شد وفا مي‌كرد و اگر زمام امور را به دست مي‌گرفت، مي‌دانست آن را به دست چه كسي بسپارد. پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روي كار آمدن بني عباس، بني الحسن از بني الحسين جدا شدند<ref>خطط مقريزي، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفيات، ج ۱؛ ص ۲۱۰.</ref> و به بهانه زيد و فرزندش يحيي، روي كار آوردن يكي از بني الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را وجهه همت خود قرار دادند.<ref>عيون اخبار الرضا، ج ۱، باب ۲۵؛ امالي صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۴۶۸؛ سيره و قيام زيدبن علي، ص ۱۶۸.</ref> اينها به تدريج گروهي از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان اطلاق گرديد. همانگونه كه پس از اين خواهيم ديد در ميان جعفري‌ها و <ref>نثر الدر، ج ۱، صص ۳۵۲، ۳۵۳.</ref>زيدي‌ها اختلافات شديد و مبارزات داغي آغاز شد كه در جريان آن، زيديها، امام صادق - عليه السلام - را آماج ايراد اتهاماتي قرار دادند. در حديثي آمده است: زيديان امام صادق را متهم مي‌كردند كه ايشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد. <ref>تهذيب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۳۲.</ref>امام اين اتهام را از خود رد كرده، فرمود:
ولكنّي أكْره أن أدع علمي الي جهلهم. ولي من نمي‌خواهم علم خود را در كنار جهل آنان بگذارم.<ref>نثر الدر، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref>
ولكنّي أكْره أن أدع علمي الي جهلهم. ولي من نمي‌خواهم علم خود را در كنار جهل آنان بگذارم.<ref>نثر الدر، ج ۱، ص ۳۵۳.</ref>


trustworthy
۵۹۴

ویرایش