۱٬۴۰۷
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
Temple university peess. 1988) pp.182 - 197 and Lawson.E.T and Meccauley.R.N. Rethinking religion.pp.35- 45.</ref> نگرش کلاسیک که از نظر زمانی پیشینه بیشتری دارد، معتقد است خداوند یک سلسله گزارههای خطاناپذیر را که از راه عقل طبیعی نمیتوان به آن دست یافت، به بشر القا کرده است. این گزارههای صادق و حقیقی، محتوای وحی الهی را تشکیل میدهند. | Temple university peess. 1988) pp.182 - 197 and Lawson.E.T and Meccauley.R.N. Rethinking religion.pp.35- 45.</ref> نگرش کلاسیک که از نظر زمانی پیشینه بیشتری دارد، معتقد است خداوند یک سلسله گزارههای خطاناپذیر را که از راه عقل طبیعی نمیتوان به آن دست یافت، به بشر القا کرده است. این گزارههای صادق و حقیقی، محتوای وحی الهی را تشکیل میدهند. | ||
این دیدگاه که در قرون وسطی غالب بود و از سوی برخی نحلههای کاتولیک رومی «Roman Catholicism» و پروتستانهای محافظهکار حمایت میشد، تلقیشان از وحی، تلقی «ساختاری و زبانی» نام گرفت. بر این اساس وحی، مجموعهای از حقایق و آموزههای معرفتی است که به صورت احکام و قضایا از ناحیه خداوند به بشر اعطا شده است. وقتی گفته میشود خداوند به پیامبری وحی فرموده است، مراد این است که خداوند مجموعهای از گزارههای خطاناپذیر را در فرایند یک ارتباط ویژه به آن پیامبر آموزانده است؛ بنابراین در این منظر وحی خبررسانی است. به گفته دائرهالمعارف کاتولیک «وحی را میتوان به عنوان انتقال برخی حقایق از جانب خداوند به موجودات عاقل، از طریق وسایطی که مافوق طبیعتاند، تعریف نمود».<ref>Hick. Philosophy of Religion. p. | این دیدگاه که در قرون وسطی غالب بود و از سوی برخی نحلههای کاتولیک رومی «Roman Catholicism» و پروتستانهای محافظهکار حمایت میشد، تلقیشان از وحی، تلقی «ساختاری و زبانی» نام گرفت. بر این اساس وحی، مجموعهای از حقایق و آموزههای معرفتی است که به صورت احکام و قضایا از ناحیه خداوند به بشر اعطا شده است. وقتی گفته میشود خداوند به پیامبری وحی فرموده است، مراد این است که خداوند مجموعهای از گزارههای خطاناپذیر را در فرایند یک ارتباط ویژه به آن پیامبر آموزانده است؛ بنابراین در این منظر وحی خبررسانی است. به گفته دائرهالمعارف کاتولیک «وحی را میتوان به عنوان انتقال برخی حقایق از جانب خداوند به موجودات عاقل، از طریق وسایطی که مافوق طبیعتاند، تعریف نمود».<ref>Hick. Philosophy of Religion. p.96.</ref> | ||
در مقابل دیدگاه کاملاً متفاوتی از وحی وجود دارد؛ این طرز تلقی که هماکنون در غرب اعتبار بیشتری یافته است، میگوید وحی از سنخ دانش و معرفت و گزاره نیست که به پیامبران القا شود، بلکه نوعی انکشاف خویشتنِ خداوند است. خداوند، گزاره وحی نمیکند؛ بلکه خودش را وحی میکند. وحی در وقایع اصیل و تاریخی، برای انسان رخ داده و نوعی دخالت خداوند بوده است. این وقایع، نمودار تجربه انسان از خداوند است در لحظات مهم تاریخ او، و در عین حال عمل خداوند را در پیشقدم شدن برای انکشاف خویش بر انسان، باز مینماید؛ بنابراین تجربهٔ انسانی و انکشاف الهی دو جنبه از یک واقعیت وحیانیاند. | در مقابل دیدگاه کاملاً متفاوتی از وحی وجود دارد؛ این طرز تلقی که هماکنون در غرب اعتبار بیشتری یافته است، میگوید وحی از سنخ دانش و معرفت و گزاره نیست که به پیامبران القا شود، بلکه نوعی انکشاف خویشتنِ خداوند است. خداوند، گزاره وحی نمیکند؛ بلکه خودش را وحی میکند. وحی در وقایع اصیل و تاریخی، برای انسان رخ داده و نوعی دخالت خداوند بوده است. این وقایع، نمودار تجربه انسان از خداوند است در لحظات مهم تاریخ او، و در عین حال عمل خداوند را در پیشقدم شدن برای انکشاف خویش بر انسان، باز مینماید؛ بنابراین تجربهٔ انسانی و انکشاف الهی دو جنبه از یک واقعیت وحیانیاند. |
ویرایش