trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
آیا فال حافظ واقعیت دارد؟ | آیا فال حافظ واقعیت دارد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}'''فال حافظ''' پیشبینی خیر یا شر بودن نتیجه عملی یا پیشگویی سرنوشت کسی با بهرهگیری از [[دیوان حافظ]]. در میان ایرانیان، فالگرفتن با دیوان حافظ شهرت و جایگاه ویژهای یافته و از گذشته میان خاص و عام رایج بوده است. باور عامیانه آنان این بوده که حافظ از نیت و نیاز همه افراد خبر دارد و به همین دلیل او را لسانالغیب خواندهاند. تفأل به دیوان حافظ امری متداول است و جنبه سرگرمی در آن بر انگیزههای دیگر غلبه دارد. | {{پاسخ}}'''فال حافظ''' پیشبینی خیر یا شر بودن نتیجه عملی یا پیشگویی سرنوشت کسی با بهرهگیری از [[دیوان حافظ (کتاب)|دیوان حافظ]]. در میان ایرانیان، فالگرفتن با دیوان حافظ شهرت و جایگاه ویژهای یافته و از گذشته میان خاص و عام رایج بوده است. باور عامیانه آنان این بوده که حافظ از نیت و نیاز همه افراد خبر دارد و به همین دلیل او را لسانالغیب خواندهاند. تفأل به دیوان حافظ امری متداول است و جنبه سرگرمی در آن بر انگیزههای دیگر غلبه دارد. | ||
از نظر شرعی فقیهان شیعه گفتهاند که فال و رمالی عملی خرافی و مراجعه به رمال و فالگیر جایز نیست. از نظر آنان، پولگرفتن و پولدادن در ازای فال جائز نیست، مگر اینکه پرداختکننده پول آن را بهعنوان هدیه به فالفروش و فالگیرنده بدهد. | از نظر شرعی فقیهان شیعه گفتهاند که فال و [[رمل و کهانت|رمالی]] عملی خرافی و مراجعه به رمال و فالگیر جایز نیست. از نظر آنان، پولگرفتن و پولدادن در ازای فال جائز نیست، مگر اینکه پرداختکننده پول آن را بهعنوان هدیه به فالفروش و فالگیرنده بدهد. | ||
فالگرفتن از دیوان حافظ مدتی کوتاه پس از درگذشت حافظ رایج شده است؛ از حدود هفتاد سال پس از درگذشت حافظ، گزارشهایی از فالزدن به دیوان او در متون رسمی تاریخی آمده است. از دوره [[صفویان|صفویه]] به بعد، درباره تفأل به دیوان حافظ، حکایتهای بسیار و بعضاً شگفتآوری نقل شده است که بعضی از آنها مشهور قلمداد شدهاند. | فالگرفتن از دیوان حافظ مدتی کوتاه پس از درگذشت حافظ رایج شده است؛ از حدود هفتاد سال پس از درگذشت حافظ، گزارشهایی از فالزدن به دیوان او در متون رسمی تاریخی آمده است. از دوره [[صفویان|صفویه]] به بعد، درباره تفأل به دیوان حافظ، حکایتهای بسیار و بعضاً شگفتآوری نقل شده است که بعضی از آنها مشهور قلمداد شدهاند. | ||
== معرفی و پیشینه == | == معرفی و پیشینه == | ||
فال حافظ | فال حافظ پیشبینی خیر یا شر بودن نتیجه عملی یا پیشگویی سرنوشت کسی با بهرهگیری از [[دیوان حافظ (کتاب)|دیوان حافظ]] دانسته شده است.<ref>یاحقی، محمدجعفر، «حافظ، فال»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۴ش، ج۳، ذیل واژه.</ref> فالگرفتن یا تفأل بهمعنای پیشبینی خوشبینانه و امیدبخش درباره امور دانسته شده است؛ برخلاف [[تطیر|تَطَیُّر]] که پیشبینی بد داشتن راجع به رخدادهای آینده است.<ref>طریقهدار، ابوالفضل، کندوکاوی درباره استخاره و تفأل، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش، ص۱۱۷.</ref> | ||
گفته شده که در ایران از گذشته فالزدن به کتاب، بهویژه کتابهای مشایخ صوفیه، مانند | گفته شده که در ایران از گذشته فالزدن به کتاب، بهویژه کتابهای مشایخ صوفیه، مانند [[مثنوی معنوی (کتاب)|مثنوی]]، و کتابهای دیگر مانند شاهنامه مرسوم بوده است. از میان کتابهای فارسی، فالگرفتن با دیوان حافظ شهرت و جایگاه ویژهای یافته و از گذشته میان خاص و عام رایج بوده است. وجود اشاراتی به فالزدن و فال در دیوان حافظ را یکی از عوامل رویآوردن مردم به فالگرفتن از دیوان حافظ دانسته شده است.<ref>یاحقی، «حافظ، فال»، ج۳، ذیل واژه.</ref> | ||
به نقل از منابع، فالگرفتن از دیوان حافظ مدتی کوتاه پس از درگذشت حافظ رایج شده است؛ از حدود هفتاد سال پس از درگذشت حافظ، گزارشهایی از فالزدن به دیوان او در متون رسمی تاریخی آمده است. از دوره صفویه به بعد، درباره تفأل به دیوان حافظ، حکایتهای بسیار و بعضاً شگفتآوری نقل شده است که بعضی از آنها مشهور قلمداد شدهاند. باور عامیانه ایرانیان این بوده که حافظ از نیت و نیاز همه افراد خبر دارد و به همین دلیل او را لسانالغیب خواندهاند. تفأل به دیوان حافظ، امروزه نیز متداول است. گفته شده که امروزه جنبه سرگرمی و تفنن در فال حافظ برانگیزههای دیگر برای این کار غلبه دارد.<ref>روح الامینی، محمود، «حافظ/ تفأل به دیوان حافظ»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> | به نقل از منابع، فالگرفتن از دیوان حافظ مدتی کوتاه پس از درگذشت حافظ رایج شده است؛ از حدود هفتاد سال پس از درگذشت حافظ، گزارشهایی از فالزدن به دیوان او در متون رسمی تاریخی آمده است. از دوره [[صفویان|صفویه]] به بعد، درباره تفأل به دیوان حافظ، حکایتهای بسیار و بعضاً شگفتآوری نقل شده است که بعضی از آنها مشهور قلمداد شدهاند. باور عامیانه ایرانیان این بوده که حافظ از نیت و نیاز همه افراد خبر دارد و به همین دلیل او را لسانالغیب خواندهاند. تفأل به دیوان حافظ، امروزه نیز متداول است. گفته شده که امروزه جنبه سرگرمی و تفنن در فال حافظ برانگیزههای دیگر برای این کار غلبه دارد.<ref>روح الامینی، محمود، «حافظ/ تفأل به دیوان حافظ»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ۱۳۸۷ش، ج۱۲، ذیل واژه.</ref> | ||
== از نظر فقهی == | == از نظر فقهی == | ||
از نظر | از نظر شرعی، فقیهان گفتهاند که فال و [[رمل و کهانت|رمالی]] عملی خرافی و مراجعه به رمال و فالگیر جایز نیست. از نظر آنان پولگرفتن و پولدادن در ازای فال جائز نیست، مگر اینکه پرداختکننده پول آن را بهعنوان هدیه به فالفروش و فالگیرنده بدهد. بنا بر فتوای مراجع تقلید، از جمله [[امام خمینی]]، مزدی که در قبال عمل حرام گرفته میشود، حرام است و باید به مالک آن برگرداند. اگر مالک واقعی آن را نمیشناسد، از طرف او به فقیران [[مصداقهای صدقه در روایات|صدقه]] بدهد.<ref>«[https://www.pasokhgoo.ir/node/2141 آیا مراجعه به فالنامه برای مثال فال انبیا و فال حافظ درست است ؟ از نظر شرعی اشکال ندارد؟]»، مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، تاریخ درج: ۲۶ آذر ۱۳۸۵ش، تاریخ بازدید: ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ش.</ref> | ||
== آداب فال در فرهنگ عامه == | == آداب فال در فرهنگ عامه == | ||
به نقل از منابع، از آداب فالزدن به دیوان حافظ در قرون گذشته اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما در | به نقل از منابع، از آداب فالزدن به دیوان حافظ در قرون گذشته اطلاع چندانی در دست نیست؛ اما در قرن پانزدهم شمسی، فالزدن در فرهنگ عامیانه آداب خاصی دارد. گفته شده که بخشهای اصلی این سنت از گذشته باقی مانده و بهتدریج تکمیلشده است. در میان عامه، تفأل به [[دیوان حافظ (کتاب)|دیوان حافظ]] زمانی است که بخواهند دست به کاری بزنند و در نتیجۀ آن تردید داشته باشند، یا از خوبی و بدی سرانجام آن کار آگاه نباشند. همچنین، در مواردی که بخواهند از حال کسی که در سفر است آگاه شوند.<ref>یاحقی، «حافظ، فال»، ج۳، ذیل واژه.</ref> | ||
آداب آن هم | آداب آن هم اینگونه ثبت شده که ابتدا نیت میکنند و دیوان حافظ را بهدست چپ میگیرند و با چشم بسته با سرانگشتان دست راست، بهطور تصادفی، دیوان را باز میکنند و غزلی را که سمت راست، یعنی در صفحۀ زوج کتاب باشد، جواب نیت خود قرار میدهند. اگر آغاز غزل در صفحۀ پیشین باشد، معمولاً صفحه را برمیگردانند و از آغاز غزل میخوانند تا به بیت مورد نظر و مرتبط با نیت برسند؛ این غزل را «غزل فال» میگویند و غزل بعد را، که بهعنوان شاهد آورده میشود، «غزل شاهد» مینامند. برخی هم بیتهای اول تا سوم غزل بعد را بهعنوان شاهد فال در نظر میگیرند و مضمون آن را مکمل فال و نیت خود میدانند.<ref>یاحقی، «حافظ، فال»، ج۳، ذیل واژه.</ref> | ||
== برخی فالهای مشهور == | == برخی فالهای مشهور == | ||
از جمله فالهای مشهور به دیوان حافظ | از جمله فالهای مشهور به دیوان حافظ قدیمیترین نقلی است که درباره فال حافظ در منابع آمده است: در کتاب دیار بکریه، که ۷۵ سال پس از درگذشت [[حافظ]] تألیف شده، مؤلف کتاب بههنگام نقل رخداد لشکرکشی جهانشاه قراقویونلوها به شیراز برای سرکوب پسرش به نمونهای از فالزدن به دیوان حافظ اشاره کرده است. زمانی که محاصره شیراز به طول انجامید به دیوان حافظ تفأل زدند و ابیات زیر آمد: | ||
{{شعر|سینه گو شعلۀ آتشکدۀ فارس بکش|دیده گو آب رخ دجلۀ بغداد ببر | {{شعر|سینه گو شعلۀ آتشکدۀ فارس بکش|دیده گو آب رخ دجلۀ بغداد ببر | ||
}} | }} | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
برخی اطرافیان جهانشاه گفتند که این فال به این معناست که حمله به شیراز موجب زوال آن خواهد شد، ولی جهانشاه گفت که که زوال شیراز به تأخیر فتح آن است و به برکت دعای خواجه حافظ شیراز فتح خواهد شد.<ref>ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۶ش، ص۳۶۳-۳۶۴.</ref> | برخی اطرافیان جهانشاه گفتند که این فال به این معناست که حمله به شیراز موجب زوال آن خواهد شد، ولی جهانشاه گفت که که زوال شیراز به تأخیر فتح آن است و به برکت دعای خواجه حافظ شیراز فتح خواهد شد.<ref>ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۵۶ش، ص۳۶۳-۳۶۴.</ref> | ||
نمونه دیگر مربوط به به زمان فتح شیراز بهدست شاه اسماعیل صفوی است. گفته شده که شخصی متعصب به نام «ملا مگس» در پی | نمونه دیگر مربوط به به زمان فتح شیراز بهدست شاه اسماعیل صفوی است. گفته شده که شخصی متعصب به نام «ملا مگس» در پی متقاعدکردن شاه اسماعیل برای تخریب مزار حافظ بود. شاه برای این کار دستور میدهد که به دیوان حافظ تفأل بزنند که این بیت میآید: | ||
{{شعر|ای مگس، حضرت سیمرغ نه جولانگه توست|عرض خود میبری و زحمت ما میداری | {{شعر|ای مگس، حضرت سیمرغ نه جولانگه توست|عرض خود میبری و زحمت ما میداری |