automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
در قرآن برای حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است. | در قرآن برای حجاب واجب زنان، از چند نوع پوشش خاص، نام برده شده است که دو نوع معروف آن «خمار» و «جلباب» است. | ||
آیات مربوط بدین موضوع در دو سوره از قرآن آمده است: یکی سوره «نور» و دیگر سوره «احزاب».<ref>مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص۱۲۵.</ref> آیه ۳۱ سوره نور مهمترین مستند فقها برای اثبات وجوب پوشش و مشتملبر حدود آن است. در مورد آیه ۵۹ سوره احزاب شماری از مفسران گفتهاند حکم مذکور در این آیه نه الزامآور است نه عام، بلکه پوشیدن جلباب نمایانگر پاکدامنی و «حُر» بودن زن و وسیلهای برای حفظ شخصیت او شمرده شده است.<ref> | آیات مربوط بدین موضوع در دو سوره از قرآن آمده است: یکی سوره «نور» و دیگر سوره «احزاب».<ref>مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، ص۱۲۵.</ref> آیه ۳۱ سوره نور مهمترین مستند فقها برای اثبات وجوب پوشش و مشتملبر حدود آن است. در مورد آیه ۵۹ سوره احزاب شماری از مفسران گفتهاند حکم مذکور در این آیه نه الزامآور است نه عام، بلکه پوشیدن جلباب نمایانگر پاکدامنی و «حُر» بودن زن و وسیلهای برای حفظ شخصیت او شمرده شده است.<ref>سعیدی، فریده، «حجاب»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۲، ذیل مدخل.</ref> جلباب (= چادر) افزون بر تكليف، حقى بوده براى خانمهاى پاكدامن كه در ابتداء، جنبه حق بودن آن برترى داشته است.<ref>عابدينى، احمد، «سيرى در آيات حجاب»، فصلنامه فقه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شماره ۲۳، ۱۳۷۹ش، </ref> | ||
عالمان اسلامی در فواید حجاب شرعی گفتهاند: حجاب سبب پاکی و طهارت از انحرافات جنسی گردیده و عفت و پاکدامنی زن را حفظ نموده و از افتادن در ورطه ابتذال و فساد و فحشا جلوگیری مینماید. زنی که به همراه تقوای الهی پوشش خود را حفظ مینماید ارزش والای انسانی و دینی خود را حفظ مینماید.<ref>منتظری، حسینعلی، معارف و احکام بانوان، ص۲۱۴.</ref> | عالمان اسلامی در فواید حجاب شرعی گفتهاند: حجاب سبب پاکی و طهارت از انحرافات جنسی گردیده و عفت و پاکدامنی زن را حفظ نموده و از افتادن در ورطه ابتذال و فساد و فحشا جلوگیری مینماید. زنی که به همراه تقوای الهی پوشش خود را حفظ مینماید ارزش والای انسانی و دینی خود را حفظ مینماید.<ref>منتظری، حسینعلی، معارف و احکام بانوان، ص۲۱۴.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
خُمُر، پوشش سر را میگویند که در قرآن بدان تصریح شده است. «خمر» جمع «خمار» و به معنای مقنعه و روسری بلندی است که روی گردن و سینهها را میپوشاند.<ref>محسنی، شیخ محمد آصف، عجایب و مطالب، ص۲۷۸.</ref> در قرآن آمده است:{{قرآن|وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ|سوره=نور|آیه=۳۱|ترجمه=زنان باید سر، سینه، و دوش خود را بپوشانند.}} | خُمُر، پوشش سر را میگویند که در قرآن بدان تصریح شده است. «خمر» جمع «خمار» و به معنای مقنعه و روسری بلندی است که روی گردن و سینهها را میپوشاند.<ref>محسنی، شیخ محمد آصف، عجایب و مطالب، ص۲۷۸.</ref> در قرآن آمده است:{{قرآن|وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ|سوره=نور|آیه=۳۱|ترجمه=زنان باید سر، سینه، و دوش خود را بپوشانند.}} | ||
اهل لغت گفتهاند خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان است.<ref>الخمار: ثوب تغطّی به المرأه راسها والجمع خُمُر فیومی، المصباح المنیر؛ همچنین در مجمعالبحرین طریحی، ذیل واژه خُمُر آمده است: قوله فلیضربن بخُمُرهن، ای مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هی المقنعه؛ همچنین نگاه کنید به شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج۷، ص۴۳؛ بانو امین، تفسیرمخزنالعرفان، ج۹، ص۱۰۵، ذیل آیه شریفه ۳۱ نور، (آیه خمار).</ref> در بعضی تفاسیر، در ذیل آیه ۳۱ سوره نور، از عایشه نقل شده است: «زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیه شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباسهای مخصوص خود رفتند و از آن تکهای جدا کردند و خمار و مقنعهای مشکی پوشیدند.»<ref>«ما رأیت نساءً خیراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیه قامت کل واحده منهنّ الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاخترمن، فاصبحن کانّ علی روسهنّ الغربان»: زمخشری، تفسیر کشاف، ج۳، ص۲۳۱، ذیل آیه شریفه ۳۱ سوره نور. حدیث مذکور، با الفاظ و تعابیر مختلف در کتابهای متعدد، اهل سنت آمده است؛ از جمله: صحیح البخاری، شرح العسقلانی، ج۸، ص۴۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴، ذیل آیه شریفه خمار و المفصل فی احکام المرأه و البیت المسلم فی الشریعه اسلامیه، ج۳، ص۳۲۰.</ref> خمار، سرپوش دامنهدار بوده است که زنان مسلمان مأمور شدهاند دامنهای سرپوش را تا گریبان خود بیاورند و گلو و سینه را بدان بپوشانند.<ref>سید | اهل لغت گفتهاند خُمُر جمع خمار، و مراد از آن پوشش مخصوص سر و اطراف سر بانوان است.<ref>الخمار: ثوب تغطّی به المرأه راسها والجمع خُمُر فیومی، المصباح المنیر؛ همچنین در مجمعالبحرین طریحی، ذیل واژه خُمُر آمده است: قوله فلیضربن بخُمُرهن، ای مقانعهن. خُمُر جمع خمار و هی المقنعه؛ همچنین نگاه کنید به شیخ طوسی، تفسیر تبیان، ج۷، ص۴۳؛ بانو امین، تفسیرمخزنالعرفان، ج۹، ص۱۰۵، ذیل آیه شریفه ۳۱ نور، (آیه خمار).</ref> در بعضی تفاسیر، در ذیل آیه ۳۱ سوره نور، از عایشه نقل شده است: «زنانی بهتر از زنان انصار ندیدم. وقتی این آیه شریفه نازل شد، هر یک از آنها به سمت لباسهای مخصوص خود رفتند و از آن تکهای جدا کردند و خمار و مقنعهای مشکی پوشیدند.»<ref>«ما رأیت نساءً خیراً من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیه قامت کل واحده منهنّ الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاخترمن، فاصبحن کانّ علی روسهنّ الغربان»: زمخشری، تفسیر کشاف، ج۳، ص۲۳۱، ذیل آیه شریفه ۳۱ سوره نور. حدیث مذکور، با الفاظ و تعابیر مختلف در کتابهای متعدد، اهل سنت آمده است؛ از جمله: صحیح البخاری، شرح العسقلانی، ج۸، ص۴۹؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴، ذیل آیه شریفه خمار و المفصل فی احکام المرأه و البیت المسلم فی الشریعه اسلامیه، ج۳، ص۳۲۰.</ref> خمار، سرپوش دامنهدار بوده است که زنان مسلمان مأمور شدهاند دامنهای سرپوش را تا گریبان خود بیاورند و گلو و سینه را بدان بپوشانند.<ref>شهیدی، سید جعفر، «حجاب در قرآن»، پژوهشهای قرآنی، شماره ۲۵ و ۲۶، ۱۳۸۰،</ref> | ||
در کتابهای لغت در ریشه لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی آن نیز بیان شده است.<ref>المختمره من الضأن: السوداء و رأسها ابیض و من المعز ایضاً: خلیل، العین، ذیل ریشه خمر و الخمریّ من الالوان؛ الاسود الضارب الی الحمره کلون الخمر الاسود: شرتونی، اقرب الموارد، ذیل ریشه خمر.</ref> به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق میگردد که باعث سیاهی و تیرهگی عقل انسان میگردد.<ref>نگاه کنید به سید حسن مصطفوی، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل ریشه خمر.</ref> | در کتابهای لغت در ریشه لغوی خمار (خ ـ م ـ ر) سیاهی آن نیز بیان شده است.<ref>المختمره من الضأن: السوداء و رأسها ابیض و من المعز ایضاً: خلیل، العین، ذیل ریشه خمر و الخمریّ من الالوان؛ الاسود الضارب الی الحمره کلون الخمر الاسود: شرتونی، اقرب الموارد، ذیل ریشه خمر.</ref> به مشروبات الکلی نیز از آن جهت «خمر» اطلاق میگردد که باعث سیاهی و تیرهگی عقل انسان میگردد.<ref>نگاه کنید به سید حسن مصطفوی، «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم» ذیل ریشه خمر.</ref> | ||
مفسران و لغویان عموماً خمار را اشاره به همان پوششی میدانند که در پوشاندن سر استفاده شود.<ref> | مفسران و لغویان عموماً خمار را اشاره به همان پوششی میدانند که در پوشاندن سر استفاده شود.<ref>پاکتچی، احمد، «حجاب»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.</ref> | ||
== جَلباب (پوشش تن) == | == جَلباب (پوشش تن) == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در حدیثی از پیامبر چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم معرفی شده است: «زنان در نزد نامحرم باید چهار لباس داشته باشند، پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار.»<ref>فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرصافی ج۳ ص۴۳۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان ج۷ ص۲۷۱.</ref> | علاوه بر قرآن که دو شکل خاص از پوشش را برای زنان در مقابل نامحرم توصیه کرده است، در حدیثی از پیامبر چهار پوشش ویژه برای زنان در مقابل نامحرم معرفی شده است: «زنان در نزد نامحرم باید چهار لباس داشته باشند، پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار.»<ref>فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیرصافی ج۳ ص۴۳۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان ج۷ ص۲۷۱.</ref> | ||
ابن منظور نویسد: جلباب قمیص بود، جامهای است فراختر از خمار، کوتاهتر از رداء، که زن بدان سر و سینه خود را پوشاند. جلباب پوششی بوده است جلو باز، و زنان مسلمان مأمور شدهاند دو لب آن را به یکدیگر نزدیک کنند.<ref>سید | ابن منظور نویسد: جلباب قمیص بود، جامهای است فراختر از خمار، کوتاهتر از رداء، که زن بدان سر و سینه خود را پوشاند. جلباب پوششی بوده است جلو باز، و زنان مسلمان مأمور شدهاند دو لب آن را به یکدیگر نزدیک کنند.<ref>شهیدی، سید جعفر، «حجاب در قرآن»، پژوهشهای قرآنی، شماره ۲۵ و ۲۶، ۱۳۸۰،</ref> | ||
به نقل از جمعی از صحابه چون [[ابنعباس]] و [[ابنمسعود]] و شماری از تابعین، جلباب به معنای «ردا» دانسته شده است. ابنکثیر از قول این جمع چنین برداشت کرده است که جلباب ردایی است که باید از روی خمار (مقنعه) پوشیده شود.<ref>احمد پاکتچی، حجاب، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۴۲.</ref> [[شهید مطهری]] میگوید در اصل لغت کلمه «جلباب» شامل هر جامه وسیع میشده است ولی غالباً در مورد روسریهایی که از چارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده است استفاده می شده است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۰۲.</ref> | به نقل از جمعی از صحابه چون [[ابنعباس]] و [[ابنمسعود]] و شماری از تابعین، جلباب به معنای «ردا» دانسته شده است. ابنکثیر از قول این جمع چنین برداشت کرده است که جلباب ردایی است که باید از روی خمار (مقنعه) پوشیده شود.<ref>احمد پاکتچی، حجاب، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۴۴۲.</ref> [[شهید مطهری]] میگوید در اصل لغت کلمه «جلباب» شامل هر جامه وسیع میشده است ولی غالباً در مورد روسریهایی که از چارقد بزرگتر و از ردا کوچکتر بوده است استفاده می شده است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۰۲.</ref> |