پرش به محتوا

مذهب شاه نعمت‌الله ولی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
۳- اشعاری که بر تسنن خود تصریح کرده است: مثلاً او در دوستاری خلفاء را شدین چنین گفته است:
۳- اشعاری که بر تسنن خود تصریح کرده است: مثلاً او در دوستاری خلفاء را شدین چنین گفته است:


چهار یار رسولند دوستان خدا
چهار یار رسولند دوستان خدا \ به دوستی یکی دوست دارشان هرچار<ref>دیوان، ص۳۲۱.</ref> ره سنّی گزین که مذهب ماست \ ورنه گم گشته‌ای و در خللی<ref>دیوان، ص۵۵۰.</ref>


به دوستی یکی دوست دارشان هرچار<ref>دیوان، ص۳۲۱.</ref>
همچنین در رساله مراتب الالهیه می‌گوید: «از نبی بر چهار رکن نبوت که ابوبکر و عمر و عثمان و امیرالمؤمنین علی است، ابوبکر صورت قلب است و عمر صورت عقل و عثمان صورت روح و علی صورت نفس و از ایشان بر چهار امام که ایشان چهار رکنند از ارکان الهی و آن، مالک است و احمد و (ابو) حنیفه و شافعی.»<ref>رسایل شاه نعمت‌الله ولی، به مساعی عبدالحسین ذوالریاستین، مطبعه ارمغان، ۱۳۱۱، ص۹۰.</ref>
 
ره سنّی گزین که مذهب ماست
 
ورنه گم گشته‌ای و در خللی<ref>دیوان، ص۵۵۰.</ref>
 
هم چنین در رساله مراتب الالهیه می‌گوید: «از نبی بر چهار رکن نبوت که ابوبکر و عمر و عثمان و امیرالمؤمنین علی است، ابوبکر صورت قلب است و عمر صورت عقل و عثمان صورت روح و علی صورت نفس و از ایشان بر چهار امام که ایشان چهار رکنند از ارکان الهی و آن، مالک است و احمد و (ابو) حنیفه و شافعی.»<ref>رسایل شاه نعمت‌الله ولی، به مساعی عبدالحسین ذوالریاستین، مطبعه ارمغان، ۱۳۱۱، ص۹۰.</ref>


او در باب حقانیت مذهب تسنن و برتری آن بر سایر مذاهب می‌گوید: «نزد ارباب بصائر مقرر است که اقرب طرق و انور سبل، طریق اهل سنت و جماعت است … امام حق بعد از رسول(ص) … امیرالمؤمنین ابابکر است …»<ref>فرزام، حمید، پیشین، ص۵۹۶.</ref>
او در باب حقانیت مذهب تسنن و برتری آن بر سایر مذاهب می‌گوید: «نزد ارباب بصائر مقرر است که اقرب طرق و انور سبل، طریق اهل سنت و جماعت است … امام حق بعد از رسول(ص) … امیرالمؤمنین ابابکر است …»<ref>فرزام، حمید، پیشین، ص۵۹۶.</ref>
خط ۴۰: خط ۳۴:
البته گفتنی است شاه نعمت‌الله همچنان به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و اولاد آن حضرت هم ابراز ارادت نموده و از آنان به نیکی یاد نموده امّا چونان شیعیان به امامت آن بزگواران اعتقادی نداشته است ولی از خوارج که بر حضرت علی شوریدند نیز بیزاری جسته است. چنانچه می‌گوید:
البته گفتنی است شاه نعمت‌الله همچنان به حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و اولاد آن حضرت هم ابراز ارادت نموده و از آنان به نیکی یاد نموده امّا چونان شیعیان به امامت آن بزگواران اعتقادی نداشته است ولی از خوارج که بر حضرت علی شوریدند نیز بیزاری جسته است. چنانچه می‌گوید:


و دمبدم دم از ولای مرتضی باید زدن
و دمبدم دم از ولای مرتضی باید زدن \ دلت دل در دامن آل عبا باید زدن<ref>دیوان شاه نعمت‌الله ولی، ص۳۰.</ref>
 
دلت دل در دامن آل عبا باید زدن<ref>دیوان شاه نعمت‌الله ولی، ص۳۰.</ref>
 
ظاهراً در زمان حیات شاه نعمت‌الله نیز مذهب او مورد تردید و پرسش معاصرانش قرار می‌گرفته است. چنانچه با لحن تندی در جواب این سؤالات چنین گفته است:
 
پرسند زمن چه کیش داری
 
ای بی خبران چه کیش دارم
 
از شافعی و ابوحنیفه
 
آئینه خویش بیش دارم
 
در علم نبوت و ولایت
 
از جمله کمال بیش دارم<ref>دیوان، ص۵۷۹.</ref>
 
از سوی دیگر شاه نعمت‌الله ولی در تعریف از خویش و ادعای کمالات بزرگی که دیگران فاقد آن هستند، خودداری نکرده و در موارد بسیاری به خودستایی پرداخته و گفته است:
 
نعمت‌الله رسید تا جایی
 
که به جز جان اولیا نرسد<ref>همان، ص۲۸۲.</ref>
 
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
 
صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم<ref>همان، ص۴۳۶.</ref>
 
در مجمع انبیاء حریفیم
 
سر حلقه جمله اولیاییم<ref>همان، ص۴۳۲.</ref>
 
امّا او از خودستایی قدم فراتر نهاده و به انحصار طلبی و خودمنشی روی آورده و پیروی از هر مرشد دیگری را مایه گمراهی و ضلالت دانسته و بی پرده گفته:
 
جز طریق نعمت‌الله در جهان راهی نرو
 
ورروی راه دگر می دان که سرگردان شوی<ref>همان، ص۵۵۱.</ref>
 
نعمت‌الله را مشو منکر


ور شوی کافری و در خللی<ref>همان، ص۵۴۹.</ref>
ظاهراً در زمان حیات شاه نعمت‌الله نیز مذهب او مورد تردید و پرسش معاصرانش قرار می‌گرفته است. چنانچه با لحن تندی در جواب این سؤالات چنین گفته است: «پرسند زمن چه کیش داری \ ای بی خبران چه کیش دارم \ از شافعی و ابوحنیفه \ آئینه خویش بیش دارم \ در علم نبوت و ولایت \ از جمله کمال بیش دارم.»<ref>دیوان، ص۵۷۹.</ref>


== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱۵٬۲۵۸

ویرایش