automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
کشتهشدن کودک بهدست خضر پیامبر از داستانهای قرآن است که در سوره کهف به آن اشاره شده است. در ماجرای همراهی حضرت موسی و خضر نبی، نوجوانی بهدست حضرت خضر کشته شد که اعتراض حضرت موسی را در پی داشت. حضرت خضر در پاسخ به این عمل، علت کشتن آن نوجوان را اینگونه توضیح داد که پدر و مادر او مومن هستند و این فرزند آنها را به طغیان میکشاند. پروردگار فرزند پاکتر و پرمحبتتری بهجای او به آنها خواهد داد. | کشتهشدن کودک بهدست خضر پیامبر از داستانهای قرآن است که در [[سوره کهف]] به آن اشاره شده است. در ماجرای همراهی حضرت موسی و خضر نبی، نوجوانی بهدست حضرت خضر کشته شد که اعتراض [[حضرت موسی(ع)]] را در پی داشت. حضرت خضر در پاسخ به این عمل، علت کشتن آن نوجوان را اینگونه توضیح داد که پدر و مادر او مومن هستند و این فرزند آنها را به طغیان میکشاند. پروردگار فرزند پاکتر و پرمحبتتری بهجای او به آنها خواهد داد. | ||
برخی مفسران در پاسخ و توجیه این عمل خضر این نوجوان را بالغ دانسته که مرتد شده بود و حکمش قتل بوده است مثل حکم گوسالهپرست شدن قوم حضرت موسی. برخی دیگر از مفسران حکم قتل را مربوط به آینده این نوجوان دانستهاند و دلیل آن عمل آینده نوجوان که به کفر کشاندن یا هلاک کردن پدر و مادرش بوده است، میباشد نه اعمال فعلی او؛ این دسته از این دیدگاه به آیه نگاه کردهاند که جواب حضرت خضر در حیطه «نظام تکوین» بوده است، نه «نظام تشریع». به تعبیر دیگر اعتراض حضرت موسی از آن جا که بر اساس ظاهر و «نظام تشریع» به این عمل نگاه میکرد، صحیح بود، لکن حضرت خضر این عمل را بر اساس «نظام تکوین» و باطن انجام داد و آن این بود که از طرف خداوند بنا بر مصالح و حکمت الهی مأمور به انجام این کار بود. | برخی مفسران در پاسخ و توجیه این عمل خضر این نوجوان را بالغ دانسته که مرتد شده بود و حکمش قتل بوده است مثل حکم گوسالهپرست شدن قوم حضرت موسی. برخی دیگر از مفسران حکم قتل را مربوط به آینده این نوجوان دانستهاند و دلیل آن عمل آینده نوجوان که به کفر کشاندن یا هلاک کردن پدر و مادرش بوده است، میباشد نه اعمال فعلی او؛ این دسته از این دیدگاه به آیه نگاه کردهاند که جواب حضرت خضر در حیطه «نظام تکوین» بوده است، نه «نظام تشریع». به تعبیر دیگر اعتراض حضرت موسی از آن جا که بر اساس ظاهر و «نظام تشریع» به این عمل نگاه میکرد، صحیح بود، لکن حضرت خضر این عمل را بر اساس «نظام تکوین» و باطن انجام داد و آن این بود که از طرف خداوند بنا بر مصالح و حکمت الهی مأمور به انجام این کار بود. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
موسی(ع) و خضر نوجوانی را دیدند و خضر بدون هیچ مقدمهای آن نوجوان را به قتل رساند. این عمل با واکنش شدید موسی(ع) روبهرو شد: «آیا جان پاکی را بدون آنکه مرتکب قتلی شده باشد میکشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی». خضر مجدد شرط را بازگو کرد. موسی گفت :اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم، ديگر با من همراهى مكن. | موسی(ع) و خضر نوجوانی را دیدند و خضر بدون هیچ مقدمهای آن نوجوان را به قتل رساند. این عمل با واکنش شدید موسی(ع) روبهرو شد: «آیا جان پاکی را بدون آنکه مرتکب قتلی شده باشد میکشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی». خضر مجدد شرط را بازگو کرد. موسی گفت :اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم، ديگر با من همراهى مكن. | ||
خضر در پاسخ به این اعتراض موسی گفت: علت کشتن آن نوجوان این بود که پدر و مادر او مومن بودند، این فرزند آنها را به طغیان میکشاند. پروردگار فرزند پاکتر و پرمحبتتری بهجای او به آنها خواهد داد.<ref> | خضر در پاسخ به این اعتراض موسی گفت: علت کشتن آن نوجوان این بود که پدر و مادر او مومن بودند، این فرزند آنها را به طغیان میکشاند. پروردگار فرزند پاکتر و پرمحبتتری بهجای او به آنها خواهد داد.<ref>سوره کهف آیه ۸۰ و ۸۱.</ref> | ||
==کشتن قبل از گناه== | ==کشتن قبل از گناه== | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
* نظام تشریعی: مربوط به دستور العمل و احکامی است که خداوند متعال برای هدایت انسان مقرر کرده است، و انسان موظف است با اختیار خود به این فرامین و احکام عمل کند. | * نظام تشریعی: مربوط به دستور العمل و احکامی است که خداوند متعال برای هدایت انسان مقرر کرده است، و انسان موظف است با اختیار خود به این فرامین و احکام عمل کند. | ||
حکم قصاص قبل از جنایت، در حیطه «نظام تشریع» است و این عمل شرعاً جایز نیست و به همین دلیل نیز حضرت موسی(ع) بر حضرت خضر اعتراض کرد. که «آیا انسان بی گناهی را بدون آن که قصاصی در بین باشد، کشتی، به راستی کار ناپسندیده ای کرد».<ref> | حکم قصاص قبل از جنایت، در حیطه «نظام تشریع» است و این عمل شرعاً جایز نیست و به همین دلیل نیز حضرت موسی(ع) بر حضرت خضر اعتراض کرد. که «آیا انسان بی گناهی را بدون آن که قصاصی در بین باشد، کشتی، به راستی کار ناپسندیده ای کرد».<ref>سوره کهف، آیه ۷۴.</ref> | ||
در توجیه عمل خضر پیامبر در رابطه با قتل، دو بیان عمده وجود دارد: | در توجیه عمل خضر پیامبر در رابطه با قتل، دو بیان عمده وجود دارد: | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
* در فرض دوم گناهش افساد زیاد بودهاست، یعنی گناهان و فسادهای زیادی از او سر زده بوده و بیم آن نیز بود که انسانهای مؤمن را (پدر و مادرش) به کفر بکشاند یا هلاک کند. در نتیجه او به دلیل اعمال فعلیش جایز القتل بوده است و اگر حضرت خضر عمل خود را مستند به جنایات او در آینده میکند به این دلیل است که میخواهد بگوید این جنایتکار نه تنها فعلاً مشغول به این کار است بلکه در آینده نیز جنایتهای بزرگتری را مرتکب خواهد شد. در نتیجه کشتن او طبق موازین شرع به سبب اعمال فعلیش بوده و نه این که از باب قصاص قبل از جنایت باشد.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام-، ج۱۲، ص۲۳۵. صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسند، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ ش، ج۱۵ و ۱۶، ص۱۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> | * در فرض دوم گناهش افساد زیاد بودهاست، یعنی گناهان و فسادهای زیادی از او سر زده بوده و بیم آن نیز بود که انسانهای مؤمن را (پدر و مادرش) به کفر بکشاند یا هلاک کند. در نتیجه او به دلیل اعمال فعلیش جایز القتل بوده است و اگر حضرت خضر عمل خود را مستند به جنایات او در آینده میکند به این دلیل است که میخواهد بگوید این جنایتکار نه تنها فعلاً مشغول به این کار است بلکه در آینده نیز جنایتهای بزرگتری را مرتکب خواهد شد. در نتیجه کشتن او طبق موازین شرع به سبب اعمال فعلیش بوده و نه این که از باب قصاص قبل از جنایت باشد.<ref>سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق ـ علیه السلام-، ج۱۲، ص۲۳۵. صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسند، تهران، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۵ ش، ج۱۵ و ۱۶، ص۱۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> | ||
۲. عدهای دیگر از مفسران گفتهاند از ظاهر آیه برداشت میشود که مجوز قتل، عمل آینده نوجوان که به کفر کشاندن یا هلاک کردن پدر و مادرش بوده است، میباشد نه اعمال فعلی او؛ یعنی آنها از این دیدگاه به آیه نگاه کردهاند که جواب حضرت خضر در حیطه «نظام تکوین» بوده است، نه «نظام تشریع». به تعبیر دیگر اعتراض حضرت موسی از آن جا که بر اساس ظاهر و «نظام تشریع» به این عمل نگاه میکرد، صحیح بود، لکن حضرت خضر این عمل را بر اساس «نظام تکوین» و باطن انجام داد و آن این بود که از طرف خداوند بنا بر مصالح و حکمت الهی مأمور به انجام این کار بود؛ یعنی همانطور که خداوند از فرشتگان و موجودات دیگر برای ایجاد یک امر خاص استفاده میکند، در اینجا نیز از یک انسان الهی استفاده میکند، از همین رو حضرت خضر در انتهای این داستان میگوید: «ما فعلته عن امری» من آن کار را از پیش خود نکردم.<ref> | ۲. عدهای دیگر از مفسران گفتهاند از ظاهر آیه برداشت میشود که مجوز قتل، عمل آینده نوجوان که به کفر کشاندن یا هلاک کردن پدر و مادرش بوده است، میباشد نه اعمال فعلی او؛ یعنی آنها از این دیدگاه به آیه نگاه کردهاند که جواب حضرت خضر در حیطه «نظام تکوین» بوده است، نه «نظام تشریع». به تعبیر دیگر اعتراض حضرت موسی از آن جا که بر اساس ظاهر و «نظام تشریع» به این عمل نگاه میکرد، صحیح بود، لکن حضرت خضر این عمل را بر اساس «نظام تکوین» و باطن انجام داد و آن این بود که از طرف خداوند بنا بر مصالح و حکمت الهی مأمور به انجام این کار بود؛ یعنی همانطور که خداوند از فرشتگان و موجودات دیگر برای ایجاد یک امر خاص استفاده میکند، در اینجا نیز از یک انسان الهی استفاده میکند، از همین رو حضرت خضر در انتهای این داستان میگوید: «ما فعلته عن امری» من آن کار را از پیش خود نکردم.<ref>سوره کهف، آیه ۸۲.</ref> | ||
تمام علتها و سببها در جهان بهطور عام مأمور الهی هستند، و اینکه حضرت موسی تاب تحمل کارهای حضرت خضر را نداشت، به خاطر همین بود که خط مأموریت او از خط مأموریت حضرت خضر جدا بود و به تعبیری موسی مأمور به «ظاهر» بود و خضر مأمور به «باطن».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> به نوشته علامه طباطبایی شاید بتوان از ظاهر برداشت کرد که ایمان آن پدر و مادر، نزد خدا ارزش زیادی داشت، آن قدر که اقتضاء داشت فرزندی مؤمن و صالح در همین دنیا داشته باشند و اما این فرزند خلاف این اقتضاء بود و خداوند امر فرمود تا او را بکشند تا فرزندی دیگر و بهتر از او و صالح به آنها بدهد و با این عمل ایمان آنها نیز محفوظ بماند.<ref>طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان فی القرآن، بیروت، دارالمطبوعات اعلی، چاپ اول، ج۱۳، ذیل آیه ۸۲. و نیز فخر رازی، تفسیر کبیر، ذیل این آیه تقریباً همین دو نظریه را مطرح میکند.</ref> | تمام علتها و سببها در جهان بهطور عام مأمور الهی هستند، و اینکه حضرت موسی تاب تحمل کارهای حضرت خضر را نداشت، به خاطر همین بود که خط مأموریت او از خط مأموریت حضرت خضر جدا بود و به تعبیری موسی مأمور به «ظاهر» بود و خضر مأمور به «باطن».<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، ۱۳۶۸، ج۱۲، ص۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> به نوشته علامه طباطبایی شاید بتوان از ظاهر برداشت کرد که ایمان آن پدر و مادر، نزد خدا ارزش زیادی داشت، آن قدر که اقتضاء داشت فرزندی مؤمن و صالح در همین دنیا داشته باشند و اما این فرزند خلاف این اقتضاء بود و خداوند امر فرمود تا او را بکشند تا فرزندی دیگر و بهتر از او و صالح به آنها بدهد و با این عمل ایمان آنها نیز محفوظ بماند.<ref>طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان فی القرآن، بیروت، دارالمطبوعات اعلی، چاپ اول، ج۱۳، ذیل آیه ۸۲. و نیز فخر رازی، تفسیر کبیر، ذیل این آیه تقریباً همین دو نظریه را مطرح میکند.</ref> |