trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
'''سوار شدن حسنین(ع) بر پشت پیامبر(ص)''' روایتی از [[رسول خدا(ص)]] که از محتوای آن محبت او به نوادگانش، امام حسن(ع) و [[امام حسین(ع)]]، برداشت شده است. | |||
این روایت با الفاظ متفاوتی در منابع اهلسنت، مانند الابانه صغری نوشته ابن بطه عکبری و تاریخ دمشق ابن عساکر، آمده است. این حدیث از این منابع به منابع شیعه نیز راه یافته است؛ از جمله راویان شیعی این روایت میتوان به ابن شهرآشوب در ''مناقب'' و [[علامه حلی]] در ''کشف الیقین'' اشاره کرد. | |||
اصلیترین طریق نقل این روایت از [[سفیان ثوری]] و او از جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا(ص) است. | |||
== متن روایت == | == متن روایت == | ||
این روایت در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهلسنت آمده است. متن حدیث چنین است: | این روایت در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و [[اهلسنت]] آمده است. متن حدیث چنین است: | ||
{{عربی بزرگ |عن جابر بن عبدالله قال: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ هُوَ يَجْثُو بِهِمَا وَ يَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُكُمَا وَ نِعْمَ الْعَدْلَانِ أَنْتُمَا.|ترجمه=از جابر بن عبدالله نقل شده که گفت بر پیامبر(ص) وارد شدم و آن حضرت بر چهار دست و پا حرکت میکرد و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بر پشت حضرت سوار بودند و پیامبر(ص) برای آن دو خم میشد و میفرمود: چه خوب شتری است شتر شما و چه خوب سوارکارانی هستید شما.}} | {{عربی بزرگ |عن جابر بن عبدالله قال: دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَى ظَهْرِهِ وَ هُوَ يَجْثُو بِهِمَا وَ يَقُولُ نِعْمَ الْجَمَلُ جَمَلُكُمَا وَ نِعْمَ الْعَدْلَانِ أَنْتُمَا.|ترجمه=از جابر بن عبدالله نقل شده که گفت بر پیامبر(ص) وارد شدم و آن حضرت بر چهار دست و پا حرکت میکرد و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بر پشت حضرت سوار بودند و پیامبر(ص) برای آن دو خم میشد و میفرمود: چه خوب شتری است شتر شما و چه خوب سوارکارانی هستید شما.}} | ||
== منابع و راویان == | == منابع و راویان == | ||
خط ۱۶: | خط ۲۰: | ||
* ابن بطه عکبری (۳۰۴-۳۸۷ق)، فقیه و محدث و متکلم حنبلی، این روایت را در کتاب ''الابانه صغری'' نقل کرده است.<ref>.</ref> | * ابن بطه عکبری (۳۰۴-۳۸۷ق)، فقیه و محدث و متکلم حنبلی، این روایت را در کتاب ''الابانه صغری'' نقل کرده است.<ref>.</ref> | ||
* ابوسعد خرگوشی (درگذشته ۴۰۶ یا ۴۰۷ق)، محدث و صوفی شافعی، در کتاب شرف النبی دو راویت در این موضوع را نقل کرده است.<ref>خرگوشی، ابوسعد عبدالملک بن محمد، مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم، روایت عبدالکریم بن هوازن قشیری، مکه، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۹۵.</ref> | * ابوسعد خرگوشی (درگذشته ۴۰۶ یا ۴۰۷ق)، محدث و صوفی شافعی، در کتاب شرف النبی دو راویت در این موضوع را نقل کرده است.<ref>خرگوشی، ابوسعد عبدالملک بن محمد، مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم، روایت عبدالکریم بن هوازن قشیری، مکه، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۹۵.</ref> | ||
* ابن عساکر (۴۹۹-۵۷۱ق)، محدث و مورخ اهل سنت، در ''تاریخ دمشق'' این حدیث را نقل کرده است.<ref>ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۷.</ref> | * [[ابن عساکر]] (۴۹۹-۵۷۱ق)، محدث و مورخ اهل سنت، در ''تاریخ دمشق'' این حدیث را نقل کرده است.<ref>ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۷.</ref> | ||
* ذهبی (۶۷۳-۷۴۸ق)، رجالی و محدث اهلسنت، در دو کتاب ''سیر اعلام النبلاء''<ref>ذهبی، شمسالدين محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق مجموعة من المحققين بإشراف شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و ''میزان الاعتدال'' این روایت را آورده و در کتاب دوم آن را غیر صحیح دانسته است.<ref>ذهبی، شمسالدين محمد بن أحمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقيق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر،۱۳۸۲ق، ج۴، ص۹۷.</ref> | * [[ذهبی]] (۶۷۳-۷۴۸ق)، رجالی و محدث اهلسنت، در دو کتاب ''[[سیر اعلام النبلاء]]''<ref>ذهبی، شمسالدين محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق مجموعة من المحققين بإشراف شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و ''میزان الاعتدال'' این روایت را آورده و در کتاب دوم آن را غیر صحیح دانسته است.<ref>ذهبی، شمسالدين محمد بن أحمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقيق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر،۱۳۸۲ق، ج۴، ص۹۷.</ref> | ||
این روایت در منابع شیعه با الفاظ مختلف و معانی متشابه آمده است. در این منابع این روایت از منابع روایی اهلسنت نقل شده است. از جمله: | این روایت در منابع [[شیعه]] با الفاظ مختلف و معانی متشابه آمده است. در این منابع این روایت از منابع روایی اهلسنت نقل شده است. از جمله: | ||
* ابن شهرآشوب (۴۸۸-۵۸۸ق)، فقیه و محدث شیعه، در کتاب ''مناقب'' خود این روایت را از طرق اهلسنت نقل کرده است.<ref>ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبیطالب، تحقیق محمدحسین آشتیانی، سید هاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۸۷.</ref> | * [[ابن شهرآشوب]] (۴۸۸-۵۸۸ق)، فقیه و محدث شیعه، در کتاب ''مناقب'' خود این روایت را از طرق اهلسنت نقل کرده است.<ref>ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل أبیطالب، تحقیق محمدحسین آشتیانی، سید هاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۳۸۷.</ref> | ||
* اربلی (درگذشته ۶۹۲ق)، محدث و مورخ شیعه، این روایت را در کتاب ''کشف الغمة'' خود آورده است.<ref>اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة( ط- القديمة) تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، بنى هاشمى، ۱۳۸۱ق.</ref> | * [[اربلی]] (درگذشته ۶۹۲ق)، محدث و مورخ شیعه، این روایت را در کتاب ''کشف الغمة'' خود آورده است.<ref>اربلی، علی بن عیسی، كشف الغمة فی معرفة الأئمة( ط- القديمة) تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تبریز، بنى هاشمى، ۱۳۸۱ق.</ref> | ||
* علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) این روایت را در کتاب ''کشف الیقین'' خود از جابر بن عبدالله انصاری آورده است.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، تهران وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مؤسسة الطبع و النشر، ۱۴۱۱ق، ص۳۰۷.</ref> | * علامه حلی (۶۴۸-۷۲۶ق) این روایت را در کتاب ''[[کشف الیقین]]'' خود از جابر بن عبدالله انصاری آورده است.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین، تهران وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی، مؤسسة الطبع و النشر، ۱۴۱۱ق، ص۳۰۷.</ref> | ||
* علامه مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) این راویت را به صورتهای مختلف در بحارالانوار آورده است.<ref>مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بِحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۸۵-۲۸۶.</ref> | * [[علامه مجلسی]] (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) این راویت را به صورتهای مختلف در [[بحارالانوار]] آورده است.<ref>مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بِحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار بیروت، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۴۳، ص۲۸۵-۲۸۶.</ref> | ||
این روایت از طرق مختلف از سفیان ثوری (۹۷-۱۶۱ق)، فقیه و محدث صوفی، از ابی الزبیر و او از جابر بن عبدالله | این روایت از طرق مختلف از سفیان ثوری (۹۷-۱۶۱ق)، فقیه و محدث صوفی، از ابی الزبیر و او از [[جابر بن عبدالله انصاری]]، از صحابیان مشهور رسول خدا(ص)، نقل شده است. در طریق دیگری هم این روایت از [[عمر بن خطاب]] نقل شده است.<ref>مجلسی بِحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |