trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} ايده صهيونيسم چگونه شکل گرفت؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} در ابتدا لازم است معناي صهيونيسم را بدانيم، سپس به چگونگي به وجود آمدن آن بپردازيم. منظور از صهيونيسم كساني هستند كه براساس ديدگاه عدّهاي از سردمداران يهود مبني بر نژادپر...» ایجاد کرد) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
ایده صهیونیسم چگونه شکل گرفت؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در ابتدا لازم است | در ابتدا لازم است معنای صهیونیسم را بدانیم، سپس به چگونگی به وجود آمدن آن بپردازیم. | ||
منظور از | منظور از صهیونیسم کسانی هستند که براساس دیدگاه عدّهای از سردمداران یهود مبنی بر نژادپرستی و سلطهجویی به سرزمین فلسطین فراخوانده شدند و براساس شعار (فلسطین، سرزمین موعود) در آنجا سکنی گزیدند و به طرق مختلف مردم فلسطین را آواره نموده یا به شهادت رساندند و این سرزمین را به اشغال خود درآوردند و به فعالیّتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… خود ادامه دادند. امّا در مورد چگونگی ایجاد آن میتوان گفت؛ صهیونیسم یک تشکّل سیاسی است که با وسایل و ابزار ظلم و خشونت، اهداف ظالمانهای را دنبال میکند، هدف حزب این است که در فلسطین و بلاد عربی اطراف آن، دولت مستقل واحد یهودی به وجود آورند و همة یهودیان عالم را در این مملکت جمع کنند، این جمعیّت به مناسبت یکی از قلّههایی که در بیتالمقدّس به نام «صهیون» وجود دارد، عنوان صهیونیسم را برای خویش برگزیدهاند. البتّه در ابتدا هدف حزب مخصوص فلسطین نبود بلکه به منظور این بود که یهود عالم را از تفرق و جدایی و پراکندگی نجات دهند و در یک مکان جمع نمایند، این نهضت پایهریزی شد و نام صهیون را نداشت.[۱] | ||
فشارهایی که در کشورهای گوناگون همچون روسیه، لهستان و رومانی بر یهود وارد شد، این انگیزه را تقویت نمود، در این راستا و به سبب عوامل به وجود آمده، یکی از سران یهود به نام «پینکر» کتاب «خودمختاری» را تألیف کرد و یهود را تحریک نمود که هر چه زودتر متشکل شوند، او در این کتاب مینویسد: | |||
«دنیا با نظر حقارت به یهود مینگرد؛ زیرا ما در تمام روی زمین وطن و مرکز و استقلال نداریم و همه جا بیگانه محسوب میشویم و علاج اساسی این درد این است که یهود عالم در «ارض وطن» (فلسطین) جمع شوند و ملت یهودی مستقلّ تشکیل دهند…». | |||
به دنبال | به دنبال این پیشنهاد جمعیت «عشاق صهیون» به وجود آمد که آنها اهداف ذیل را پیگیری میکردند: | ||
۱ـ احیاء زبان عبری. ۲ـ دعوت و ترغیب بر مهاجرت به فلسطین. ۳ـ تملّک و آباد نمودن سرزمینهای فلسطین. | |||
بودجة | بودجة این حزب از طرف سرمایهداران یهودی به ویژه «بارون ادموند روچیلد» یهودی تأمین میشد که در نتیجة این کمکها موفق شدند چند قطعة کوچک از سرزمینهای فلسطین را به چنگ آورند و یهودیان را در آن مستقر نمایند، نهضت عشاق صهیون ابتدا خیلی قابل توجّه نبود و هدف سیاسی درستی نداشت، تا اینکه «تئودور هرتزل» که یک نویسندة یهودی اهل اتریش بود، وارد معرکه شد، وی تحت تأثیر حادثهای که برای یک یهودی رخ داده بود،[۲] قرار گرفت و شروع به فعالیّت در این زمینه کرد، وی در سال ۱۸۹۵ م، کتابی به نام «دولت یهود» تألیف و منتشر کرد، او در این کتاب چنین مینویسد: | ||
«راهحلّ | «راهحلّ گرفتاریهای یهود این است که افرادی که طاقت تحمّل ناراحتیهای ممالک متبوعة خود را ندارند در یک منطقة وسیعی که برای یک ملّت بزرگ کافی باشد اجتماع کنند». | ||
استقبال | استقبال شدید یهود از کتاب هرتزل و نظریّههای او در مورد تشکیل دولت صهیونیستی، طرفدارن صهیونیست به ویژه هرتزل را بر آن داشت که اولین کنگره صهیونیستها را در شهر بال سوئیس تشکیل دهند،[۳] بدین طریق این کنگره با تجمع صاحبنظران و سرمایهداران یهودی تشکیل شد و کار خود را با موفقیت پایان برد و براساس اهداف کنگرة صهیونیسم به وجود آمد. | ||
هرتزل بر محلّ | هرتزل بر محلّ خاصی با صراحت تأکید نمیکرد به ویژه روی سرزمین فلسطین هم تصمیم جدّی نداشت، هر چند بعضی از کشورها چون اوگاندا، آرژانتین و… پیشنهاد میشد، وی در کتاب خویش پیشنهاد کرد: «دفتر نمایندگی تشکیل شود که برنامة مذاکرات و نقشههای سیاسی حزب را تنظیم نماید و یک شرکت یهودی به وجود آید که احتیاجات اقتصادی و مالی نهضت را تأمین کند». | ||
بنابراین درابتدای تشکیل صهیونیسم رهبران این حزب تأکید خاصی بر منطقهای ویژه نداشتند، بلکه بیشتر هدف آنها تشکیل دولت صهیونیستی و جمعآوری یهود زیر چتر آن بود، بر این اساس چون فکر تأسیس «حکومت یهود» صرفاً به عنوان ابزار و وسیلة کمکی و فرعی بود، از محل استقرار این مرکز (مرکز نفوذ) از لحاظ صهیونیستها دارای اهمیت چندانی نبود، چنانکه «لئوپینکر» در این زمینه مینویسد: | |||
«ما الزاماً | «ما الزاماً اجباری نداریم که در همان جایی که روزگاری حکومت ما معدوم شد اقامت کنیم…، ما فقط به قطعه زمینی نیاز داریم که تملّک کنیم…، قدس الاقدس خویش را که از هنگامی که وطن دیرینةمان نابود شد حفظ و حراست کردهایم بدانجا خواهیم برد، منظورم اعتقاد به خدا و کتاب مقدس است، چون آنها بودند (نه اردن و اورشلیم) که وطن ما را به ارض مقدس تبدیل کردند».[۴] | ||
البتّه در جهت | البتّه در جهت تأسیس حکومت صهیونیستی دو نظر حاکم بود که تا زمانی که هرتزل بنیانگذار اصلی صهیونیسم زنده بود، حساسیت خاصی به منطقهای معین به ویژه فلسطین نبود، بنابراین در قرن نوزدهم در ششمین کنگرة صهیونیستها «اوگاندا» به عنوان مرکز حکومت مطرح میشود که هرتزل در همین کنگره اعلام میدارد: | ||
«من | «من تردید ندارم که کنگره در مقام نمایندة تودههای مردم یهود این پیشنهاد را با حقشناسی خواهد پذیرفت. پیشنهاد این است که مستعمرهای یهودینشین و خودمختار با دستگاه اداری یهود و حکومتی محلی که در رأس آن یک مأمور عالی رتبة یهودی قرار خواهد داشت در شرق آفریقا تأسیس شود. نیازی به گفتن نیست که این چیزها همه تحت نظارت فائقة انگلیس خواهد بود»،[۵] امّا نظریّة دومی نیز در این زمینه مطرح بود و طرفداران این نظریّه از همان ابتدا حساسیت و توجّه خاصی به سرزمین فلسطین داشتند و آنجا را همان سرزمین موعود میپنداشتند، بنابراین در جهت ردّ نظریّه اوّل «حاییم وایزمن» چنین مینویسد: «مناطقی که پیشنهاد شدهاند یا بسیار سردند یا فوقالعاده گرم، و توسعه و عمرانشان مستلزم صرف سالها کار و هزینة سرسامآور است»،[۶] (به عبارت دیگر این طرحها از لحاظ اقتصادی پیشنهادات مناسبی نبودند). | ||
شایان توجّه است که رهبری دستگاه صهیونیسم شامل گروههایی بود که نمایندة دولتهای مختلف امپریالیستی بودند، عدّهای طرفدار آلمان چون «آلفرد نوسیک»، گروهی طرفدار انگلیس چون «حاییم وایزمن» و گروهی نیز طرفدار دولتهای امپریالیستی دیگر بودند؛ بنابراین تشتت آراء منجر به نظریّهپردازیهای فراوانی در این زمینه شد که سرانجام کشمکش بین رهبران صهیونیست با پیروزی گروه هواخواه انگلستان به رهبری «وایزمن» پایان یافت. این جریان مطابق زمانی روی داد که در محافل انگلیس گروهی که مدّتها چشم بر فلسطین دوخته بودند موقعیت غالب یافت[۷] و به این طریق حکومت خود را در فلسطین پایهگذاری کردند. | |||
پاورقیها: | |||
[ | [۱] - زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، ترجمة هاشمی رفسنجانی، اکبر (بیجا: بینا، بیتا)، ص ۹۲–۹۱. | ||
[ | [۲] - در این حادثه یک نفر یهودی به نام دریفوس در فرانسه به اتهام جاسوسی به نفع دشمنان فرانسه به محاکمه کشیده شد، عدّهای از مردم به او بدبین شدند و عدّهای دیگر نیز او را بیگناه و مظلوم میدانستند، دریفوس پس از چند دوره محاکمه تبرئه گردید. (البتّه شواهد تاریخی نشان میدهد که در تبرئه شدن ایشان یهودیان دست داشتند چنانکه برعکس در محاکمه و به دادگاه کشاندن اسلامشناس معروف و نویسندة زبردست آقای پرفسور روژه گارودی نیز صهیونیستها نقش اساسی را داشتند). | ||
[ | [۳] - سوکولوف، ناهوم، صهیونیسم، ترجمة حیدری، داود (تهران؛ مؤسسة مطالعات تاریخ اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۷)، ج ۱، ص ۳۸۵. | ||
[ | [۴] - ایوانف، یوری، صهیونیسم، ترجمة یونسی، ابراهیم (تهران؛ مؤسسة انتشارات امیرکبیر، چ سوّم، ۲۵۳۶)، ص ۱۴. | ||
[ | [۵] - همان، ص ۲۱–۲۰. | ||
[ | [۶] - همان، ص ۸۴. | ||
[ | [۷] - همان، ص ۸۶. | ||
== منابع == | == منابع == |