تجربه دینی بودن وحی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''تجربه دینی''' اصطلاح جدیدی است و از پیدایش آن بیش از دو قرن نمی‌گذرد. در غرب پس از آن که براهین عقلی اثبات وجود [[خدا]]، با اشکالاتی جدی روبه رو شد و تلاش نظام‌های [[فلسفه|فلسفی]] برای دفاع عقلانی از دین به شکست انجامید، مسئله تجربه دینی مورد توجه قرار گرفت و پناهگاهی برای حراست از [[ایمان]] مذهبی به شمار آمد.  
'''تجربه دینی''' اصطلاح جدیدی است و از پیدایش آن بیش از دو قرن نمی‌گذرد.<ref>ر.ك: تجربه دينى، ص۹.</ref> در غرب پس از آن که براهین عقلی اثبات وجود [[خدا]]، با اشکالاتی جدی روبه رو شد و تلاش نظام‌های [[فلسفه|فلسفی]] برای دفاع عقلانی از دین به شکست انجامید، مسئله تجربه دینی مورد توجه قرار گرفت و پناهگاهی برای حراست از [[ایمان]] مذهبی به شمار آمد.  


شلایر ماخر (۱۸۳۴م)، فیلسوف و متکلم آلمانی و اولین کسی که این اصطلاح را به کار گرفت، بر این باور بود که مبنای دیانت، نه تعالیم وحیانی است و نه عقل معرفت آموز، بلکه آگاهی دینی (تجربه دینی) است. وی از یک سو برخی از آموزه‌های کتاب مقدس مسیحیان را در تضاد با عقل و فهم بشری می‌یافت و از سوی دیگر، بی اعتنایی به دین را نمی‌پسندید، از این رو مکتب خود را بر پایهٔ تجربهٔ دینی بنا نهاد و چنین ادعا کرد:
شلایر ماخر (۱۸۳۴م)، فیلسوف و متکلم آلمانی و اولین کسی که این اصطلاح را به کار گرفت، بر این باور بود که مبنای دیانت، نه تعالیم وحیانی است و نه عقل معرفت آموز، بلکه آگاهی دینی (تجربه دینی) است. وی از یک سو برخی از آموزه‌های کتاب مقدس مسیحیان را در تضاد با عقل و فهم بشری می‌یافت و از سوی دیگر، بی اعتنایی به دین را نمی‌پسندید، از این رو مکتب خود را بر پایهٔ تجربهٔ دینی بنا نهاد و چنین ادعا کرد:
۷٬۲۳۰

ویرایش