ابن ادریس حلی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۶: خط ۳۶:


وی منسوب به شهر حلّه در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی نیز خوانده‌اند. نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است. از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
وی منسوب به شهر حلّه در عراق است. او را عِجلی و رَبَعی نیز خوانده‌اند. نام او محمد و کنیه مشهور وی ابوعبداللّه و لقبش فخرالدین و شمس‌الدین است. از دیگر کنیه‌های او، ابومنصور، ابوجعفر و ابومحمد است.<ref>حسینی آهق، مریم، «حلّی، ابن‌ادریس»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ص۱۳۹۳ش، ج۱۴، ذیل مدخل.</ref>
== تیتر ==
== جایگاه ==
== جایگاه ==
اما این روش ابن ادریس نزد فقهای زمانش خوش نیفتاد و آنها را به خشم آورد؛ لذا درباره اش گفته‌اند که: «او سرآمد فقیهان حله بود و علوم بسیاری را به خوبی می‌دانست و او را تألیفات و تصنیفات زیادی است، ولی به‌طور کل از اخبار و روایات ائمه اعراض کرده است. اما اگر منصفانه داوری کنیم در می‌یابیم که ابن ادریس سزاوار این قضاوت و داوری نیست؛ زیرا او هر گز از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف اعراض کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است و دلیل اعراضش را نیز در عبارت مذکور آورده است. به هر حال با ظهور ابن ادریس دورهٔ تمسک مطلق به نصوص روایات به سرآمد و همان طوری که از کلام وی روشن شد، او فقهاء را به استناد به دلیل عقلی نیز فرا خواند و همو بود که دروازه‌های استدلال را به روی بحثهای فقهی گشود.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref>
اما این روش ابن ادریس نزد فقهای زمانش خوش نیفتاد و آنها را به خشم آورد؛ لذا درباره اش گفته‌اند که: «او سرآمد فقیهان حله بود و علوم بسیاری را به خوبی می‌دانست و او را تألیفات و تصنیفات زیادی است، ولی به‌طور کل از اخبار و روایات ائمه اعراض کرده است. اما اگر منصفانه داوری کنیم در می‌یابیم که ابن ادریس سزاوار این قضاوت و داوری نیست؛ زیرا او هر گز از اخبار و روایات معتبر و مورد اعتماد چشم نپوشیده است، بلکه به تصریح خود تنها از احادیث ضعیف اعراض کرده و به روایات موثق اعتماد و عمل کرده است و دلیل اعراضش را نیز در عبارت مذکور آورده است. به هر حال با ظهور ابن ادریس دورهٔ تمسک مطلق به نصوص روایات به سرآمد و همان طوری که از کلام وی روشن شد، او فقهاء را به استناد به دلیل عقلی نیز فرا خواند و همو بود که دروازه‌های استدلال را به روی بحثهای فقهی گشود.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۵۰.</ref>
خط ۴۹: خط ۴۱:
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشوده است، او خود در پی گلایه از اهل زمان در کتاب مذکور، شیوه بحث خود را مطرح می‌کند و می‌گوید: به نظر من این کتاب بهترین تألیفی است که در این فنّ صورت پذیرفته است، و این روش رساترین شیوه در بیان و گویاترین راه از جهت طرح بحث و ارائه دلیل می‌باشد که در آن هر گز راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست. من در این کتاب تحقیق خود را بر پایه سبکی تازه بنا نهادم، چه، کشف احکام تنها به یکی از راه‌های ذیل ممکن است: یا از راه کتاب خدا، یا سنت متواتر پیامبر، یا اجماع و اتفاق علما، یا دلیل عقل. در صورتی که از سه راه اول امکان دسترسی به حکم شرعی نبود، آنگاه محققین دینی در مسائل شرعی به دلیل عقل تکیه می‌کنند، و از آن راه به همهٔ احکام شرعی و مسائل فقهی آگاهی می‌یابند. پس باید بدان اعتماد و تکیه کرد، و هر کس حجیت آن را انکار کند به گمراهی رفته و راه در تاریکی پیموده و گفتاری بیرون از محدوده زبان آورده است.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.</ref>
ابن ادریس نخستین کسی بود که باب اعتراض بر شیخ طوسی را گشوده است، او خود در پی گلایه از اهل زمان در کتاب مذکور، شیوه بحث خود را مطرح می‌کند و می‌گوید: به نظر من این کتاب بهترین تألیفی است که در این فنّ صورت پذیرفته است، و این روش رساترین شیوه در بیان و گویاترین راه از جهت طرح بحث و ارائه دلیل می‌باشد که در آن هر گز راهی برای روایات و اخبار ضعیف نیست. من در این کتاب تحقیق خود را بر پایه سبکی تازه بنا نهادم، چه، کشف احکام تنها به یکی از راه‌های ذیل ممکن است: یا از راه کتاب خدا، یا سنت متواتر پیامبر، یا اجماع و اتفاق علما، یا دلیل عقل. در صورتی که از سه راه اول امکان دسترسی به حکم شرعی نبود، آنگاه محققین دینی در مسائل شرعی به دلیل عقل تکیه می‌کنند، و از آن راه به همهٔ احکام شرعی و مسائل فقهی آگاهی می‌یابند. پس باید بدان اعتماد و تکیه کرد، و هر کس حجیت آن را انکار کند به گمراهی رفته و راه در تاریکی پیموده و گفتاری بیرون از محدوده زبان آورده است.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹ و ۵۰.</ref>


ابن ادریس فقیه نوپردازی که فقه را حیات تازه ای بخشید، و به گونه بی‌سابقه‌ای در فروع فقهی به بحث استدلالی پرداخت. و بسیاری از متاخرانش از وی تبعیت کردند. او کتاب‌های فقهی زیادی بر اساس شیوه خود تألیف کرد، از آن جمله کتاب «سرائر» است، که همه ابواب فقه را دربردارد، و سرشار است از نکته سنجیهای دقیق در استنباط مسائل شرعی از ادله چهارگانه کتاب ، سنت ، اجماع و عقل.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.</ref>
ابن ادریس فقیه نوپردازی که فقه را حیات تازه ای بخشید، و به گونه بی‌سابقه‌ای در فروع فقهی به بحث استدلالی پرداخت. و بسیاری از متاخرانش از وی تبعیت کردند. او کتاب‌های فقهی زیادی بر اساس شیوه خود تألیف کرد، از آن جمله کتاب «سرائر» است، که همه ابواب فقه را دربردارد، و سرشار است از نکته سنجیهای دقیق در استنباط مسائل شرعی از ادله چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.</ref>


دوره استدلالی فقه از زمان ابن ادریس حلی شروع می‌شود، و تا زمان مرحوم محقق حلی مؤلف کتاب «شرایع الاسلام فی احکام الحلال و الحرام» ادامه می‌یابد. و در مجموع بیش از یک صد سال به طول انجامید. شیوهٔ علمی فقها در این دوره، همان روش ابن ادریس بود و همه آن را مورد قبول قرار داده و پذیرفتند. با پیروی از این روش، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمی رشد چشمگیری یافت، و فقها در برخورد با مسائلی که حکم آن از احکام ضروری و قطعی نبود سعی می‌کردند که مسائل شرعی و فروع فقهی را همراه استدلالهای محکم عرضه کنند. بدین صورت که مسئله ای را ذکر می‌کردند، سپس به طرح دلیل و استناد آن می‌پرداختند. و اگر مسئله اختلافی بود، اقوال و مدارک مختلف را می‌آوردند. و با ذکر دلیل، یکی از آن نظریات را ترجیح می‌دادند، و اگر اقوال پیرامون مسئله متعارض بود، و دلیلی بر ترجیح یک طرف در میان نبود، یا حکم به تخییر می‌کردند یا حکم به توقف.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.</ref>
دوره استدلالی فقه از زمان ابن ادریس حلی شروع می‌شود، و تا زمان مرحوم محقق حلی مؤلف کتاب «شرایع الاسلام فی احکام الحلال و الحرام» ادامه می‌یابد. و در مجموع بیش از یک صد سال به طول انجامید. شیوهٔ علمی فقها در این دوره، همان روش ابن ادریس بود و همه آن را مورد قبول قرار داده و پذیرفتند. با پیروی از این روش، فقه از جهت استدلال در بحث و فروع علمی رشد چشمگیری یافت، و فقها در برخورد با مسائلی که حکم آن از احکام ضروری و قطعی نبود سعی می‌کردند که مسائل شرعی و فروع فقهی را همراه استدلالهای محکم عرضه کنند. بدین صورت که مسئله ای را ذکر می‌کردند، سپس به طرح دلیل و استناد آن می‌پرداختند. و اگر مسئله اختلافی بود، اقوال و مدارک مختلف را می‌آوردند. و با ذکر دلیل، یکی از آن نظریات را ترجیح می‌دادند، و اگر اقوال پیرامون مسئله متعارض بود، و دلیلی بر ترجیح یک طرف در میان نبود، یا حکم به تخییر می‌کردند یا حکم به توقف.<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۴۹.</ref>
خط ۶۶: خط ۵۸:
ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. خودش عرب است و شیخ طوسی جدّ مادری او (البته مع الواسطه) به‌شمار می‌رود. به حریت فکر معروف است. صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. نسبت به علما و فقها تا سرحد اهانت انتقاد می‌کرد. در سال ۵۹۸ در سن ۵۵ سالگی درگذشته است. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.</ref>
ابن ادریس حلّی از فحول علمای شیعه است. خودش عرب است و شیخ طوسی جدّ مادری او (البته مع الواسطه) به‌شمار می‌رود. به حریت فکر معروف است. صولت و هیبت جدش شیخ طوسی را شکست. نسبت به علما و فقها تا سرحد اهانت انتقاد می‌کرد. در سال ۵۹۸ در سن ۵۵ سالگی درگذشته است. کتاب نفیس و معروف او در فقه به نام سرائر است.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۸ش، ج۲۰، ص۷۶.</ref>


فقهای برجسته و شجاعی همچون «ابن ادریس» صاحب کتاب ارزشمند «السرائر» و دیگران در میان شیعه ظهور کرده و با شجاعت تمام باب اجتهاد را عملاً باز نمودند و موجب شکوفایی و رشد مجدد فقه آل محمد۶ گردیدند.<ref>منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.</ref>
فقهای برجسته و شجاعی همچون «ابن ادریس» صاحب کتاب ارزشمند «السرائر» و دیگران در میان شیعه ظهور کرده و با شجاعت تمام باب اجتهاد را عملاً باز نمودند و موجب شکوفایی و رشد مجدد فقه آل محمد گردیدند.<ref>منتظری، حسینعلی، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ترجمه و تقریر محمود صلواتی، تهران، انتشارات سرایی، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۴۴.</ref>


پس از شیخ طوسی، مجتهد جوان و با نبوغ، ابن ادریس برای دستیابی به احکام - در مواردی که نص و اجماع نباشد - عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب گرانمایه خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده می‌نویسد: هر گاه در مسئله ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند . پس از ابن ادریس، محقق حلی (م ۷۶۷ ه‍.ق) صاحب شرایع الاسلام، به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل».<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.</ref>
پس از شیخ طوسی، مجتهد جوان و با نبوغ، ابن ادریس برای دستیابی به احکام - در مواردی که نص و اجماع نباشد - عقل را به عنوان یک منبع شناخت مطرح کرده است. او در کتاب گرانمایه خود «سرائر» به این مطلب تصریح کرده می‌نویسد: هر گاه در مسئله ای از مسائل شرعی، دلیلی از کتاب و سنت و اجماع به دست نیامد، محققان در بیان و شناخت حکم آن، به دلیل عقل تمسک می‌جستند . پس از ابن ادریس، محقق حلی (م ۷۶۷ ه‍.ق) صاحب شرایع الاسلام، به گونه صریحی عقل را به عنوان منبع استنباط یاد کرده و در کتاب ارزشمندش «معتبر» می‌نویسد: «مستند الاحکام الکتاب، السنة، الاجماع، العقل».<ref>جناتی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، تهران، کیهان، ۱۳۷۴ش، ص۳۸۶.</ref>
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱

ویرایش