توکل: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴۳ بایت اضافه‌شده ،  ۱۶ ژوئیه
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
« وَ عَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ »
« وَ عَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ »


«و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.»[7]
«و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.»<ref>آل عمران، آيه 122 و 160، مائده، آيه 12 و 26، توبه، 52، ابراهيم، 11، مجادله، 10، و تغابن، 13.</ref>


«ان الله يحب المتوكلين؛ خداوند توكّل كنندگان را دوست مي دارد.»[8]
«ان الله يحب المتوكلين؛ خداوند توكّل كنندگان را دوست مي دارد.»<ref>سوره آل عمران، آيه 159.</ref>


همچنين براي اطمينان بخشي نسبت به سرانجام توكّل و اعتماد به پروردگار مي فرمايد:
همچنين براي اطمينان بخشي نسبت به سرانجام توكّل و اعتماد به پروردگار مي فرمايد:
خط ۳۰: خط ۳۰:
« و من يتوكل علي الله فهو حسبه »
« و من يتوكل علي الله فهو حسبه »


«و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براي وي بس است.»[9]
«و هر كس بر خدا اعتماد كند، او براي وي بس است.»<ref>سوره طلاق، آيه 3.</ref>


احاديث نبوي ـ صلّي الله عليه و آله ـ و سخنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ سرشار از عباراتي است كه منزلت توكل و فضيلت آن را بيان مي كنند. از باب نمونه سخن امام صادق ـ عليه السّلام ـ را نقل مي كنيم كه فرموده است:
احاديث نبوي ـ صلّي الله عليه و آله ـ و سخنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ سرشار از عباراتي است كه منزلت توكل و فضيلت آن را بيان مي كنند. از باب نمونه سخن امام صادق ـ عليه السّلام ـ را نقل مي كنيم كه فرموده است:


به درستي كه بي نيازي و عزت در حال گردش اند و هنگامي كه به جايگاه توكّل گذر كنند، آن جا را وطن خود مي گزينند.[10]
به درستي كه بي نيازي و عزت در حال گردش اند و هنگامي كه به جايگاه توكّل گذر كنند، آن جا را وطن خود مي گزينند.<ref>كليني: كافي، ج 2، ص 65، ح 3.</ref>


چهار) تلاش و توكل: اگر چه با دقت در ماهيت توكّل روشن مي گردد كه توكّل منافاتي با سعي و تلاش و استفاده از ابزار و اسباب ندارد، گاهي شبهه اي پديد مي آيد كه اشاره به آن مفيد است. انسان نسبت به اموري كه اسباب و علل آن خارج از اراده او است، چاره اي جز توكّل ندارد؛ ولي نسبت به حوادثي كه ايجاد اسباب و علل آن در توان او است،در عين حال كه به موجب توكّل براي ابزار و اسباب، تأثير مستقل قائل نيست، ولي وظيفه دارد كه براي فراهم آوردن آنها بكوشد و آنچه را به سببيّت آن يقين يا گمان دارد، به كار گيرد و در اين جهت از تعقّل و انديشه خويش بهره برد. زيرا سنّت خداوند بر اين قرار گرفته است كه امور عالم با اسباب و علل خاص خود پيش رود. بر همين اساس فرموده است كه هنگام جنگ با شيوه اي خاص و با اسلحه نماز بخوانيد،[11]« وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلوةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا... » و توان و قدرت دفاعي براي خود آماده كنيد.[12] « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ...» به موسي ـ عليه السّلام ـ دستور داد كه بندگان مرا شبانه و به دور از چشم فرعونيان از شهر بيرون ببر[13] « فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلاً إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ». پيامبر هنگامي كه مردي اعرابي را ديد كه به بهانه توكّل بر خداوند، شترش را در بيابان رها نموده، فرمود:‌ اعقلها و توكّل؛[14] «شتر را ببند و توكّل برخداوند نما».
چهار) تلاش و توكل: اگر چه با دقت در ماهيت توكّل روشن مي گردد كه توكّل منافاتي با سعي و تلاش و استفاده از ابزار و اسباب ندارد، گاهي شبهه اي پديد مي آيد كه اشاره به آن مفيد است. انسان نسبت به اموري كه اسباب و علل آن خارج از اراده او است، چاره اي جز توكّل ندارد؛ ولي نسبت به حوادثي كه ايجاد اسباب و علل آن در توان او است،در عين حال كه به موجب توكّل براي ابزار و اسباب، تأثير مستقل قائل نيست، ولي وظيفه دارد كه براي فراهم آوردن آنها بكوشد و آنچه را به سببيّت آن يقين يا گمان دارد، به كار گيرد و در اين جهت از تعقّل و انديشه خويش بهره برد. زيرا سنّت خداوند بر اين قرار گرفته است كه امور عالم با اسباب و علل خاص خود پيش رود. بر همين اساس فرموده است كه هنگام جنگ با شيوه اي خاص و با اسلحه نماز بخوانيد،<ref>سوره نساء، آيه 101.</ref>«وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلوةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا...» و توان و قدرت دفاعي براي خود آماده كنيد.<ref>سوره انفال، آيه 60.</ref> «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ...» به موسي ـ عليه السّلام ـ دستور داد كه بندگان مرا شبانه و به دور از چشم فرعونيان از شهر بيرون ببر<ref>سوره دخان، آيه 23.</ref> «فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلاً إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ». پيامبر هنگامي كه مردي اعرابي را ديد كه به بهانه توكّل بر خداوند، شترش را در بيابان رها نموده، فرمود:‌ اعقلها و توكّل؛<ref>طوسي: امالي، ص 193، ح 329.</ref> «شتر را ببند و توكّل برخداوند نما».
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


trustworthy
۹۳۵

ویرایش