automoderated
۶٬۳۴۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} راههاي جلوگيري از خشم و غضب كدامند؟ {{پایان سوال...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | {{ویرایش}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}}خشم جیست؟{{پایان سوال}} | ||
{{پایان سوال}} | |||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
== مفهومشناسی == | |||
خشم در اصل نيرويي است دفاعي كه براي دفاع از خود يا پاسداري از حق در نهاد انسان گذارده شده با ولي چون از محور اصلي خويش خارج گردد، تبديل به يكي از رذايل بزرگ اخلاقي ميشود و رذايل ديگري را به همراه ميآورد. بنابراين اگر خشم در جهت پاسداري از حق و دفاع از چيزي باشد كه دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروري است. از جمله فضايل اخلاقي است امّا اگر بر مبناي خودخواهي به وجود آيد، مادر بسياري از رذايل ميشود. بنابراين كسي كه هرگز خشم به سراغ او نميآيد، و در برابر تمامي صحنهها بيتفاوت و آرام است، او انسان كاملي نيست. خشم در مواجهه با ظلم و تعدي و در مقام دفاع از حقيقت، به شرطي كه شكل افراطي به خود نگيرد و انسان را از محور اعتدال خارج نكند، ناشي از بيداري دل و حساسيت در برابر حق و باطل است. | خشم در اصل نيرويي است دفاعي كه براي دفاع از خود يا پاسداري از حق در نهاد انسان گذارده شده با ولي چون از محور اصلي خويش خارج گردد، تبديل به يكي از رذايل بزرگ اخلاقي ميشود و رذايل ديگري را به همراه ميآورد. بنابراين اگر خشم در جهت پاسداري از حق و دفاع از چيزي باشد كه دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروري است. از جمله فضايل اخلاقي است امّا اگر بر مبناي خودخواهي به وجود آيد، مادر بسياري از رذايل ميشود. بنابراين كسي كه هرگز خشم به سراغ او نميآيد، و در برابر تمامي صحنهها بيتفاوت و آرام است، او انسان كاملي نيست. خشم در مواجهه با ظلم و تعدي و در مقام دفاع از حقيقت، به شرطي كه شكل افراطي به خود نگيرد و انسان را از محور اعتدال خارج نكند، ناشي از بيداري دل و حساسيت در برابر حق و باطل است. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۳: | ||
به هر حال، خشم و كينه از آن جهت كه تعادل روحي انسان را به هم ميزند، او را از محور حق و عدل خارج ميسازد و بر اين اساس، از فضايل و كمالاتي چون رفق و نرمي در رفتار، مدارا با ديگران، عفو و گذشت، حسن خلق و حسن معاشرت محروم و بينصيب ميگردد و خوي پرخاشگري و درندگي به تناسب شدت و ضعف اين رذيله اخلاقي بر او حاكم ميشود.<ref>سادات، محمد علي، اخلاق اسلامي، تهران، سمت، چاپ ششم ۱۳۶۸، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> | به هر حال، خشم و كينه از آن جهت كه تعادل روحي انسان را به هم ميزند، او را از محور حق و عدل خارج ميسازد و بر اين اساس، از فضايل و كمالاتي چون رفق و نرمي در رفتار، مدارا با ديگران، عفو و گذشت، حسن خلق و حسن معاشرت محروم و بينصيب ميگردد و خوي پرخاشگري و درندگي به تناسب شدت و ضعف اين رذيله اخلاقي بر او حاكم ميشود.<ref>سادات، محمد علي، اخلاق اسلامي، تهران، سمت، چاپ ششم ۱۳۶۸، ص۲۰۹ ـ ۲۱۰.</ref> | ||
== پیامدها == | |||
همان گونه كه گذشت، نيروي خشم، اگر از محدوده ضرورت فراتر و از كنترل اراده آدمي خارج شود، هم چون آتشي سوزان يا سيلي بنيان كن، هر چه را بر سر راه خود بيابد، ميسوزاند و تباه ميكند و پيامدهاي شومي را نخست براي صاحبش و سپس براي ديگران به ارمغان ميآورد. علي(ع) در اين باره فرمود: «خشم آتشي سوزانده است، هر كه آن را فرو خورد، خاموشش ساخته و هر كه آزادش گذارد، خود او،اوّل كسي است كه در شعلهاش ميسوزد.<ref>محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج۹، حديث ۱۵۰۰۵.</ref>ِ | همان گونه كه گذشت، نيروي خشم، اگر از محدوده ضرورت فراتر و از كنترل اراده آدمي خارج شود، هم چون آتشي سوزان يا سيلي بنيان كن، هر چه را بر سر راه خود بيابد، ميسوزاند و تباه ميكند و پيامدهاي شومي را نخست براي صاحبش و سپس براي ديگران به ارمغان ميآورد. علي(ع) در اين باره فرمود: «خشم آتشي سوزانده است، هر كه آن را فرو خورد، خاموشش ساخته و هر كه آزادش گذارد، خود او،اوّل كسي است كه در شعلهاش ميسوزد.<ref>محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ج۹، حديث ۱۵۰۰۵.</ref>ِ | ||
بر اساس روایات، برخی از پیامدهای خشم چنین است: | |||
تيرگي عقل: تا زمام امور انسان، در اختيار عقل است، جز در مسير مصلحت خويش گام بر نميدارد، ليكن افراط در خشم، چراغ نوراني عقل را تيره و بيفروغ ميسازد و انسان، بي چون و چرا در خط فرمان نيروي بيشعور خشم ميگذارد و ديگر مصلحتي نميبيند تا به سويش گام بردارد. امام علي(ع) فرمود: «خشم خردها را تباه ميكند و آدمي را از مسير درست دور ميسازد».<ref>همان، حديث ۱۵۰۱۰.</ref> | |||
۲. ويرانگري و تبهكاري: اگر انسان خشمگيني را كه لجام عقل را گسيخته و سراپاي وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به ديوانهاي زنجيري يا درندهاي وحشي تشبيه كنيم، گزاف نگفتهايم. او نه گوش شنوايي دارد كه نصيحت و سخن حق در آن نفوذ كند و نه چشم بينا و واقع بيني دارد كه راه را از بيراهه تشخيص دهد و نه فكر روشني دارد كه قدرت دسته بندي امور جزيي و استنتاج عقلي را از آنها داشته باشد. | ۲. ويرانگري و تبهكاري: اگر انسان خشمگيني را كه لجام عقل را گسيخته و سراپاي وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به ديوانهاي زنجيري يا درندهاي وحشي تشبيه كنيم، گزاف نگفتهايم. او نه گوش شنوايي دارد كه نصيحت و سخن حق در آن نفوذ كند و نه چشم بينا و واقع بيني دارد كه راه را از بيراهه تشخيص دهد و نه فكر روشني دارد كه قدرت دسته بندي امور جزيي و استنتاج عقلي را از آنها داشته باشد. | ||
خط ۶۰: | خط ۵۵: | ||
«و حلّني بحيله الصّالحين و البسني زينه المتّقين في بسط العدل و كظم الغيظ و إطفاء النّائره؛ بارالها! مرا به زيور صالحان بياراي و زينت متّقين را به من بپوشان، تا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعلههاي سوزان دشمني را خاموش سازم».<ref>صحيفه سجاديه، دعاي مكارم الاخلاق.</ref> | «و حلّني بحيله الصّالحين و البسني زينه المتّقين في بسط العدل و كظم الغيظ و إطفاء النّائره؛ بارالها! مرا به زيور صالحان بياراي و زينت متّقين را به من بپوشان، تا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعلههاي سوزان دشمني را خاموش سازم».<ref>صحيفه سجاديه، دعاي مكارم الاخلاق.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |