۸٬۳۱۸
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار:) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
==اهمیت خداشناسی== | |||
== اهمیت خداشناسی == | |||
اهمیت زاید الوصف خداشناسی و آثار عمیق آن بر حیات آدمی به هیچ وجه قابل انکار نیست. تا آنجا که شواهد و قرائن تاریخی نشان میدهد، شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدعههای اصلی بشر بوده و بخش عمده ای از منابع گوناگون دینی به توصیف مبدأ عالم، یا همان «خدا» و بیان رابطه او با انسان و جهان پرداخته است. حضور گسترده و پویای عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه آدمی، گویای بخشی از اهمیت حیاتی مبدأشناسی است. | اهمیت زاید الوصف خداشناسی و آثار عمیق آن بر حیات آدمی به هیچ وجه قابل انکار نیست. تا آنجا که شواهد و قرائن تاریخی نشان میدهد، شناسایی مبدأ هستی همواره یکی از دغدعههای اصلی بشر بوده و بخش عمده ای از منابع گوناگون دینی به توصیف مبدأ عالم، یا همان «خدا» و بیان رابطه او با انسان و جهان پرداخته است. حضور گسترده و پویای عقاید خداشناسانه در تاریخ اندیشه آدمی، گویای بخشی از اهمیت حیاتی مبدأشناسی است. | ||
اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی ملحدانه فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خدا باور که هر یک تصویر خاصی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها و کردارهای او کاملاً مؤثر است و در یککلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژه ای برای او به ارمغان میآورد. | اهمیت خداشناسی را میتوان از جهت آثار آن در زندگی فردی و جمعی انسانها نیز، مورد توجه قرار داد. تردیدی نیست که زندگی انسان خداشناس با زندگی ملحدانه فردی که وجود خدا را باور ندارد، تفاوتی بنیادین دارد. همچنین با مقایسه زندگی دو انسان خدا باور که هر یک تصویر خاصی از خدای خویش دارند، تفاوتهای اساسی آشکار میشود و این همه، از آن رو است که اعتقاد آدمی به خدا و برداشتی که از اوصاف او دارد، در شئون مختلف حیات او و در انگیزهها، نیتها، داوریها و کردارهای او کاملاً مؤثر است و در یککلام، معنا و مفهوم خاصی به زندگی او میبخشد و شخصیت و هویت ویژه ای برای او به ارمغان میآورد. | ||
==ضرورت خداشناسی== | == ضرورت خداشناسی == | ||
همان گونه که میدانیم، مرتبه ای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته و با هستی آنها عجین گشته است. با این حال، این شناخت فطری، شناختی اجمالی و ابتدایی است و از این رو نمیتواند به تنهایی تأمین کننده کمال خداشناسی باشد؛ بلکه صرفاً زمینه ای مناسب برای رشد و تعالی معرفت انسان به خدای خویش است. از این رو انسانی که از این معرفت فطری اولیه غفلت نمیورزد، خود را نیازمند آن میبیند که در این مسیر گامهای بلند دیگری بردارد و همین نیاز، یکی از مهمترین عوامل گرایش انسان به تحصیل شناختی گستردهتر و عمیقتر است. | همان گونه که میدانیم، مرتبه ای از معرفت خداوند به صورت فطری در نهاد انسانها جای گرفته و با هستی آنها عجین گشته است. با این حال، این شناخت فطری، شناختی اجمالی و ابتدایی است و از این رو نمیتواند به تنهایی تأمین کننده کمال خداشناسی باشد؛ بلکه صرفاً زمینه ای مناسب برای رشد و تعالی معرفت انسان به خدای خویش است. از این رو انسانی که از این معرفت فطری اولیه غفلت نمیورزد، خود را نیازمند آن میبیند که در این مسیر گامهای بلند دیگری بردارد و همین نیاز، یکی از مهمترین عوامل گرایش انسان به تحصیل شناختی گستردهتر و عمیقتر است. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۳: | ||
برگرفته شده از کتاب آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر.{{پایان}} | برگرفته شده از کتاب آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر.{{پایان}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}}{{پایان متن}} | {{منابع}}{{پایان متن}} | ||
{{پانویس}} |