trustworthy
۱۵۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
علما و اندیشمندانی که برزخ را پذیرفتهاند، از سه جنبه و سه قاب در رابطه با آن گفتگو کردند. یکی از لحاظ دینی است و دیگری از لحاظ فلسفی و سومی از لحاظ عرفانی. | علما و اندیشمندانی که برزخ را پذیرفتهاند، از سه جنبه و سه قاب در رابطه با آن گفتگو کردند. یکی از لحاظ دینی است و دیگری از لحاظ فلسفی و سومی از لحاظ عرفانی. | ||
صاحبنظران ديني، قائل هستند که کلمه برزخ در قرآن كريم، به معناي '''حدّفاصل دو چيز''' بكار رفته است. قرآن کریم در این رابطه فرموده است: | |||
{{قرآن بزرگ| مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (۱۹) بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ (۲۰) |ترجمه= دو دریای [شیرین و شور] را روان ساخت در حالی که همواره باهم تلاقی و برخورد دارند؛میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نمی کنند.|سوره=الرحمن|آیه=۱۹–۲۰}} | |||
يعني دو درياي آب شور و شيرين در كنار هم قرار دارند و يك حد فاصلي بين آن دو است طوري كه يكي در ديگري نفوذ نمي كند، اما در سوره مومنون آيه ي 100 همين کلمه برزخ بکار رفته و منظور عالم پس از مرگ است تا قيامت در آن جا خداوند مي فرمايد: «و من ورائهم برزخ الي يوم يبعثون» يعني پشت سر آنان برزخي است تا روزي که برانگيخته شوند. | |||
در روايات متعددي هم آمده كه بين اين جهان مادي و زمانيكه قيامت كبري بوجود مي آيد، برزخ است و انسانها بعد از مرگ به آنجا منتقل مي شوند و مؤمنين در آنجا خوش و خرم هستند و كافرين معذّب[1] و بعد از قيامت كبري، حسابرسي انسانها شروع مي شود و عده اي به جهنم و عده اي به بهشت خواهند رفت. | در روايات متعددي هم آمده كه بين اين جهان مادي و زمانيكه قيامت كبري بوجود مي آيد، برزخ است و انسانها بعد از مرگ به آنجا منتقل مي شوند و مؤمنين در آنجا خوش و خرم هستند و كافرين معذّب[1] و بعد از قيامت كبري، حسابرسي انسانها شروع مي شود و عده اي به جهنم و عده اي به بهشت خواهند رفت. | ||
عالم اسمای الهی و عالم ماده، دو عالم (مجرّد و مثال) قرار دارند، از عالم مثال، گاهی به برزخ نزولی، برزخ منفصل یا مثال منفصل تعبیر میکنند.<ref>جلال الدین آشتیانی، شرح زاد المسافر، ص۴۲۷; و یحیی یثربی، عرفان نظری، ج۷، ص۳۴۳.</ref> | عالم اسمای الهی و عالم ماده، دو عالم (مجرّد و مثال) قرار دارند، از عالم مثال، گاهی به برزخ نزولی، برزخ منفصل یا مثال منفصل تعبیر میکنند.<ref>جلال الدین آشتیانی، شرح زاد المسافر، ص۴۲۷; و یحیی یثربی، عرفان نظری، ج۷، ص۳۴۳.</ref> | ||