پیش نویس:حسنعلی نخودکی اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:


== تولد ==
== تولد ==
سال ۱۲۶۷ هجری ق. در روستای «مهرجرد» یزد در خانة مردی پاکدل و پرهیزکار به نام «محمد جعفر» کودکی پا به عرصة حیات گذاشت و عبدالکریم نام گرفت.<ref>مجله حوزه، ش ۱۲، سال ۶۴؛ فصلنامه یاد، ش ۴، سال ۶۵.</ref> وی دوران کودکی را در دامان پر مهر مادری سپری کرد تا به شش سالگی رسید. در آن روزگار که عبدالکریم بایستی پایش به مکتب باز می‌شد در مهرجرد از مدرسه و مکتب خبری نبود و کودکانی که بزرگ می‌شدند به دنبال کار و حرفة پدران خود رفته، بهار عمرشان را در مزارع سپری می‌کردند. اما عبدالکریم که گویی سرنوشتی جز این داشت مورد لطف الهی قرار گرفت و خیلی زود وسیلةدرس و دانش اندوزی برایش فراهم شد.
سال ۱۲۶۷ هجری ق. در روستای «مهرجرد» یزد در خانه مردی پاکدل و پرهیزکار به نام «محمد جعفر» کودکی پا به عرصه حیات گذاشت و عبدالکریم نام گرفت.<ref>مجله حوزه، ش ۱۲، سال ۶۴؛ فصلنامه یاد، ش ۴، سال ۶۵.</ref> وی دوران کودکی را در دامان پر مهر مادری سپری کرد تا به شش سالگی رسید. در آن روزگار که عبدالکریم بایستی پایش به مکتب باز می‌شد در مهرجرد از مدرسه و مکتب خبری نبود و کودکانی که بزرگ می‌شدند به دنبال کار و حرفه پدران خود رفته، بهار عمرشان را در مزارع سپری می‌کردند. اما عبدالکریم که گویی سرنوشتی جز این داشت مورد لطف الهی قرار گرفت و خیلی زود وسیله درس و دانش‌اندوزی برایش فراهم شد.


== آغاز تحصیل ==
== آغاز تحصیل ==
«روزی یکی از بستگانش به نام محمد جعفر معروف به (میرابوجعفر) - که خود عالم و در کسوت روحانیّت بود - به مهرجرد آمد و (در دیدار نخست) آثار استعداد و پرتو نبوغی خارق‌العاده را در سیمای این کودک مشاهده نمود و این بود که تحصیل عبدالکریم را عهده‌دار شد و در همین سفر با رضایت پدر و مادرش، او را به اردکان برد و به مکتب سپرد.»<ref>یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری (فرزند بزرگ ایشان).</ref>
«روزی یکی از بستگانش به نام محمد جعفر معروف به (میرابوجعفر) - که خود عالم و در کسوت روحانیّت بود - به مهرجرد آمد و (در دیدار نخست) آثار استعداد و پرتو نبوغی خارق‌العاده را در سیمای این کودک مشاهده نمود و این بود که تحصیل عبدالکریم را عهده‌دار شد و در همین سفر با رضایت پدر و مادرش، او را به اردکان برد و به مکتب سپرد.»<ref>یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری (فرزند بزرگ ایشان).</ref>


عبدالکریم، در این شهر ناآشنا چندین سال دررفت و آمد بود. روزها در درس استادان حاضر می‌شد و شبها در خانة میر ابوجعفر به سر می‌برد و گاهی در شبهای جمعه به منظور دیدار با پدر و مادر راه مهرجرد را پیش می‌گرفت. عبدالکریم هر چند با رحلت پدر مدتّی از تحصیل بازماند امّا این فراق از مکتب چندان طول نکشید و دیگر بار شوق مدرسه و مکتب، قرار از کف اختیار او ربود و عشق به معارف قرآن در دلش جوانه زد و این بار راه حوزة علمیّة یزد را در پیش گرفت.
عبدالکریم، در این شهر نا‌آشنا چندین سال در رفت‌و‌آمد بود. روزها در درس استادان حاضر می‌شد و شبها در خانه میر ابوجعفر به سر می‌برد و گاهی در شبهای جمعه به منظور دیدار با پدر و مادر راه مهرجرد را پیش می‌گرفت. عبدالکریم هر چند با رحلت پدر مدتّی از تحصیل بازماند امّا این فراق از مکتب چندان طول نکشید و دیگر بار شوق مدرسه و مکتب، قرار از کف اختیار او ربود و عشق به معارف قرآن در دلش جوانه زد و این بار راه حوزه علمیّه یزد را در پیش گرفت.


== حوزه یزد ==
== حوزه یزد ==
خط ۲۹: خط ۲۹:


== در حوزه سامرا ==
== در حوزه سامرا ==
میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در رأس حوزة علمیه سامرّا بود. وی از آنجا که به علم و معنویت آیة الله اردکانی احترام زیادی می‌گذاشت شیخ عبدالکریم را مورد توجه قرار داد. می‌گویند وقتی نامة فاضل اردکانی را خواند رو به عبدالکریم کرد و فرمود: «من به شما اخلاص پیدا کردم».<ref>آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۱، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.</ref> از همین رو آن طلبةجوان و پرتلاش را در منزل خود جای داد.
میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در رأس حوزه علمیه سامرا بود. وی از آنجا که به علم و معنویت آیت الله اردکانی احترام زیادی می‌گذاشت شیخ عبدالکریم را مورد توجه قرار داد. می‌گویند وقتی نامه فاضل اردکانی را خواند رو به عبدالکریم کرد و فرمود: «من به شما اخلاص پیدا کردم».<ref>آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۱، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.</ref> از همین رو آن طلبه جوان و پرتلاش را در منزل خود جای داد.


آیة الله حائری پس از اینکه به مقام اجتهاد نایل گشته بود از این دروان به نیکی یاد کرده، از خانة میرزا خاطراتی را این گونه نقل می‌کند:
آیت الله حائری پس از اینکه به مقام اجتهاد نایل گشته بود از این دروان به نیکی یاد کرده، از خانه میرزا خاطراتی را این گونه نقل می‌کند:


«سرداب خانة میرزا هم محل مطالعه‌ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارک رمضان سحری را نیز در آنجا می‌خوردم امّا برای افطار به خانة میرزا بازنمی‌گشتم، بلکه به علت گرمای طاقت فرسای هوا، به سوی فرات رفته، آب مفصلی می‌خوردم و شنا می‌کردم.»<ref>آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۰، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.</ref>
«سرداب خانه میرزا هم محل مطالعه‌ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارک رمضان سحری را نیز در آنجا می‌خوردم امّا برای افطار به خانه میرزا باز نمی‌گشتم، بلکه به علت گرمای طاقت فرسای هوا، به سوی فرات رفته، آب مفصلی می‌خوردم و شنا می‌کردم.»<ref>آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۰، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.</ref>


شیخ عبدالکریم در حوزة عملیّه سامرّا دوازده سال تمام به تحصیل علم پرداخت. او در این مدّت. با همة رنجها و مشقتها ساخت و فارغ از هر گونه اشتغال دیگری با دلی پرامید، به آینده روشن خویش چشم می‌دوخت و سرانجام نیز به کمالات علمی و معنوی نایل گشت.
شیخ عبدالکریم در حوزه عملیه سامرا دوازده سال تمام به تحصیل علم پرداخت. او در این مدت. با همه رنج‌ها و مشقت‌ها ساخت و فارغ از هر گونه اشتغال دیگری با دلی پرامید، به آینده روشن خویش چشم می‌دوخت و سرانجام نیز به کمالات علمی و معنوی نائل گشت.


== در محضر استادان ==
== در محضر استادان ==
گذشته از ارادة محکم و تلاش خستگی ناپذیر شیخ عبدالکریم در راه تحصیل دانش، استادان پرمایه نیز در شکل‌گیری شخصیّت علمی و معنوی او نقش اساسی ایفا می‌کردند.
گذشته از اراده محکم و تلاش خستگی ناپذیر شیخ عبدالکریم در راه تحصیل دانش، استادان پرمایه نیز در شکل‌گیری شخصیت علمی و معنوی او نقش اساسی ایفا می‌کردند.


وی در سالهایی که در حوزة علمیّه سامرّا حضور داشت از خرمن دانش فقهای بزرگی چون آیة الله سید محمد فشارکی، آیة الله نوری، که هر یک از ستاره‌های درخشان آسمان فقاهت به‌شمار می‌رفتند. خوشه علم و معنویت چید.
وی در سال‌هایی که در حوزه علمیه سامرا حضور داشت از خرمن دانش فقهای بزرگی چون آیت الله سید محمد فشارکی، آیت الله نوری، که هر یک از ستاره‌های درخشان آسمان فقاهت به‌شمار می‌رفتند. خوشه علم و معنویت چید.


== اقامت در کربلا ==
== اقامت در کربلا ==
آیة الله حائری پس از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افکند اما به زودی دریافت که حوزة علمیة کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتر دارد. به همین سبب شهر امام مظلومان حسین ـ علیه السلام ـ را برگزید و راهی کربلا گردید.
آیت الله حائری پس از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افکند اما به زودی دریافت که حوزه علمیه کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتر دارد. به همین سبب شهر امام مظلومان حسین ـ علیه السلام ـ را برگزید و راهی کربلا گردید.


کربلا که روزگاری حوزة علمیة معروف و باشکوهی داشت در آن روزها دیگر شکوه و رونق خود را از دست داده بود هیچ جنب و جوشی در مدرسه‌های علمیه به چشم نمی‌خورد و از تراکم طلاب مثل سالهای دوران تحصیل او خبری نبود.
کربلا که روزگاری حوزه علمیه معروف و باشکوهی داشت در آن روزها دیگر شکوه و رونق خود را از دست داده بود هیچ جنب و جوشی در مدرسه‌های علمیه به چشم نمی‌خورد و از تراکم طلاب مثل سالهای دوران تحصیل او خبری نبود.


بارگاه مقدس حسینی نیز آرام و خالی از درس و بحث علمی، روزگار خود را تنها با زمزمة شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین ـ علیه السلام ـ می‌گذراند. وی به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزة علمیة، این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که او لقب حائری* را برای خود برگزید با حضور اندک مدّت خود در حوزة علمیّه، کربلا، غبار عزلت و فراموشی سالهای گذشته را از چهرة این شهر زدود و پس از سالها آرامش و سکوت بار دیگر همهمة طلاب در مدارس پیچید و بارگاه امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز با طنین افکندن بحثهای علمی دانش پژوهان در آن، جلوه‌ای دیگر گرفت. آیة الله حائری در این مدّت دو درس عمدة خارج اصول و فقه تدریس می‌کرد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام کسی که آیة الله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت.
بارگاه مقدس حسینی نیز آرام و خالی از درس و بحث علمی، روزگار خود را تنها با زمزمه شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین ـ علیه السلام ـ می‌گذراند. وی به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزه علمیه، این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که او لقب حائری را برای خود برگزید با حضور اندک خود در حوزه علمیه، کربلا، غبار عزلت و فراموشی سال‌های گذشته را از چهره این شهر زدود و پس از سال‌ها آرامش و سکوت بار دیگر همهمه طلاب در مدارس پیچید و بارگاه امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز با طنین افکندن بحث‌های علمی دانش پژوهان در آن، جلوه‌ای دیگر گرفت. آیت الله حائری در این مدّت دو درس عمده خارج اصول و فقه تدریس می‌کرد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام کسی که آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت.


== در حلقه خوبان ==
== بازگشت به ایران ==
آیة الله حائری در اواخر سال ۱۳۳۲ هجری ق. وقتی ماجراجویی انگلیس در عراق شدت گرفت و دامنة آشوب به شهر کربلا نیز کشیده شده به دعوت مردم اراک عزم سفر به ایران کرد. و تا سال ۱۳۴۰ که عازم قم شد در کنار مردم این دیار و در خدمت حوزة علمیّة شهر اراک بود. گویند در این ایّام امام خمینی (ره) جوانی بیست ساله بود که با شنیدن آوازة حوزة علمیّة شهر اراک، از عزیمت به حوزة اصفهان صرف نظر کرد و به سوی اراک شتافت و تا انتقال این حوزه به شهر مقدس قم از حوزة دانش و معرفت این مرد بزرگ بهره‌ها جست.<ref>فصلنامه یاد، ش ۱۷.</ref>
آیت الله حائری در اواخر سال ۱۳۳۲ هجری ق. وقتی ماجراجویی انگلیس در عراق شدت گرفت و دامنه آشوب به شهر کربلا نیز کشیده شده به دعوت مردم اراک عزم سفر به ایران کرد. و تا سال ۱۳۴۰ که عازم قم شد در کنار مردم این دیار و در خدمت حوزه علمیه شهر اراک بود. گویند در این ایام امام خمینی (ره) جوانی بیست ساله بود که با شنیدن آوازه حوزه علمیه شهر اراک، از عزیمت به حوزه اصفهان صرف نظر کرد و به سوی اراک شتافت و تا انتقال این حوزه به شهر مقدس قم از حوزه دانش و معرفت این مرد بزرگ بهره‌ها جست.<ref>فصلنامه یاد، ش ۱۷.</ref>


آیة الله حائری به مدّت هشت سال در این حوزة پرشکوه بر مسند تدریس تکیه زد و در کنار مسؤولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شکوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظه‌ای غافل نبود و به موجب اهمیت فوق‌العاده به این امر صدها جوان پاک طینت دیگر را که امید آن می‌رفت همه در زمرة مراجع بزرگ بشمار آیند در دامان پر مهر و محبت پدرانة خود پرورش داد.
آیت الله حائری به مدت هشت سال در این حوزه پرشکوه بر مسند تدریس تکیه زد و در کنار مسئولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شکوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظه‌ای غافل نبود و به موجب اهمیت فوق‌العاده به این امر صدها جوان پاک طینت دیگر را که امید آن می‌رفت همه در زمره مراجع بزرگ بشمار آیند در دامان پر مهر و محبت پدرانه خود پرورش داد.


== قم شهر فضیلت ==
== قم شهر فضیلت ==
قم از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان تشیّع به‌شمار می‌آید که از روزگاران نخست تولد تشیع در ایران، به مرکزیّت شیعه شهرت داشته و تاکنون نیز مرکزیّت خود را در دانش و بینش اسلامی و تصمیم‌گیری دربارة حوادث سیاسی و اجتماعی حفظ کرده است. این شهر همانند شهرهای نجف و کربلا در سالهای پس از ظهور اسلام ایجاد گردید و با ورود دختر امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ و بعدها به سبب وجود بارگاه عظیم آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان اهل علم و ایمان قرار گرفت.
قم از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان تشیّع به‌شمار می‌آید که از روزگاران نخست تولد تشیع در ایران، به مرکزیت شیعه شهرت داشته و تاکنون نیز مرکزیت خود را در دانش و بینش اسلامی و تصمیم‌گیری درباره حوادث سیاسی و اجتماعی حفظ کرده است. این شهر همانند شهرهای نجف و کربلا در سال‌های پس از ظهور اسلام ایجاد گردید و با ورود دختر امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ و بعدها به سبب وجود بارگاه عظیم آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان اهل علم و ایمان قرار گرفت.


قم تاریخ درخشانی در خصوص برپایی حوزة علمیّه و پایگاه دینی مردم دارد. اوّلین کسانی که در این شهر برای تأسیس حوزة علمیّه قیام کردند محدثان و روات قبیلة اشعری بودند که از یاران امامان معصوم علیهم السلام به‌شمار می‌رفتند.
قم تاریخ درخشانی در خصوص برپایی حوزه علمیه و پایگاه دینی مردم دارد. اولین کسانی که در این شهر برای تأسیس حوزه علمیه قیام کردند محدثان و روایت‌کنندگان قبیله اشعری بودند که از یاران امامان معصوم (ع) به‌شمار می‌رفتند.


سپس ظهور شخصیّتهای بزرگی چون شیخ کلینی و شیخ صدوق و پس از آنها رو آوردن شیعیان علوی بدین حوزه بر رونقش افزود. امّا با اینهمه این شهر روزگاری نیز خالی از عالمان بوده است و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه چندان رونقی نداشته است و بر حجره‌های مدارس آن گرد غربت و تنهایی نشسته بود.
سپس ظهور شخصیت‌های بزرگی چون شیخ کلینی و شیخ صدوق و پس از آن‌ها رو آوردن شیعیان علوی بدین حوزه بر او نقش افزود. اما  این شهر روزگاری نیز خالی از عالمان بوده و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه چندان رونقی نداشته و بر حجره‌های مدارس آن گرد غربت و تنهایی نشسته بود.


«در اوایل قرن یازدهم هجری ق. چند سالی شخصیتهای بزرگی چون صدرالدین شیرازی، فیاض لاهیجی و فیض کاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و اشاعة علوم اسلامی در فقه، تفسیر کلام، فلسفه و عرفان پرداختند.»<ref>ر. ک. آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه، سیّد حجه موحّدی ابطحی، ج ۱، ص ۲۹۱.</ref> و با تشکیل جلسات پرشکوه علمی مدّتی کور سوی دانش را در این شهر روشن نگه داشتند. اما پس از آن تا روزی که آیة الله حائری پا به این شهر می‌گذارد وضع حوزه‌های علمیّه همچنان اسفبار و مدتها عظمت گذشتة آن فراموش شده بود.
«در اوایل قرن یازدهم هجری ق. چند سالی شخصیت‌های بزرگی چون صدرالدین شیرازی، فیاض لاهیجی و فیض کاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و انتشار علوم اسلامی در فقه، تفسیر کلام، فلسفه و عرفان پرداختند.»<ref>ر. ک. آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه، سیّد حجه موحّدی ابطحی، ج ۱، ص ۲۹۱.</ref> و با تشکیل جلسات پرشکوه علمی مدتی کور سوی دانش را در این شهر روشن نگه‌داشتند. اما پس از آن تا روزی که آیت‌الله حائری پا به این شهر می‌گذارد وضع حوزه‌های علمیه همچنان اسفبار و مدت‌ها عظمت گذشته آن فراموش شده بود.


آیة الله حائری پیش از آنکه از طرف اهالی قم به این شهر دعوت شود یک بار در سال ۱۳۳۲ هجری ق. در سفری که به مشهد رضوی عزیمت نمودند، از قم نیز دیدن کرده و چند شبی را در کنار حرم حضرت فاطمه معصومه علیهماالسلام گذرانده و اوضاع مدارس دینی را از نزدیک مشاهده نموده بود. مدرسة فیضیه را دیده بود که حجره‌های پرغوغای دیروزش اکنون خالی از همهمة محصلان علوم دینی شده و بر قفسه‌های کتاب گرد فراموشی نشسته است. انگار هیچ‌گاه زمزمة دانش پژوهان اسلامی در فضای قم طنین انداز نبوده است! مدرسة بزرگ «دارالشفا» را دیده بود که سالنهای درس و بحث آن اکنون محل اسکان فقرای شهر یا زائران شده است «و بعضاً کسبة اطراف حرم از حجره‌هایش به عنوان انبار اجناس استفاده می‌کردند.» و از همه غمناک‌تر حال و روز طلاب جوانی بود که به علت محروم بودن از استادان چیره‌دست و نبود نظم با چهره‌های افسرده، عمر خود را به بیهودگی می‌گذرانیدند و در آن حجره‌های تاریک و غبار گرفته با مباحثات سطحی، روزگار سپری می‌کردند.
آیت‌الله حائری پیش از آن‌که از طرف اهالی قم به این شهر دعوت شود یک بار در سال ۱۳۳۲ هجری ق. در سفری که به مشهد رضوی رفت، از قم نیز دیدن کرده و چند شبی را در کنار حرم حضرت فاطمه معصومه (ع) گذرانده و اوضاع مدارس دینی را از نزدیک مشاهده نموده بود. مدرسه فیضیه را دیده بود که حجره‌های پرغوغای دیروزش اکنون خالی از همهمه محصلان علوم دینی شده و بر قفسه‌های کتاب گرد فراموشی نشسته است. انگار هیچ‌گاه زمزمه دانش پژوهان اسلامی در فضای قم طنین انداز نبوده است! مدرسه بزرگ «دارالشفا» را دیده بود که سالن‌های درس و بحث آن اکنون محل اسکان فقرای شهر یا زائران شده است «و بعضا کسبه اطراف حرم از حجره‌هایش به عنوان انبار اجناس استفاده می‌کردند.» و از همه غمناک‌تر حال و روز طلاب جوانی بود که به علت محروم بودن از استادان چیره‌دست و نبود نظم با چهره‌های افسرده، عمر خود را به بیهودگی می‌گذرانیدند و در آن حجره‌های تاریک و غبار گرفته با مباحثات سطحی، روزگار سپری می‌کردند.


گویند ایشان پس از آنکه از نزدیک اوضاع اسفبار مدارس علمی این شهر را دید، بسیار ناراحت و افسرده خاطر قم را ترک گفت و اطرافیانش بارها از او شنیدند که می‌گفت: «چه می‌شد اگر حوزة علمیّة قم سر و سامان می‌گرفت!».
گویند ایشان پس از آنکه از نزدیک اوضاع اسفبار مدارس علمی این شهر را دید، بسیار ناراحت و افسرده خاطر قم را ترک کرد و اطرافیانش بارها از او شنیدند که می‌گفت: «چه می‌شد اگر حوزه علمیه قم سر و سامان می‌گرفت!».


آیة الله حائری در اواخر زمستان ۱۳۰۰ هجری ش. (۲۲ رجب ۱۳۴۰ ق) بود که با فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری به همراه آیة الله محمدتقی خوانساری به قصد اجابت دعوت مردم، از اراک به سمت قم حرکت کردند و در میان انبوه جمعیت استقبال کننده وارد شهر قم شدند.
آیت‌الله حائری در اواخر زمستان ۱۳۰۰ هجری ش. (۲۲ رجب ۱۳۴۰ ق) بود که با فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری به همراه آیت‌الله محمدتقی خوانساری به قصد اجابت دعوت مردم، از اراک به سمت قم حرکت کردند و در میان انبوه جمعیت استقبال کننده وارد شهر قم شدند.


== تأسیس حوزه ==
== تأسیس حوزه ==
تأسیس حوزة علمیّةقم چیزی بود که زمزمة آن قرنها پیش از حوزة علمیه نجف شروع شده بود و ریشه در روایات امامام معصوم علیهم السلام داشت امام صادق ـ علیه السلام ـ در قرن دوم هجری قمری به یاران خود دربارة شهر قم و مرکزیّت این شهر برای دانش اسلامی چنین فرموده بود:
تأسیس حوزه علمیه قم چیزی بود که زمزمه آن قرن‌ها پیش از حوزه علمیه نجف شروع شده بود و ریشه در روایات امامام معصوم (ع) داشت امام صادق (ع) در قرن دوم هجری قمری به یاران خود درباره شهر قم و مرکزیت این شهر برای دانش اسلامی چنین فرموده بود:


زود باشد که کوفه روزگاری از مؤمنان خالی گردد و دانش در آن ناپدید شود و به شهری که آن را «قم» گویند ظاهر شود و معدن اهل علم و فضل شود.<ref>گنجینة دانشمندان، ج ۱، ص ۳۲.</ref>
زود باشد که کوفه روزگاری از مؤمنان خالی گردد و دانش در آن ناپدید شود و به شهری که آن را «قم» گویند ظاهر شود و معدن اهل علم و فضل شود.<ref>گنجینة دانشمندان، ج ۱، ص ۳۲.</ref>


حضور آیة الله حائری در قم این نوید امامان بزرگوار شیعه را که همواره زبان به زبان نقل شده و در ذهن شیعیان جای گرفته بود. تحقق می‌بخشید.
حضور آیت‌‌الله حائری در قم این نوید امامان بزرگوار شیعه را که همواره زبان به زبان نقل شده و در ذهن شیعیان جای گرفته بود. تحقق می‌بخشید.


اوایل بهار ۱۳۰۱ ش، پس از دو ماه اقامت آیة الله حائری در شهر قم، در منزل آیة الله پایین شهری، جلسه‌ای از طرف علما، بازاریان و کسبة تهران تشکیل شد که بزرگانی از فقهای قم چون آیة الله بافقی، آیة الله کبیر وآیة الله فیض در آن شرکت داشتند. در این جلسه، گفتگو پیرامون حوزة علمیة قم، ساعتها به درازا کشید و سرانجام نظر نهایی به آیة الله حائری محوّل شد.
اوایل بهار ۱۳۰۱ ش، پس از دو ماه اقامت آیت‌الله حائری در شهر قم، در منزل آیت‌الله پایین شهری، جلسه‌ای از طرف علما، بازاریان و کسبه تهران تشکیل شد که بزرگانی از فقهای قم چون آیة الله بافقی، آیة الله کبیر وآیة الله فیض در آن شرکت داشتند. در این جلسه، گفتگو پیرامون حوزة علمیة قم، ساعتها به درازا کشید و سرانجام نظر نهایی به آیة الله حائری محوّل شد.


همة علما و بزرگان علم و معرفت قبول این امر مهم را به آیة الله حائری اصرار کردند ونیز بسیاری از بازاریان و کسبه در تأمین مالی حوزه اعلام آمادگی نمودند. آیة الله حائری ابتدا بر این عقیده بود که بزرگان قم خود این کار را انجام دهند و از عهدة این امر خطیر نیز برخواهند آمد. امّا چون اصرار بی حد علما را مشاهده کرد تکلیف را بر عهدة خود ثابت دید و این نکته را بیان فرمود: «استخاره خواهیم کرد آیا صلاح است در قم مانده، به فضلا و محصلین حوزة اراک که انتظار بازگشت مرا دارند، بنویسم به قم بیایند یا نه؟».
همة علما و بزرگان علم و معرفت قبول این امر مهم را به آیة الله حائری اصرار کردند ونیز بسیاری از بازاریان و کسبه در تأمین مالی حوزه اعلام آمادگی نمودند. آیة الله حائری ابتدا بر این عقیده بود که بزرگان قم خود این کار را انجام دهند و از عهدة این امر خطیر نیز برخواهند آمد. امّا چون اصرار بی حد علما را مشاهده کرد تکلیف را بر عهدة خود ثابت دید و این نکته را بیان فرمود: «استخاره خواهیم کرد آیا صلاح است در قم مانده، به فضلا و محصلین حوزة اراک که انتظار بازگشت مرا دارند، بنویسم به قم بیایند یا نه؟».
trustworthy
۹۳۵

ویرایش