کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
احمد نراقی معروف به‌ فاضل نراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق) فرزند ملا مهدی نراقی از عالمان شیعه در قرن سیزدهم هجری بود. او پس از وفات پدرش، مرجعیت را در کاشان عهده‌دار شد. فاضل نراقی، تألیفات متعددی در علوم مختلف اسلامی دارد که مستند الشیعة، عوائد الایام و کتاب اخلاقی معراج السعادة معروف‌ترین آنها هستند. او در حمله روس‌ها به ایران و اشغال مناطقی از آن، سرپرستی مردم در تظاهرات را برعهده داشت.
احمد نراقی معروف به‌ فاضل نراقی (۱۱۸۵–۱۲۴۵ق) فرزند ملا مهدی نراقی از عالمان شیعه در قرن سیزدهم هجری بود. او پس از وفات پدرش، مرجعیت را در کاشان عهده‌دار شد. فاضل نراقی، تألیفات متعددی در علوم مختلف اسلامی دارد که مستند الشیعة، عوائد الایام و کتاب اخلاقی معراج السعادة معروف‌ترین آنها هستند. او در حمله روس‌ها به ایران و اشغال مناطقی از آن، سرپرستی مردم در تظاهرات را برعهده داشت.<ref>اعيان الشيعه، سيد محسن امين، ج3، ص 184.</ref>


== تولد و تحصیلات ==
== تولد و تحصیلات ==
اين فقيه بزرگ سال (1185 هـ . ق) در شهر نراق از توابع شهرستان کاشان ديده به جهان گشود. وي مقدمات و بيشتر دروس متوسط و عالي را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمد مهدي نراقي تحصيل نمود. سال (1205 هـ . ق) که بيست بهار از عمرش مي گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتي از حوزه درسي عالم بزرگوار وحيد بهبهاني بهره برد؛ اما پس از اندکي در همين سال استاد کل وحيد بهبهاني به رحمت ايزدي پيوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (1209 هـ . ق) پدرش ملا مهدي را هم از دست داد؛ پدر انديشمندي که وي بيشتر اندوخته هاي علمي خود را از او به ارث برده بود.[1]
اين فقيه بزرگ سال (1185 هـ . ق) در شهر نراق از توابع شهرستان کاشان ديده به جهان گشود. وي مقدمات و بيشتر دروس متوسط و عالي را در محضر پدر دانشمندش مرحوم ملا محمد مهدي نراقي تحصيل نمود. سال (1205 هـ . ق) که بيست بهار از عمرش مي گذشت همراه پدرش به شهر علم و حکمت نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا مدتي از حوزه درسي عالم بزرگوار وحيد بهبهاني بهره برد؛ اما پس از اندکي در همين سال استاد کل وحيد بهبهاني به رحمت ايزدي پيوست و او همراه پدر خود به زادگاهش نراق بازگشت. تنها چهار سال از رحلت استادش گذشته بود که ملا احمد در سال (1209 هـ . ق) پدرش ملا مهدي را هم از دست داد؛ پدر انديشمندي که وي بيشتر اندوخته هاي علمي خود را از او به ارث برده بود.


ملا احمد نراقي سه سال پس از رحلت پدر در تاريخ (1212 هـ . ق) به قصد زيارت عتبات عاليات بار ديگر عزم سفر نمود و اين بار به تنهايي به نجف اشرف هجرت کرد. در اين شهر علم و حکمت، از حوزه درسي فقيهان بزرگي مانند: سيد مهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر کاشف الغطا استفاده هاي شاياني برد. اين فقيه فرزانه مدتي هم در کربلا در جوار حرم حسيني ساکن شد و از محضر ميرزا مهدي شهرستاني و آقا سيد علي کربلايي بهره علمي برد.[2] و در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، اصول عقايد، اخلاق، شعر، عرفان، فلسفه، منطق، حساب و هندسه و ... به مراتب عالي رسيد و صاحب نظر شد.
ملا احمد نراقي سه سال پس از رحلت پدر در تاريخ (1212 هـ . ق) به قصد زيارت عتبات عاليات بار ديگر عزم سفر نمود و اين بار به تنهايي به نجف اشرف هجرت کرد. در اين شهر علم و حکمت، از حوزه درسي فقيهان بزرگي مانند: سيد مهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر کاشف الغطا استفاده هاي شاياني برد. اين فقيه فرزانه مدتي هم در کربلا در جوار حرم حسيني ساکن شد و از محضر ميرزا مهدي شهرستاني و آقا سيد علي کربلايي بهره علمي برد.<ref>مکارم الاثار، ميرزا محمد علي معلم حبيب آبادي، ج4، ص 1235.</ref> و در علوم و فنون مختلف از جمله: فقه، اصول عقايد، اخلاق، شعر، عرفان، فلسفه، منطق، حساب و هندسه و ... به مراتب عالي رسيد و صاحب نظر شد.


== رسالت اجتماعی ==
== رسالت اجتماعی ==
{{پایان پاسخ}}ملا احمد نراقي پس از تکميل تحصيل به زادگاه خود بازگشت. وي در شهر کاشان سکونت اختيار کرد و چون از جايگاه مناسب علمي و موقعيت خود مردمي برخوردار بود، به مقام مرجعيت ديني رسيد و همانند پدرش زعامت مذهبي و سياسي مردم آن سامان و نواحي را به عهده گرفت.[3]
{{پایان پاسخ}}ملا احمد نراقي پس از تکميل تحصيل به زادگاه خود بازگشت. وي در شهر کاشان سکونت اختيار کرد و چون از جايگاه مناسب علمي و موقعيت خود مردمي برخوردار بود، به مقام مرجعيت ديني رسيد و همانند پدرش زعامت مذهبي و سياسي مردم آن سامان و نواحي را به عهده گرفت.<ref>قصص العلماء، ميرزا محمد تنکابني، ص 130.</ref>


او همواره به فکر رفاه و آسايش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستيز پرداخت. در ادامه اين ظلم ستيزي با حاکمان ظالم منطقه و حتي با حکومت وقت ايران (فتح علي شاه قاجار) درگير شد. چنان که در کتاب هاي تاريخي آمده است حاکماني که از سوي فتحعلي شاه براي منطقه کاشان گماشته مي شدند چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقي از اين سمت دولتي عزل شدند. اين سبب ناخشنودي شاه شد. بنابر اين آن عالم بزرگ را به تهران فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد. ملا احمد نراقي در جواب شاه آستين ها را بالا برد و دست هاي خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد:
او همواره به فکر رفاه و آسايش توده مردم مستضعف بود و در مواقع مختلف به دفاع از حقوق مردم مظلوم منطقه برخاست و با ظالمان و سرکشان به ستيز پرداخت. در ادامه اين ظلم ستيزي با حاکمان ظالم منطقه و حتي با حکومت وقت ايران (فتح علي شاه قاجار) درگير شد. چنان که در کتاب هاي تاريخي آمده است حاکماني که از سوي فتحعلي شاه براي منطقه کاشان گماشته مي شدند چند بار به خاطر رفتار و کردار ستمکارانه شاه نسبت به مردم، توسط ملا احمد نراقي از اين سمت دولتي عزل شدند. اين سبب ناخشنودي شاه شد. بنابر اين آن عالم بزرگ را به تهران فراخواند و او را به اخلال در امر مملکت متهم کرد. ملا احمد نراقي در جواب شاه آستين ها را بالا برد و دست هاي خود را به طرف آسمان گرفت و خطاب به پروردگار عرض کرد:


«... بار خدايا! اين سلطان ظالم، حاکم ظالمي را بر مردم قرار داد و من رفع ظلم کردم و اين ظالم بر من عصباني است ...»[4]
«... بار خدايا! اين سلطان ظالم، حاکم ظالمي را بر مردم قرار داد و من رفع ظلم کردم و اين ظالم بر من عصباني است ...»<ref>قصص العلماء، ميرزا محمد تنکابني، ص 130.</ref>


و چون اراده کرد نفرين کند شاه بلند شد، دست هاي او را گرفت و از وي عذرخواهي کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، يک فرد لايقي را براي ولايت کاشان منصوب نمود. از اين قضيه تاريخي علاوه بر نفوذ و قدرت معنوي ملا احمد نراقي در ميان توده مردم مي توان دريافت که فتحلي شاه با آن همه کبر و غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوي ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است به همين سبب با خواهش و تمنا و پوزش از نفرين او مانع مي شود.
و چون اراده کرد نفرين کند شاه بلند شد، دست هاي او را گرفت و از وي عذرخواهي کرد و با مشورت و موافقت ملا احمد، يک فرد لايقي را براي ولايت کاشان منصوب نمود. از اين قضيه تاريخي علاوه بر نفوذ و قدرت معنوي ملا احمد نراقي در ميان توده مردم مي توان دريافت که فتحلي شاه با آن همه کبر و غرور و جاه و جبروتش به مقام معنوي ملا احمد واقف بوده و به آن اعتقاد داشته است به همين سبب با خواهش و تمنا و پوزش از نفرين او مانع مي شود.


== اوضاع سیاسی ایران ==
== اوضاع سیاسی ایران ==
دوران ملا احمد نراقي هم زمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کريم خان زند، او ايام کودکي و نوجواني خود را پشت سر مي گذاشت و مهمترين دوران حيات اين فقيه سترگ با حکومت آقا محمد خان و فتحعلي شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است. سال (1193 هـ . ق) که ملا احمد هشت ساله بود کريم خان زند پس از نزديک به سي و يک سال سلطنت چشم از جهان فرو بست.[5]
دوران ملا احمد نراقي هم زمان با سلطنت پادشاهان زند و قاجار بوده است. هنگام سلطنت کريم خان زند، او ايام کودکي و نوجواني خود را پشت سر مي گذاشت و مهمترين دوران حيات اين فقيه سترگ با حکومت آقا محمد خان و فتحعلي شاه از سلسله قاجار مقارن بوده است. سال (1193 هـ . ق) که ملا احمد هشت ساله بود کريم خان زند پس از نزديک به سي و يک سال سلطنت چشم از جهان فرو بست.<ref>لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ج12، ص 18312.</ref>


سفر ايشان به عتبات عاليات جهت ادامه و تکميل تحصيل بود. سال (1213 هـ . ق) فتحعلي شاه به حکومت رسيد و تا حدودي توانست موقعيت خود را تثبيت کند و بر اوضاع مسلط شود.
سفر ايشان به عتبات عاليات جهت ادامه و تکميل تحصيل بود. سال (1213 هـ . ق) فتحعلي شاه به حکومت رسيد و تا حدودي توانست موقعيت خود را تثبيت کند و بر اوضاع مسلط شود.
خط ۳۳: خط ۳۳:


== در سنگر جهاد ==
== در سنگر جهاد ==
در اين هنگام فقيهان عظام شيعه و دانشوران نجف و کاظمين مانند آيه الله سيد علي طباطبايي و شيخ جعفر کاشف الغطا اعلام جهاد کردند. آيه الله سيد محمد طباطبايي، معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصيت هاي مذهبي را در صدور فتواي جهاد بر ضد دولت تجاوز گر روسيه متحد نمود. بعد با ارسال نامه هايي به فتحعلي شاه تأکيد کرد که مانع از ظلم و جور ايادي دولت روس شود؛ در غير اين صورت خود اين مسئوليت را بر دوش خواهد گرفت.[6]
در اين هنگام فقيهان عظام شيعه و دانشوران نجف و کاظمين مانند آيه الله سيد علي طباطبايي و شيخ جعفر کاشف الغطا اعلام جهاد کردند. آيه الله سيد محمد طباطبايي، معروف به مجاهد، عالمان بلاد را از موضوع آگاه ساخت و همه شخصيت هاي مذهبي را در صدور فتواي جهاد بر ضد دولت تجاوز گر روسيه متحد نمود. بعد با ارسال نامه هايي به فتحعلي شاه تأکيد کرد که مانع از ظلم و جور ايادي دولت روس شود؛ در غير اين صورت خود اين مسئوليت را بر دوش خواهد گرفت.<ref>اعيان الشيعه، ج9، ص 443.</ref>


فتحعلي شاه که در مقابل تصميم قاطعانه عالمان ديني چاره اي جز تسليم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آيه الله سيد محمد مجاهد با عده اي از دانشوران وارد ايران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ايران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقيهان بزرگ شهرها از جمله ملااحمد نراقي به اين ندا، لبيک گفتند و به جمع فقيهان مجاهد پيوستند. و حتي در جبهه جنگ نيز حاضر شدند. يکي از مورخان که از نزديک اين رخداد را تعقيب کرده، در اين باره چنين مي نويسد:
فتحعلي شاه که در مقابل تصميم قاطعانه عالمان ديني چاره اي جز تسليم نداشت با درخواست آنان موافقت کرد. آيه الله سيد محمد مجاهد با عده اي از دانشوران وارد ايران شد و در تهران جلوس کرد و همه عالمان برجسته ايران را به تهران فراخواند. به دنبال آن اغلب فقيهان بزرگ شهرها از جمله ملااحمد نراقي به اين ندا، لبيک گفتند و به جمع فقيهان مجاهد پيوستند. و حتي در جبهه جنگ نيز حاضر شدند. يکي از مورخان که از نزديک اين رخداد را تعقيب کرده، در اين باره چنين مي نويسد:


« ... و روز شنبه هيجدهم (ذيقعهده سال 1241) جناب حاجي ملا احمد نراقي کاشاني که از تمامت علماي اثنا عشريه فضيلتش زيادت بود به اتفاق حاجي ملا عبدالوهاب قزويني و جماعتي ديگر از علماء و حاجي ملا محمد پسر حاجي ملا احمد نراقي که او نيز قدوه مجتهدين بود، از راه برسيد. تمامت شاهزادگان و قاطبه امرا و اعيان نيز به استقبال بيرون شتافتند و جنابش را تکبير و تهليل و مکانت و محلي جليل فرود آوردند و اين جمله مجتهدين که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هر کس از جهاد با روسيان بازنشيند از اطاعت يزدان سربرتافته، متابعت شيطان کرده باشد ...»[7]
« ... و روز شنبه هيجدهم (ذيقعهده سال 1241) جناب حاجي ملا احمد نراقي کاشاني که از تمامت علماي اثنا عشريه فضيلتش زيادت بود به اتفاق حاجي ملا عبدالوهاب قزويني و جماعتي ديگر از علماء و حاجي ملا محمد پسر حاجي ملا احمد نراقي که او نيز قدوه مجتهدين بود، از راه برسيد. تمامت شاهزادگان و قاطبه امرا و اعيان نيز به استقبال بيرون شتافتند و جنابش را تکبير و تهليل و مکانت و محلي جليل فرود آوردند و اين جمله مجتهدين که انجمن بودند به اتفاق فتوا راندند که هر کس از جهاد با روسيان بازنشيند از اطاعت يزدان سربرتافته، متابعت شيطان کرده باشد ...»<ref>ناسخ التواريخ، سلاطين قاجار، ج1، ص 358.</ref>


جالب اين که وقتي ميرزا عبدالوهاب معتمد الدوله و ميرزا ابوالحسن خان، وزير امور خارجه با اين تصميم به مخالفت برخاستند، علما در جواب آن ها پيامهايي دادند و نوشتند که: «همانا شما را در عقيدت و کيش خود فتوري است و اگر نه چگونه جهاد با کافران را مکروه مي شماريد؟» در اين حال آن ها ساکت شدند. يا هنگامي که سفير روس در ايران با ترفندهايي در تکاپو بود تا علما را از اين انديشه باز دارد، آنان با صراحت اعلام کردند که: «در شريعت ما با کفار از در مهر و حفاوت سخن کردن گناهي بزرگ باشد. اگر چه روسيان از حدود ايران بيرون شوند هم جهاد با ايشان را واجب دانيم.»[8]
جالب اين که وقتي ميرزا عبدالوهاب معتمد الدوله و ميرزا ابوالحسن خان، وزير امور خارجه با اين تصميم به مخالفت برخاستند، علما در جواب آن ها پيامهايي دادند و نوشتند که: «همانا شما را در عقيدت و کيش خود فتوري است و اگر نه چگونه جهاد با کافران را مکروه مي شماريد؟» در اين حال آن ها ساکت شدند. يا هنگامي که سفير روس در ايران با ترفندهايي در تکاپو بود تا علما را از اين انديشه باز دارد، آنان با صراحت اعلام کردند که: «در شريعت ما با کفار از در مهر و حفاوت سخن کردن گناهي بزرگ باشد. اگر چه روسيان از حدود ايران بيرون شوند هم جهاد با ايشان را واجب دانيم.»<ref>ناسخ التواريخ، سلاطين قاجار، ج1، ص 359</ref>


ملا احمد نراقي، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه ساير عالمان و فقيهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوي آذربايجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر تبريز و مناطق مختلف آذربايجان مردم را بر ضد اشغالگران روسي، بسيج و روشنگري نمود.[9]
ملا احمد نراقي، تنها به صدور حکم جهاد بسنده نکرد، بلکه همراه ساير عالمان و فقيهان بزرگ از تهران خارج شد و به سوي آذربايجان، خط مقدم جبهه جنگ حرکت کرد و با حضور خود در شهر تبريز و مناطق مختلف آذربايجان مردم را بر ضد اشغالگران روسي، بسيج و روشنگري نمود.<ref>گلشن ابرار، ج1، ص 316.</ref>


== در جبهه فرهنگي ==
== در جبهه فرهنگي ==
خط ۴۸: خط ۴۸:
دشمنان اسلام به ويژه سردمداران دولت انگليس که همواره به دنبال غارت منافع ملي و مذهبي ملتهاي مسلمان بودند، پيش از اين در عصر صفوي به خوبي تجربه کرده بودند که حضور اسلام و روحانيت شيعه، بزرگ ترين مانع تحقق اهداف شوم آن ها در اين سرزمين است و هيچ چيزي به اندازه اسلام و روحانيت براي آنان شکننده نيست. لذا براي درهم شکستن اين دو نيروي معنوي به طور همه جانبه سرمايه گذاري مي کردند.
دشمنان اسلام به ويژه سردمداران دولت انگليس که همواره به دنبال غارت منافع ملي و مذهبي ملتهاي مسلمان بودند، پيش از اين در عصر صفوي به خوبي تجربه کرده بودند که حضور اسلام و روحانيت شيعه، بزرگ ترين مانع تحقق اهداف شوم آن ها در اين سرزمين است و هيچ چيزي به اندازه اسلام و روحانيت براي آنان شکننده نيست. لذا براي درهم شکستن اين دو نيروي معنوي به طور همه جانبه سرمايه گذاري مي کردند.


يکي از اين اقدامات شوم، فعاليت هاي جسورانه فردي به نام «هنري مارتين» از گروه «پادريان» در ايران بود. او به عنوان يک کشيش و مبلغ مسيحي در طول يازده ماه اقامت خود در ايران علاوه بر ترجمه انجيل و عهد جديد، کتابي به نام «ميزان الحق» در حقانيت دين مسيح و در آيين مقدس اسلام و رسالت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و نفي وحي و قرآن نگاشت و با پشتکار و جسارت عجيبي با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنري مارتين با ترفندهايي که آموخته بود در شبهه افکني و ايجاد ترديد ميان جوانان بسيار ماهر بود چنان که توانست در اين زمينه به موفقيت هايي هم دست يابد. مأموريت او در سال 1227 هـ. ش در ايران به پايان رسيد و عازم کشور ترکيه شد و در همان سال درگذشت؛ اما ساليان دراز شبهات او در ميان محافل علمي و عمومي مردم باقي و مطرح بود.[10]
يکي از اين اقدامات شوم، فعاليت هاي جسورانه فردي به نام «هنري مارتين» از گروه «پادريان» در ايران بود. او به عنوان يک کشيش و مبلغ مسيحي در طول يازده ماه اقامت خود در ايران علاوه بر ترجمه انجيل و عهد جديد، کتابي به نام «ميزان الحق» در حقانيت دين مسيح و در آيين مقدس اسلام و رسالت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ و نفي وحي و قرآن نگاشت و با پشتکار و جسارت عجيبي با عالمان اسلام به مشاجره و مناظره پرداخت. هنري مارتين با ترفندهايي که آموخته بود در شبهه افکني و ايجاد ترديد ميان جوانان بسيار ماهر بود چنان که توانست در اين زمينه به موفقيت هايي هم دست يابد. مأموريت او در سال 1227 هـ. ش در ايران به پايان رسيد و عازم کشور ترکيه شد و در همان سال درگذشت؛ اما ساليان دراز شبهات او در ميان محافل علمي و عمومي مردم باقي و مطرح بود.<ref>ر.ک: آينه پژوهش، ش 73، مقاله محمد جواد سلمانپور، ص 112.</ref>


در آن ايام پاسخ هاي بسياري در نفي نظرها و شبهه هاي مارتين پادري نوشته شد؛ اما چون اغلب نويسندگان آن از مايه علمي لازم و کافي بهره مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثيرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکيم اين جبهه شوم فرهنگي شدند. در اين ميان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعي برخوردار بود که بارزترين آن کتاب «سيف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقي بود که توضيح آن در بخش آثار خواهد آمد. اين فقيه پرتلاش در پويايي، رسايي و گويا کردن محتواي اين کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکميل آن با ده نفر از شخصيت هاي يهود به مذاکره علمي نشست.[11]
در آن ايام پاسخ هاي بسياري در نفي نظرها و شبهه هاي مارتين پادري نوشته شد؛ اما چون اغلب نويسندگان آن از مايه علمي لازم و کافي بهره مند نبودند، نه تنها نتوانستند از عمق تأثيرات آن بکاهند؛ بلکه خود باعث تحکيم اين جبهه شوم فرهنگي شدند. در اين ميان فقط سه نگارش از استحکام و برهان قاطعي برخوردار بود که بارزترين آن کتاب «سيف الامه و برهان المله» نوشته ملا احمد نراقي بود که توضيح آن در بخش آثار خواهد آمد. اين فقيه پرتلاش در پويايي، رسايي و گويا کردن محتواي اين کتاب سنگ تمام گذاشت و در تکميل آن با ده نفر از شخصيت هاي يهود به مذاکره علمي نشست.<ref>قصص العلماء، تنکابني، ص 129.</ref>


در اين کتاب غيرت ديني، احساس مسئووليت اجتماعي، شجاعت و شهامت علمي ملا احمد نراقي به وضوح مشاهده مي شود. اين کتاب در سال (1233 هـ . ق) پنج سال بعد از فوت مارتين نگارش يافت و در مهار افکار و انديشه هاي انحرافي و رفع شبهات ساختگي او تأثير بسزايي گذاشت و اين تنها رد بر شخص مارتين نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقي با اين تلاش و تحقيق در برابر يک تهاجم همه جانبه فرهنگي قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگليس تغذيه و هدايت مي شد.
در اين کتاب غيرت ديني، احساس مسئووليت اجتماعي، شجاعت و شهامت علمي ملا احمد نراقي به وضوح مشاهده مي شود. اين کتاب در سال (1233 هـ . ق) پنج سال بعد از فوت مارتين نگارش يافت و در مهار افکار و انديشه هاي انحرافي و رفع شبهات ساختگي او تأثير بسزايي گذاشت و اين تنها رد بر شخص مارتين نبود؛ بلکه در واقع ملا احمد نراقي با اين تلاش و تحقيق در برابر يک تهاجم همه جانبه فرهنگي قد علم کرد که در پشت پرده از جانب دولت وقت انگليس تغذيه و هدايت مي شد.
خط ۶۱: خط ۶۱:
2. ملا مهدي نراقي (1268 - 1209 هـ.ق)
2. ملا مهدي نراقي (1268 - 1209 هـ.ق)


وي معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش يعني ملا محمد مهدي نراقي به دنيا آمد به همين سبب نام وي را بر او نهادند و سپس به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعد ها از سوي فتحعلي شاه به «آقا بزرگ»­ شهرت يافت.[12]
وي معروف به «آقا کوچک» است و چهل روز پس از رحلت مرحوم پدرش يعني ملا محمد مهدي نراقي به دنيا آمد به همين سبب نام وي را بر او نهادند و سپس به «آقا کوچک» ملقب کردند که بعد ها از سوي فتحعلي شاه به «آقا بزرگ»­ شهرت يافت.<ref>تاريخ کاشان، سهيل کاشاني، ص 286.</ref>


3. ميرزا ابوالقاسم نراقي (متوفا 1256 هـ . ق)
3. ميرزا ابوالقاسم نراقي (متوفا 1256 هـ . ق)
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
21. حاج ملا علي خليلي (1297 هـ . ق)
21. حاج ملا علي خليلي (1297 هـ . ق)


22. شيخ محمد علي هزار جريبي مازندراني[13] (1245 هـ . ق)
22. شيخ محمد علي هزار جريبي مازندراني<ref>اين قسمت از بحث شاگردان از مقاله تحقيقي فاضل ارجمند حجه الاسلام و المسلمين ناصر الدين انصاري قمي استفاده شده است. براي آگاهي و تحقيق بيشتر پيرامون هر يک از اين شخصيت ها ر.ک: آينه ي پژوهش، ش 73، ص 71.</ref> (1245 هـ . ق)


23. ملا غلامرضا آراني کاشاني.[14]
23. ملا غلامرضا آراني کاشاني.<ref>به مقدمه رساله هلاليه تأليف ک ملا غلامرضا آراني مراجعه کنيد.</ref>


نيز از شاگردان ملا احمد به شمار مي آيند.
نيز از شاگردان ملا احمد به شمار مي آيند.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
1. مستند الشيعه في احکام الشريعه.
1. مستند الشيعه في احکام الشريعه.


اين اثر جاويد در ميان فقيهان بزرگ شيعه يکي از کتابهاي دقيق فقهي به شمار مي آيد که به سبک استدلال و متقن نگارش يافته و داراي فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهي است. اين کتاب طي دو قرن گذشته همواره در حوزه هاي علميه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقيهان سترگي مانند آيه الله سيد محمد کاظم يزدي صاحب (عروه الوثقي) قرار مي گرفته است.[15]
اين اثر جاويد در ميان فقيهان بزرگ شيعه يکي از کتابهاي دقيق فقهي به شمار مي آيد که به سبک استدلال و متقن نگارش يافته و داراي فروع متنوع و موضوعات مبتلا به فقهي است. اين کتاب طي دو قرن گذشته همواره در حوزه هاي علميه مورد توجه، استناد و استفاده عالمان و فقيهان سترگي مانند آيه الله سيد محمد کاظم يزدي صاحب (عروه الوثقي) قرار مي گرفته است.<ref>عوائد الايام، مقدمه، ص 56.</ref>


کتاب فوق قبلا دوبار که مرحله دوم آن در سال 1325 ش. بود در ايران در دو جلد بزرگ رحلي، تهيه، تنظيم و چاپ شده است.[16] اخيراً با تلاش و تحقيق دست اندرکاران و محققان موسسه آل البيت در قم، در 19 جلد تهيه و تنظيم يافته و به مرحله چاپ رسيده است.
کتاب فوق قبلا دوبار که مرحله دوم آن در سال 1325 ش. بود در ايران در دو جلد بزرگ رحلي، تهيه، تنظيم و چاپ شده است.<ref>الذريعه، ج21، ص 14.</ref> اخيراً با تلاش و تحقيق دست اندرکاران و محققان موسسه آل البيت در قم، در 19 جلد تهيه و تنظيم يافته و به مرحله چاپ رسيده است.


2. هدايه الشيعه الي احکام الشريعه.
2. هدايه الشيعه الي احکام الشريعه.


اين کتاب شامل فتاواي ملا احمد نراقي پيرامون مسائل فقهي است که بر خلاف «مستند الشيعه» استدلالي نگارش نيافته است و بيشتر به رساله عمليه مي ماند.[17]
اين کتاب شامل فتاواي ملا احمد نراقي پيرامون مسائل فقهي است که بر خلاف «مستند الشيعه» استدلالي نگارش نيافته است و بيشتر به رساله عمليه مي ماند.<ref>ويژه نامه فاضلين نراقي، ش4، ص 36.</ref>


3. وسيله النجاه
3. وسيله النجاه


اين کتاب نيز پيرامون فقه در دو مجلد تدوين شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «طهارت و نماز» و جلد دوم آن به فروع مهم: «روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، خوردني ها و آشاميدني ها، ذبح و شکار حيوانات اختصاص دارد.[18]
اين کتاب نيز پيرامون فقه در دو مجلد تدوين شده است که جلد اول آن به مسائل مهم «طهارت و نماز» و جلد دوم آن به فروع مهم: «روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، خوردني ها و آشاميدني ها، ذبح و شکار حيوانات اختصاص دارد.<ref>الذريعه، ج25، ص 85.</ref>


4. تذکره الاحباب
4. تذکره الاحباب
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
اين کتاب هم به سبک رساله عمليه نوشته شده است که ملا احمد نراقي در آن بر کتاب «تحفه الرضوه» پدر بزرگوارش حاشيه زده و سپس مسائل: زکات، خمس و صوم را بر آن اضافه نموده است.
اين کتاب هم به سبک رساله عمليه نوشته شده است که ملا احمد نراقي در آن بر کتاب «تحفه الرضوه» پدر بزرگوارش حاشيه زده و سپس مسائل: زکات، خمس و صوم را بر آن اضافه نموده است.


5. خلاصه المسائل[19]
5. خلاصه المسائل<ref>تاريخ کاشان، سهيل کاشاني، ص 283 و ملا مهدي نراقي، منادي اخلاقي، عبدالرحيم اباذري، ص 91.</ref>


6. مناسک حج[20]
6. مناسک حج<ref>تاريخ کاشان، سهيل کاشاني، ص 283 و ملا مهدي نراقي، منادي اخلاقي، عبدالرحيم اباذري، ص 91.</ref>


7. رساله در عصير عنبي[21]
7. رساله در عصير عنبي<ref>ويژه نامه کنگره فاضلين نراقي، ش 4، ص 34.</ref>


اصول فقه
اصول فقه
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
11. عين الاصول.
11. عين الاصول.


12. حجيه المظنه.[22]
12. حجيه المظنه.<ref>الذريعه، ج6، ص 276.</ref>


فقه و اصول
فقه و اصول
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
14. سيف الامه و برهان المله
14. سيف الامه و برهان المله


اين کتاب ارزشمند شامل مباحث دقيق کلامي و اعتقادي است. همان طوري که قبلا اشاره شد، ملا احمد نراقي آن را در جواب شبهات فرد مسيحي به نام «هنري مارتين پادري» نگاشته است و در آن ضمن بهره برداري کامل از برهان هاي عقلي و نقلي با تتبع و تفحص لازم و کافي آن را به اتمام رسانده است. کتاب سيف الامه در 3 باب تنظيم يافته که باب اول آن پيرامون مسائل و موضوعاتي است که مؤلف دانستن آن را پيش از ورود به موضوع اصلي براي مخاطبان لازم مي شمارد. باب دوم در اثبات رسالت و نبوت پيامبر بزرگ اسلام ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ است. در باب سوم، اين انديشمند توانا با استدلال عميق و برهان دقيق به نقل و دفع شبهات هنري مارتين مي پردازد.[23]
اين کتاب ارزشمند شامل مباحث دقيق کلامي و اعتقادي است. همان طوري که قبلا اشاره شد، ملا احمد نراقي آن را در جواب شبهات فرد مسيحي به نام «هنري مارتين پادري» نگاشته است و در آن ضمن بهره برداري کامل از برهان هاي عقلي و نقلي با تتبع و تفحص لازم و کافي آن را به اتمام رسانده است. کتاب سيف الامه در 3 باب تنظيم يافته که باب اول آن پيرامون مسائل و موضوعاتي است که مؤلف دانستن آن را پيش از ورود به موضوع اصلي براي مخاطبان لازم مي شمارد. باب دوم در اثبات رسالت و نبوت پيامبر بزرگ اسلام ـ صلي الله عليه و آله وسلم ـ است. در باب سوم، اين انديشمند توانا با استدلال عميق و برهان دقيق به نقل و دفع شبهات هنري مارتين مي پردازد.<ref>براي آگاهي بيشتر، ر.ک: آينه پژوهش، مقاله سيري در کتاب سيف الامه ...، محمد جواد سلمانپور، ص 112.</ref>


اخلاق
اخلاق
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
15. معراج السعاده.
15. معراج السعاده.


اين کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز يکي از بهترين کتابهاي فارسي در اخلاق به شمار مي آيد. همان طوري که از مقدمه مؤلف استنباط مي شود کتاب معراج السعاده در ادامه و تکميل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربي نگاشته شده بود و عموم مردم نمي توانستند از محتواي آن بهره مند شوند. ملا احمد نراقي در واقع آن را تلخيص و ترجمه کرده و با اضافاتي بديع، تحت عنوان «معراج السعاده» در اختيار جامعه اسلامي فارسي زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند اين کتاب، موضوع عدالت اجتماعي و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم نظير و پويا است. اين کتاب از پنج فصل تشکيل يافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسايي قواي نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث مي شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حميده از لغزشهاست. در باب چهارم شناسايي اخلاق حميده و فضايل آن و چگونگي اکتساب آن مطرح مي شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است. و البته هر کدام اين ابواب خود، داراي فصول و زير مجموعه هاي مقتضي و مناسب است.
اين کتاب از زمان نگارش آن تا به امروز يکي از بهترين کتابهاي فارسي در اخلاق به شمار مي آيد. همان طوري که از مقدمه مؤلف استنباط مي شود کتاب معراج السعاده در ادامه و تکميل راه پدر و کتاب «جامع السعادات» او نگاشته شده است. چون جامع السعادات به زبان عربي نگاشته شده بود و عموم مردم نمي توانستند از محتواي آن بهره مند شوند. ملا احمد نراقي در واقع آن را تلخيص و ترجمه کرده و با اضافاتي بديع، تحت عنوان «معراج السعاده» در اختيار جامعه اسلامي فارسي زبانان قرار داده است. از جمله مباحث ارزشمند اين کتاب، موضوع عدالت اجتماعي و عدالت پادشاهان است که در نوع خود کم نظير و پويا است. اين کتاب از پنج فصل تشکيل يافته که باب اول آن به «مقدمات نافعه» اختصاص دارد، در باب دوم در شناسايي قواي نفس و اخلاق ناپسند انسان بحث مي شود. در باب سوم بحث از مراقبت اخلاق حميده از لغزشهاست. در باب چهارم شناسايي اخلاق حميده و فضايل آن و چگونگي اکتساب آن مطرح مي شود و در باب پنجم سخن از اسرار و آداب عبادات است. و البته هر کدام اين ابواب خود، داراي فصول و زير مجموعه هاي مقتضي و مناسب ا


متفرقات
متفرقات
trustworthy
۵۹۴

ویرایش