automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
آیا پیامبران هم تقیه میکنند؟ اگر پاسخ مثبت است آیا اشکالی بر آن مترتب نیست؟ | آیا پیامبران هم تقیه میکنند؟ اگر پاسخ مثبت است آیا اشکالی بر آن مترتب نیست؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}پیامبران الهی و امتهای ایشان قبل از اسلام و هم چنین پیامبر اسلام همه در جای خودش تقیه داشتهاند. تقیه یعنی برای حفظ جانِ خود و دیگران و همینطور حفظ مصالح و منافع جامعه و دین، اعتقاد خود را آشکارا بیان نکنند یا خلاف آن اظهار کنند. پیامبران الهی هم در چنین موقعیتهایی قرار گرفته بودند و برای حفظ مصالح مهمتر تقیه کردهاند و این کار منافاتی با مقام آنان ندارد و بلکه واجب است. | ||
== فلسفه تقیه == | == فلسفه تقیه == | ||
یکی از مقولات مهمی که در بحث تقیه میتوان مطرح ساخت بحث از فلسفه تقیه میباشد بدین بیان که اصولاً چرا در تاریخ مقولهای به نام تقیه مطرح گردید و بدان تأکید فراوان شده است؟ | تقیه یعنی مخفی نمودن حق از دیگران یا اظهارِ خلاف آن است به جهت مصلحتی که مهمتر از مصلحت اظهار آن میباشد.<ref>صفری، نعمت الله، نقش تقیه در استنباط، قم، نشر بوستان کتاب قم، ص۵۱.</ref> یکی از مقولات مهمی که در بحث تقیه میتوان مطرح ساخت بحث از فلسفه تقیه میباشد. بدین بیان که اصولاً چرا در تاریخ مقولهای به نام تقیه مطرح گردید و بدان تأکید فراوان شده است؟ | ||
تقیه را به دو شاخه تقسیم میکنند.<ref>همان، ص۲۱۲.</ref> | تقیه را به دو شاخه تقسیم میکنند.<ref>همان، ص۲۱۲.</ref> | ||
خط ۱۶: | خط ۱۴: | ||
تقیه حفظی (خوفی) به تقیهای گفته میشود که برای حفظ دین، جان خویش و یاران، مال و آبرو، بدان تمسک میشود. | تقیه حفظی (خوفی) به تقیهای گفته میشود که برای حفظ دین، جان خویش و یاران، مال و آبرو، بدان تمسک میشود. | ||
امام صادق (ع) میفرمایند: «به کار بردن تقیه برای حفظ دین و برادران میباشد».<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، نشر وفاء، ج۷۵، ص۴۱۵، ح۶۸ | امام صادق(ع) میفرمایند: «به کار بردن تقیه برای حفظ دین و برادران میباشد».<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، نشر وفاء، ج۷۵، ص۴۱۵، ح۶۸.</ref> | ||
به عنوان مثال صلح امام حسن(ع) نمونه بارزی است برای تقیه برای حفظ جان؛ حضرت در این رابطه میفرمایند: «برای عامل به تقیهای که خداوند به وسیله آن تقیه، امتی را اصلاح کند همانند ثواب اعمال آن امت میباشد و اگر آن تقیه را ترک کند چه بسا باعث هلاک امتی شود که تارک این تقیه شریک در خون آنها خواهد بود».<ref>علامه مجلسی، همان، ص۴۱۴، نشر وفا.</ref> | |||
در این روایت گرچه سخن از اصلاح امت به وسیله تقیه به میان آمده است و اصلاح امت اعم از حفظ جان آنان میباشد، امّا با توجه به مقابله اصلاح با هلاکت در مییابیم که مراد آن حضرت، حفظ جان امت میباشد یا حداقل این مورد قطعاً یکی از مصادیق اصلاح امت است. | در این روایت گرچه سخن از اصلاح امت به وسیله تقیه به میان آمده است و اصلاح امت اعم از حفظ جان آنان میباشد، امّا با توجه به مقابله اصلاح با هلاکت در مییابیم که مراد آن حضرت، حفظ جان امت میباشد یا حداقل این مورد قطعاً یکی از مصادیق اصلاح امت است. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۳: | ||
==== تقیه مداراتی ==== | ==== تقیه مداراتی ==== | ||
تقسیم دوم تقیه از جهت هدف تقیه، تقیه مداراتی است. این تقیه در مقابل تقیه حفظی است که در موارد آن ترس وجود ندارد و به منظور حفظ جان و عقیده انجام نمیگیرد بلکه این نوع از تقیه به منظور حسن معاشرت با اکثریت مسلمانان یعنی عامه تشریع گردیده است و در حقیقت بیانگر اهتمام مذهب تشیع به همزیستی | تقسیم دوم تقیه از جهت هدف تقیه، تقیه مداراتی است. این تقیه در مقابل تقیه حفظی است که در موارد آن ترس وجود ندارد و به منظور حفظ جان و عقیده انجام نمیگیرد بلکه این نوع از تقیه به منظور حسن معاشرت با اکثریت مسلمانان یعنی عامه تشریع گردیده است و در حقیقت بیانگر اهتمام مذهب تشیع به همزیستی مسالمتآمیز و حفظ وحدت بین مسلمانان میباشد. | ||
این نوع تقیه برای اهدافی مثل حفظ وحدت، ایجاد | این نوع تقیه برای اهدافی مثل حفظ وحدت، ایجاد آرامش برای شیعیان، حفظ آبروی مذهب تشیع و… میباشد. | ||
== تقیه پیامبران == | == تقیه پیامبران == | ||
بحث | بحث بعدی این است که بعد از روشن شدن تعریف و فلسفه تقیه آیا قبل از شیعه و دین اسلام در میان پیامبران قبل از اسلام و پیروان ایشان نیز چنین مقولهای (تقیه) جاری بوده است؟ | ||
پاسخ این سوال مثبت است که با ذکر چند نمونه تاریخی بحث را جمع میکنیم. | |||
تقیه حضرت موسی از نوع تقیه خوفی و حفظی است زیرا با توجه به قرائن موجود در آیات بر میآید که ایشان از خداوند درخواست یاوری کردند | * از نظر روایات شیعه مسئله تقیه پیشینهای بسیار کهن دارد زیرا اولین مورد آن را به دومین پیامبر الهی شیث نبی فرزند حضرت آدم نسبت میدهند. در روایت آمده است که: «زمانی که نبوت آدم پایان پذیرفت و عمر ایشان به آخر رسید؛ خداوند وحی کرد به ایشان که نبوت تو به پایان رسیده است… پس امر نبوت را به فرزندت شیث واگذار کن و او را امر کن به کتمان و تقیه نسبت به برادر خودش قابیل تا همان طوری که هابیل را به قتل رسانید او را نیز به قتل نرساند…».<ref>علامه مجلسی، همان، ج۱۱، ص۲۲۸، ح ۷۴، نشر وفا.</ref> | ||
* در برخی از روایات شیعه، چارهای که یوسف برای نگه داشتن برادرش نزد خود اندیشید و همچنین زمانی که حضرت ابراهیم برای اجرای نقشه خویش خودش را به مریضی زد و وانمود کرد که مریض است را به عنوان شواهدی برای تقیه پیامبران ذکر کردهاند. | |||
* از موارد دیگر میتوان به اختصار تقیه اصحاب کهف که در روایات شیعه به عنوان نقطه اوج مطرح شده است و همچنین مأموریت یافتن حضرت موسی و هارون (ع) به سخن گفتن با زنش که در روایات به عنوان موارد تقیه شمرده شده است نام برد. | |||
* تقیه حضرت موسی از نوع تقیه خوفی و حفظی است زیرا با توجه به قرائن موجود در آیات بر میآید که ایشان از خداوند درخواست یاوری کردند و حضرت هارون را به عنوان پشتوانه و وزیر خویش انتخاب کردند و بعد از اینکه اظهار خوف کرد خداوند دستور داد که با زبان نرم و لین با فرعون که ندای خدا بودن داده بود سخن گوید. | |||
از این موارد روشن میشود که تقیه قبل از دین اسلام در میان پیامبران قبل و امتهای ایشان نیز بوده است و هم چنین در مورد پیامبر اسلام(ص) نیز موارد فراوانی از تقیه داریم از جمله اینکه: «یکی از موارد سیاسی تقیه که از آن به عنوان تقیه سیاسی یاد میشود سرّی بودن دعوت پیامبر در سه سال اول بعثت میباشد…».<ref>نعمت الله صفری، همان، ۷۲.</ref> | از این موارد روشن میشود که تقیه قبل از دین اسلام در میان پیامبران قبل و امتهای ایشان نیز بوده است و هم چنین در مورد پیامبر اسلام(ص) نیز موارد فراوانی از تقیه داریم از جمله اینکه: «یکی از موارد سیاسی تقیه که از آن به عنوان تقیه سیاسی یاد میشود سرّی بودن دعوت پیامبر در سه سال اول بعثت میباشد…».<ref>نعمت الله صفری، همان، ۷۲.</ref> | ||
==== عدم تنافی تقیه با عصمت ==== | |||
در شبهه تنافی تقیه با عصمت گفته شده است: «اشکال این است که پیامبران الهی معصوم میباشند و شیعه نیز قائل به عصمت ایشان و امامان خویش میباشد و معصوم کسی است که مصون از گناه و خطا باشد در حالی که با انتساب تقیه به آنان، آنان را مرتکب دروغ گوئی و نفاق دانستهاید در حالی که این دو از گناهان کبیره است. | |||
پاسخ: اولاً تقیه با نفاق تفاوت جوهری | پاسخ: اولاً تقیه با نفاق تفاوت جوهری دارد؛ زیرا تقیه اظهار کفر و پنهان کردن ایمان در قلب میباشد؛ و حال آنکه نفاق به عکس است یعنی اظهار ایمان و پنهان نگه داشتن کفر در قلب میباشد. ثانیاً: کذب و دروغ با گناه ملازمهای ندارد زیرا چه بسیار دروغهایی که به خاطر مصالح زیادی که دارد گناه نیست زیرا هرگاه مصلحت دروغگویی از مفسده راستگوئی زیادتر باشد به حکم عقل اولی بر دومی ترجیح دارد».<ref>صفری، نعمت الله، همان، ص۱۸۲–۱۶۱.</ref> | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
۱ـ نقش تقیه در استنباط، | ۱ـ نقش تقیه در استنباط، نعمتالله صفری. | ||
۲ـ | ۲ـ رسالهای در تقیه، محمد جواد فاضل. | ||
۳ـ مفهوم تقیه در اسلام، محمد فوزی. | ۳ـ مفهوم تقیه در اسلام، محمد فوزی. |