automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== غزوه بنی قریظه == | == غزوه بنی قریظه == | ||
غزوه بنی قریظه در اواخر ذیقعده و اوایل ذیحجة سال پنجم هجری، آخرین جنگ مسلمانان با یهود مدینه بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج۳، ص۶۰۳. تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲ش.</ref> حضرت محمد(ص) در همان روز پراکنده شدن دشمنان در جنگ خندق (احزاب) به جنگ بنی قریظه رفت. علت جنگ، پیمانشکنی بنی قریظه و خیانت آنان به مسلمانان از طریق همکاری با گروههای شرکت کننده (احزاب) در جنگ خندق بود. مسلمانان قلاع و مساکن بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی حضرت رسول اکرم حکمیت را به سَعدبن مُعاذ، رئیس قبیلة بنی عبد اَشْهَل از اشراف اوس، واگذار نمود. بنی قریظه نیز حکمیت سعدبن معاذ را پذیرفتند، زیرا اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد حکم به قتل مردان قبیله، اسارت زنان و کودکان و ضبط اموالشان داد. تعداد مردان بنی قریظه و پسران بالغشان، بین ششصد تا هشتصد نفر گزارش شده است<ref>آهنچی، آذر، «بنی قُریظه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل مدخل، ۱۳۹۳ش؛ مدرسی، سید محمد تقی، زندگانی پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی(ص)، ص۵۷. انتشارات محبان الحسین(ع)، قم، ۱۳۸۹ش؛ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۱۷۰.</ref> | غزوه بنی قریظه در اواخر ذیقعده و اوایل ذیحجة سال پنجم هجری، آخرین جنگ مسلمانان با یهود مدینه بود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده تفسیر نمونه، ج۳، ص۶۰۳. تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۸۲ش.</ref> حضرت محمد(ص) در همان روز پراکنده شدن دشمنان در جنگ خندق (احزاب) به جنگ بنی قریظه رفت. علت جنگ، پیمانشکنی بنی قریظه و خیانت آنان به مسلمانان از طریق همکاری با گروههای شرکت کننده (احزاب) در جنگ خندق بود. مسلمانان قلاع و مساکن بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط بنی نضیر تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و مدینه را ترک کرده بودند. ولی حضرت رسول اکرم حکمیت را به سَعدبن مُعاذ، رئیس قبیلة بنی عبد اَشْهَل از اشراف اوس، واگذار نمود. بنی قریظه نیز حکمیت سعدبن معاذ را پذیرفتند، زیرا اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد حکم به قتل مردان قبیله، اسارت زنان و کودکان و ضبط اموالشان داد. تعداد مردان بنی قریظه و پسران بالغشان، بین ششصد تا هشتصد نفر گزارش شده است.<ref>آهنچی، آذر، «بنی قُریظه»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۴، ذیل مدخل، ۱۳۹۳ش؛ مدرسی، سید محمد تقی، زندگانی پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی(ص)، ص۵۷. انتشارات محبان الحسین(ع)، قم، ۱۳۸۹ش؛ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۹، ص۱۷۰.</ref> | ||
پس از پایان نبرد احزاب، پیغمبر به سروقت یهود بنی قریظه رفت. این یهودیان به موجب پیمان مدینه، مادام که علیه مسلمانان قیام نمیکردند در امان بودند. اما آنان در جنگ احزاب با دشمنان اسلام متحد شدند. پیامبر به سر وقت ایشان رفت و آنان را محاصره کرد. سرانجام پس از بیست و پنج شب تسلیم شدند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش.ص۹۴.</ref> | پس از پایان نبرد احزاب، پیغمبر به سروقت یهود بنی قریظه رفت. این یهودیان به موجب پیمان مدینه، مادام که علیه مسلمانان قیام نمیکردند در امان بودند. اما آنان در جنگ احزاب با دشمنان اسلام متحد شدند. پیامبر به سر وقت ایشان رفت و آنان را محاصره کرد. سرانجام پس از بیست و پنج شب تسلیم شدند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش.ص۹۴.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
سیدجعفر شهیدی، پژوهشگر تاریخ اسلام، معتقد است نکات مبهم این داستان «متتبع دقیق» را از آنچه شهرت یافته بازمیدارد یا به تردیدهایی میافکند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> او نقدهای زیادی به روایت مشهور غزوه بنی قریظه دارد که به این شرح است: | سیدجعفر شهیدی، پژوهشگر تاریخ اسلام، معتقد است نکات مبهم این داستان «متتبع دقیق» را از آنچه شهرت یافته بازمیدارد یا به تردیدهایی میافکند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> او نقدهای زیادی به روایت مشهور غزوه بنی قریظه دارد که به این شرح است: | ||
* در حالی که ابن اسحاق پایان داستان بنی قریظه را چنین نوشته و طبری هم عین نوشته او را در کتاب خود آورده است، واقدی متوفای | * در حالی که ابن اسحاق پایان داستان بنی قریظه را چنین نوشته و طبری هم عین نوشته او را در کتاب خود آورده است، واقدی متوفای ۲۰۷ق، صورت دیگری را نیز ضبط کرده که عبارت او مضطرب است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش، ص۹۴.</ref> | ||
* این داستان را گرد آن هالهای از ابهام و بلکه تاریکی فراگرفته که در قرن اخیر دستاویزی برای شرقشناسان مخصوصاً یهودیان اسلامشناس شده است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش، ص۹۴.</ref> | * این داستان را گرد آن هالهای از ابهام و بلکه تاریکی فراگرفته که در قرن اخیر دستاویزی برای شرقشناسان مخصوصاً یهودیان اسلامشناس شده است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش، ص۹۴.</ref> | ||
* باور کردن این داستان دشوار است. نخستین چیزی که باعث تردید میشود شمار کشته شدگان است که آن را ششصد هفتصد هشتصد تا نهصد تن نوشتهاند. چگونه یک تن علی ع یا دو تن علی و زبیر نهصد تن را در یک روز چگونه سر بریدند؟ نهصد تن مرد بالغ در قومی، بهطور تقریب نشانه چهارهزارتن یا بیشتر انسان است. آیا شمار بنی قریظه بدین عدد میرسید؟ مگر در آن روزگار در مدینه و پیرامون آن چند هزار تن زندگی میکردند که چهار هزار تن در آبادیهای بنی قریظه ساکن باشند؟<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> | * باور کردن این داستان دشوار است. نخستین چیزی که باعث تردید میشود شمار کشته شدگان است که آن را ششصد هفتصد هشتصد تا نهصد تن نوشتهاند. چگونه یک تن علی(ع) یا دو تن علی و زبیر نهصد تن را در یک روز چگونه سر بریدند؟ نهصد تن مرد بالغ در قومی، بهطور تقریب نشانه چهارهزارتن یا بیشتر انسان است. آیا شمار بنی قریظه بدین عدد میرسید؟ مگر در آن روزگار در مدینه و پیرامون آن چند هزار تن زندگی میکردند که چهار هزار تن در آبادیهای بنی قریظه ساکن باشند؟<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> | ||
* داستان کشتار یهودیان بنی قریظه از آغاز بر اساس همچشمیهای اوس و خزرج بنیاد شده است. گوینده داستان محتملا از طایفه خزرج است یا داستان به سود آنان بازگو میکند میخواهد حشمت قوم خود را در دیده پیغمبر بیش از رقیبان خود بنمایاند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> | * داستان کشتار یهودیان بنی قریظه از آغاز بر اساس همچشمیهای اوس و خزرج بنیاد شده است. گوینده داستان محتملا از طایفه خزرج است یا داستان به سود آنان بازگو میکند میخواهد حشمت قوم خود را در دیده پیغمبر بیش از رقیبان خود بنمایاند.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
* اختلافی که بین چگونگی کشته شدن اسیران دیده میشود درخور توجه است. ابن اسحاق میگوید همه را در کنار خندق سر بریدند و واقدی میگوید اسیران را بر خانوادههای اوس بخش کردند تا آنان با کشتن ایشان اطاعت خود را به پیغمبر نشان دهند. | * اختلافی که بین چگونگی کشته شدن اسیران دیده میشود درخور توجه است. ابن اسحاق میگوید همه را در کنار خندق سر بریدند و واقدی میگوید اسیران را بر خانوادههای اوس بخش کردند تا آنان با کشتن ایشان اطاعت خود را به پیغمبر نشان دهند. | ||
* سیرت پیامبر در جنگهای پیش از بنی قریظه مشخص است. او همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم میداشته است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> | * سیرت پیامبر(ص) در جنگهای پیش از بنی قریظه مشخص است. او همیشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و کشتار مقدم میداشته است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۵.</ref> | ||
* به نظر میرسد داستان بنی قریظه سالها پس از تاریخ واقعه و هنگامی که نسل حاضر در آن محاصره برافتاد به وسیله داستان گویی که از تیره خزرج بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد، تا بدین وسیله نشان دهند که حرمت طایفه اوس نزد پیغمبر به اندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمانهای خزرج را نکشت اما همپیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانان خود را رعایت نکرده است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۶.</ref> | * به نظر میرسد داستان بنی قریظه سالها پس از تاریخ واقعه و هنگامی که نسل حاضر در آن محاصره برافتاد به وسیله داستان گویی که از تیره خزرج بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد، تا بدین وسیله نشان دهند که حرمت طایفه اوس نزد پیغمبر به اندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمانهای خزرج را نکشت اما همپیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانان خود را رعایت نکرده است.<ref>شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، علمی فرهنگی، چاپ هفتم، ۱۳۹۲ش. ص۹۶.</ref> |